خداحافظي يك نابغه!!!

mahsa-f

New Member
ارسال ها
91
لایک ها
36
امتیاز
0
#1
آقاي گابريل گارسيا ماركز ، نويسنده ي بزرگ آمريكاي لاتين از زندگي اجتماعي خود بواسطه ي عوارضي در مزاج و سلامتي اش (سرطان لنفاوي) خداحافظي كرده است.
او نامه اي به دوستانش فرستاده است و با سپاس از اينترنت كه همگي ما را قادر ساخته تا آن را با هم تسهيم كنيم.
من خواندن آن را به شما توصيه مي كنم چرا كه اين متن كوتاه توسط درخشان ترين آمريكايي لاتين تبار از سال ها پيش نگاشته شده است كه حقيقتا الهام بخش است.

«اگر براي نمونه خدا فراموش كند كه من فقط يك عروسك خيمه شب بازيم و به من تكه اي بيشتري از زندگي بدهد ، من از همه ي آن زمان سود برده و استفاده خواهم كرد ، بهترين كاري كه مي توانم انجام دهم.»

«شايد نگويم هر چه را كه مي انديشم اما قطعا درباره ي هر چه مي گويم انديشه مي كنم.»

«به هر چيزي ارزش مي نهم نه فقط براي اينكه با ارزشند ، بلكه براي آنچه آنها ارايه مي كنند و بيان مي دارند.»

«كمتر خواهم خوابيد و بيشتر رويا خواهم ديد. براي هر دقيقه اي كه چشمانمان را روي هم مي گذاريم ، به مدت شصت ثانيه روشنايي و نور را از دست مي دهيم.»

«ادامه مي دادم از آنجايي كه ديگران متوقف شده اند و برمي خاستم وقتي كه ديگران مي خوابند.»

«اگر خدا تكه اي بيشتري از زندگي به من مي داد ، ساده تر لباس مي پوشيدم ، در نور آفتاب غوطه مي خوردم ، برهنه خود را رها مي كردم ، نه فقط جسمم را بلكه روحم را نيز.»

«به مردم ثابت مي كردم كه چقدر در اشتباهند كه فكر مي كنند چون كه پير شده اند عاشق شدن را قطع كرده اند ، چرا كه آنها عملا از همان زماني كه عاشق شدن را متوقف كرده اند ، شروع به پيرتر شدن كرده اند.»

«به كودكان دو بال مي دادم ، اما آنها را به تنهايي رها مي كردم تا هر كدام بياموزد كه چگونه با تكيه بر خو پرواز كند.»

«به فرد سال خورده نشان مي دادم كه آنها چگونه مي ميرند نه با فرايند مسن شدن بلكه با غفلت كردن.»

چيزهاي زيادي از شما ياد گرفته ام ...

من ياد گرفته ام كه هر كس مي خواهد تا بر بالاي كوه زندگي كند ، اما فراموش مي كند كه اصل مطلب همان چگونگي راه پيمودن است.

من ياد گرفته ام كه وقتي نوزادي تازه تولد يافته انگشت شست پدرش را چنگ مي اندازد ، براي هميشه در قلب او جا گرفته است.

من ياد گرفته ام كه يك فرد تنها وقتي ميتواند به فرد ديگري از بالا به پايين نگاه كند كه بخواهد به او در برخاستن كمك نمايد.

مطالب زيادي را از شما آموخته ام ...

هميشه بيان كن آنچه را كه احساس مي كني و انجام بده آن چه را كه فكر مي كني .

اگر من مي دانستم كه امروز آخرين وقتي است كه شما را خواهم ديد شما را قويا به آغوش خواهم گرفت تا نگهبان روحتان باشم.

اگر من بدانم كه اين دقايق آخرين دقايقي هستند كه من شما را خواهم ديد ، به شما مي گفتم كه «عاشقتان هستم» و به اين فرض بسنده نمي كردم كه شما خود آن را مي دانيد.

هميشه صبحگاهي هست كه در آن زندگي به ما فرصتي دوباره مي دهد تا كارهاي خوبي انجام دهيم.

به خودتان نزديك باشيدو به عزيزانتان و به آنها بگوييد كه چقدر به آنها نياز داريد و چقدر عاشقشان هستيد و چقدر به آنها توجه داريد. زماني را براي بيان اين جملات بگذاريد ، «متاسفم» ، «مرا ببخش» ، «لطفا» ، «متشكرم» و همه ي كلمات قشنگ و دوست داشتني كه شما بلديد.

هيچ كسي شما را به خاطر نخواهد آورد اگر شما افكارتان را پيش خود به صورت راز نگه داريد ، خودتان را وادار كنيد تا آنها را بيان كنيد و ابراز داريد.

به دوستان و عزيزانتان نشان دهيد كه چقدر به آنها علاقه منديد!!!


 

forogh

New Member
ارسال ها
27
لایک ها
0
امتیاز
0
#2
خييييييييييييييييييلي زيبا بود ممنون.
 

shalale

New Member
ارسال ها
105
لایک ها
17
امتیاز
0
#3
من هنوز نخوندم متنو

ولی وقتی همه میگن خوبه یعنی هست دیگه

ممنون از اینکه جو سایتو عوض میکنین
 
ارسال ها
79
لایک ها
0
امتیاز
0
#4
میشه بیشتر از آقای گابریل گارسیا مارکز بگید؟
 

mahsa-f

New Member
ارسال ها
91
لایک ها
36
امتیاز
0
#5
RELATIVITY1879 گفت
میشه بیشتر از آقای گابریل گارسیا مارکز بگید؟

اگه اطلاعات جالبي گير آوردم حتما
 

Hosein.D

New Member
ارسال ها
662
لایک ها
862
امتیاز
0
#7
پاسخ : خداحافظي يك نابغه!!!

