- ارسال ها
- 652
- لایک ها
- 568
- امتیاز
- 93
قرآن ! من شرمنده ی توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کسی مرده است؟ "
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است!
.
قرآن ! من شرمنده ی توام اگر تو را از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .
یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته، یکی ذوق می کند که تو را فرش کرده ،*یکی ذوق می کند که تو رابا طلا نوشته ، *یکی به خود می بالد که تو را در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن! من شرمنده ی توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند ،* آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه ی نفس است.
قرآن !* من شرمنده ی توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای، حفظ کردن تو با شماره صفحه ،
*خواندن تو آز آخر به اول ،* یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند ، *حفظ کنی ، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند
.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
آنان که وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند ،* گویی که قرآن همین الآن به ایشان نازل شده است.
آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.