goodarz

Well-Known Member
ارسال ها
1,026
لایک ها
1,120
امتیاز
113
#2
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

استاد قجری پارسال یه تاپیک زده بودن به اسم علم بهتر است یا ورزش؟ (تف به این.....) و اونجا هم خیلی از این قبیل مسائل و مشکلات گفته شده بود, ولی متاسفانه الان هیچ کدومش نیست....

منم با حرفای شما موافقم, حتی یک دهم امکاناتی که ورزشکارا دارن رو اهل علم هم ندارن, به عنوان یه مثال خیلی کوچولوش, هنوز که هنوزه واسه ما یه جشن اهدا مدال خشک و خالی نگرفتن, پارسال هم که اول مدالمونو عین گوسفند انداختن جلومون, بعدشم تو اسفند واسمون جشن گرفتن. قربونشون برم یه حج هم بهمون قول دادن که خالی بندی ای بیش نبود.....من همیشه از خودم میپرسم واقعا یه ورزشکار کشورشو میسازه یا یه آدم تحصیل کرده؟؟ (ببخشید اگه چرت و پرت میگم...)
 

goldeneagle

New Member
ارسال ها
48
لایک ها
173
امتیاز
0
#3
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

ببینید سینما و ورزش چیزیه که در جامعه (در دنیا نه فقط ایران) اقبال عمومی نسبت بهش خیلی زیاد هست...پس طبیعیه بهش تا این حد توجه بشه...توی دنیا هم ورزشکارا و بازیگرا خیلی خیلی از اساتید ریاضی و فیزیک ام آی تی و هاروارد بیشتر حقوق میگیرن...تازه شهرتشون به مراتب بیشتره....البته این امر طبیعیه چون جامعه این چیزا رو دوست داره....حالا ما به جای گیر دادن به این مساله بهتره واقع بین باشیم و سینما و ورزش رو به یه ابزار انتقال پیام از کشورمون به دنیا و حتی بین مردممون تبدیل کنیم...کاری که همه جا میکنن


چیزی که اینجا غیرطبیعیه اینه که بودجه پژوهش و وضع آموزش در 12 سال تحصیل و دانشگاه داغونه....یعنی سیستمش علم تولید کن نیست بلکه علم آموزی محضه...تو فقط دست آورد بقیه رو میخونی...خودت چیزی به علم دنیا اضافه نمی کنی...به خاطر همین خفن ترین آدمهای علمیتم چند قدم از علم دنیا عقبن

یه مشکل دیگم درسهاییه که تدریس میشه...این مشکل توی علوم انسانی فاحش تره..... خلاصه این که منطقی فکر کنید میبینید به جای مقایسه هر رزوه علم با ورزش و سینما بهتره به صورت مجرد به علم نگاه کنیم....
 

Aref

New Member
ارسال ها
1,262
لایک ها
1,008
امتیاز
0
#4
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

منم با حرفای شما موافقم, حتی یک دهم امکاناتی که ورزشکارا دارن رو اهل علم هم ندارن, به عنوان یه مثال خیلی کوچولوش, هنوز که هنوزه واسه ما یه جشن اهدا مدال خشک و خالی نگرفتن, پارسال هم که اول مدالمونو عین گوسفند انداختن جلومون, بعدشم تو اسفند واسمون جشن گرفتن. قربونشون برم یه حج هم بهمون قول دادن که خالی بندی ای بیش نبود.....من همیشه از خودم میپرسم واقعا یه ورزشکار کشورشو میسازه یا یه آدم تحصیل کرده؟
استدلالشون اینه که اگه به نخبه زیاد بها بدن و برچسب المپیادی بهش بزنن، لیسانسشو که گرفت میره و دیگه بر نمی گرده. و خب راست هم میگن. بالاخره باید با فرار مغز ها مبارزه بشه. (ولی نظر من اینه که باید کسی که استعداد برتر شناخته میشه، احساس تکلیف کنه و برگرده و به کشورش خدمت کنه). این طوری درسته که بعضی از استعداد ها تلف میشه، اما حداقل نصف همون استعداد ها فکر رفتن به سرشون نمی زنه و این برای کشور خیلی مهمتر از المپیاد جهانیه.که این هم رویکرد غلطیه. چون اگه المپیاد هم نباشه، کسی که مثلا توی دانشگاه های برتر مثل صنعتی شریف و تهران و امیر کبیر درس میخونه، خود به خود به فکر رفتن به خارج می افته. دانشگاهارو که دیگه نمی تونن تعطیل کنن.
اتفاقا دکتر حداد عادل در همین مورد حرف میزد. ایشون گفتن که نخبه ها باید به مرز علم برسن، و در این راه ممکنه به خارج هم سفر کنن. اما باید بعد از اتمام درسشون تمام توانشون رو برای ارتقای کشور بزارن.(که متاسفانه، جز در اندک مواردی، این اتفاق نمی افته.)
به نظر من باید با نشون دادن این که آینده ی کار و پیشرفت برای نخبه یه آینده ی خیلی روشنیه، انگیزه ی اون ها رو تقویت کرد. این که میگید مثلا قرار بوده المپیادی هارو به سفر حج ببرن و نبردن، یه حرکت خیلی منفیه. در صورتی که اگه این قول عملی میشد، به نظر من توی ذهن المپیادیا،
تاثیر خیلی زیادی می گذاشت.
(البته من از احسان اسدی شنیدم که این قول رو خانم دکتر سلطانخواه برای این دادن که دست خالی اومده بودن جشن، برای خالی نبودن عریضه، این قول رو دادن ولی اگه الان هم عملی کنن،لطفش از بین نمی ره)
 