آقاي گابريل گارسيا ماركز ، نويسنده ي بزرگ آمريكاي لاتين از زندگي اجتماعي خود بواسطه ي عوارضي در مزاج و سلامتي اش (سرطان لنفاوي) خداحافظي كرده است.
او نامه اي به دوستانش فرستاده است و با سپاس از اينترنت كه همگي ما را قادر ساخته تا آن را با هم تسهيم كنيم.
من خواندن آن را به شما توصيه مي كنم چرا كه اين متن كوتاه توسط درخشان ترين آمريكايي لاتين تبار از سال ها پيش نگاشته شده است كه حقيقتا الهام بخش است.

«اگر براي نمونه خدا فراموش كند كه من فقط يك عروسك خيمه شب بازيم و به من تكه اي بيشتري از زندگي بدهد ، من از همه ي آن زمان سود برده و استفاده خواهم كرد ، بهترين كاري كه مي توانم انجام دهم.»

«شايد نگويم هر چه را كه مي انديشم اما قطعا درباره ي هر چه مي گويم انديشه مي كنم.»

«به هر چيزي ارزش مي نهم نه فقط براي اينكه با ارزشند ، بلكه براي آنچه آنها ارايه مي كنند و بيان مي دارند.»

«كمتر خواهم خوابيد و بيشتر رويا خواهم ديد. براي هر دقيقه اي كه چشمانمان را روي هم مي گذاريم ، به مدت شصت ثانيه روشنايي و نور را از دست مي دهيم.»

«ادامه مي دادم از آنجايي كه ديگران متوقف شده اند و برمي خاستم وقتي كه ديگران مي خوابند.»

«اگر خدا تكه اي بيشتري از زندگي به من مي داد ، ساده تر لباس مي پوشيدم ، در نور آفتاب غوطه مي خوردم ، برهنه خود را رها مي كردم ، نه فقط جسمم را بلكه روحم را نيز.»

«به مردم ثابت مي كردم كه چقدر در اشتباهند كه فكر مي كنند چون كه پير شده اند عاشق شدن را قطع كرده اند ، چرا كه آنها عملا از همان زماني كه عاشق شدن را متوقف كرده اند ، شروع به پيرتر شدن كرده اند.»

«به كودكان دو بال مي دادم ، اما آنها را به تنهايي رها مي كردم تا هر كدام بياموزد كه چگونه با تكيه بر خو پرواز كند.»

«به فرد سال خورده نشان مي دادم كه آنها چگونه مي ميرند نه با فرايند مسن شدن بلكه با غفلت كردن.»

چيزهاي زيادي از شما ياد گرفته ام ...

من ياد گرفته ام كه هر كس مي خواهد تا بر بالاي كوه زندگي كند ، اما فراموش مي كند كه اصل مطلب همان چگونگي راه پيمودن است.

من ياد گرفته ام كه وقتي نوزادي تازه تولد يافته انگشت شست پدرش را چنگ مي اندازد ، براي هميشه در قلب او جا گرفته است.

من ياد گرفته ام كه يك فرد تنها وقتي ميتواند به فرد ديگري از بالا به پايين نگاه كند كه بخواهد به او در برخاستن كمك نمايد.

مطالب زيادي را از شما آموخته ام ...

هميشه بيان كن آنچه را كه احساس مي كني و انجام بده آن چه را كه فكر مي كني .

اگر من مي دانستم كه امروز آخرين وقتي است كه شما را خواهم ديد شما را قويا به آغوش خواهم گرفت تا نگهبان روحتان باشم.

اگر من بدانم كه اين دقايق آخرين دقايقي هستند كه من شما را خواهم ديد ، به شما مي گفتم كه «عاشقتان هستم» و به اين فرض بسنده نمي كردم كه شما خود آن را مي دانيد.

هميشه صبحگاهي هست كه در آن زندگي به ما فرصتي دوباره مي دهد تا كارهاي خوبي انجام دهيم.

به خودتان نزديك باشيدو به عزيزانتان و به آنها بگوييد كه چقدر به آنها نياز داريد و چقدر عاشقشان هستيد و چقدر به آنها توجه داريد. زماني را براي بيان اين جملات بگذاريد ، «متاسفم» ، «مرا ببخش» ، «لطفا» ، «متشكرم» و همه ي كلمات قشنگ و دوست داشتني كه شما بلديد.

هيچ كسي شما را به خاطر نخواهد آورد اگر شما افكارتان را پيش خود به صورت راز نگه داريد ، خودتان را وادار كنيد تا آنها را بيان كنيد و ابراز داريد.

به دوستان و عزيزانتان نشان دهيد كه چقدر به آنها علاقه منديد!!!


تشــــــــــــــــــــکر فراوان... عــــــــــــــــــالی بود!!!
 

iman HN

New Member
ارسال ها
1,757
لایک ها
2,646
امتیاز
0
#8
پاسخ : خداحافظي يك نابغه!!!

من اول نمی خواستم این کارو بکنم...اما دوستم خودش حرف منو زد اما وضعیت به جای اینکه بهتر شه،بدتر شد!
"هيچ كسي شما را به خاطر نخواهد آورد اگر شما افكارتان را پيش خود به صورت راز نگه داريد ، خودتان را وادار كنيد تا آنها را بيان كنيد و ابراز داريد."
به نظر یکم باید بیشتر فکر کرد و بعدا بیان کرد...
 

Fatemehk

New Member
ارسال ها
42
لایک ها
120
امتیاز
0
#10
پاسخ : خداحافظي يك نابغه!!!

کتاب صد سال تنهایی معروف ترین کتبش هست در یک کلام عععععععععععععععععععععااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااللللللللللللللللللللللیییییییییییییییییییییییییییییی :126:
 
بالا