goodarz

Well-Known Member
ارسال ها
1,026
لایک ها
1,120
امتیاز
113
#5
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

منم کاملا با این حرف موافقم که فردی که خارج تحصیل کرده, باید برگرده و بیاد علمش رو در اختیار کشورش قرار بده, ولی خودتون قضاوت کنید, فارغ از بحث عرق ملی و اینا, وقتی شخص نخبه میبینه که تو ایران زیاد بهش بها نمیدن, به قول هایی که دادن عمل نمی کنن و اصلا حمایتش نمی کنن, خوب دلسرد میشه و خارج رفتن رو به ایران موندن ترجیح میده........
 
ارسال ها
364
لایک ها
183
امتیاز
0
#6
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

آقا ما هم تصمیم گرفتیم بریم پا منبر.
نظام آموزش و پرورش جدید (اگر اشتباه نکنم) در سال 1348 پایه ریزی شد و بسیاری برنامه خوب و کاملی نوشته شده بود (البته بدون مشکل نبود. ولی در کل خوب بود) که هدف از آن، آموزش دانش آموزان برای مفید واقع شدن در جامعه بود. اون قدیما اگر از پدر و مادرتون بپرسید خیلی آموزش و پرورش خوب بود و خاطراتی که پدرم از دوران دبیرستان تعریف میکنه برام خیلی جالبه که چکارهایی که نمیکردند. اما در همان اوایل تأسیس نظام آموزش و پرورش جدید، انگلیسیها تو اون دست بردند، از جمله سیستم امتحانها را عوض کردند. (که الان مشکلش را میببینیم)
حالا این یه اطلاعات کلی بود. میریم سراغ اصل مطلب.دلیل اینکه الان نظام آموزش و پرورش به این روز افتاده این است که افرادی که در آن فعالیت میکنند به سه دسته تقسیم میشند:
دسته اول: آدمهایی هستند خشک مغز که iq پایینی دارند و در این سیستم مشغول به کار هستند و اکثرا در قسمتهای دولتی دیده میشند. این گروه اکثریت هستند.
دسته دوم: آدمهای متفکر و باهوش هستند و هدفدار کار میکنند. ولی این هوش و نبوغ را در راه به دست آوردن پول استفاده میکنند نه برای پرورش یک دانش آموز مفید. اونها با استفاده از جو زمانه و موجود بودن اهدافی مجازی ولی پر هیجان مانند کنکور و جدیدا المپیاد (متأسفانه) اون هدفها را بزرگ جلوه میدند و دانش آموزانی ترتبیت میکنند که از پس کنکور و المپیاد خوب بر میاند. (ولی آموزشهای اساسی را به اونها نمیدند) و با این کار و این جو پول خوبی به جیب میزنند.
دسته سوم: افرادی هستند که میخواهند تفکر و خلاقیت دانش آموزان را پرورش بدند. اینها آدمهایی متفکر هستند و به پول نیز خیلی فکر نمیکنند و دنیایشان آموزش دانش آموزان است. این افراد در اقلیت قرار داردند و به علت جو زمانه (دو دسته بالا، مخصوصا دسته دوم) از میدان حذف میشند. برای همین میشه گفت که تقریبا در معلمان دبیرستان همچین کسانی خیلی خیلی به ندرت یافت میشوند و اکثر این افراد در راهنمایی و دبستان مشغول به کار هستند. (چون گروه دوم و جو زمانه اجازه نمیده اونا تو دبیرستانها نفس بکشند)

دسته سوم دستشون درد نکنه و اجرشون با خدا باشه. چون پول خوبی در نمیارند. دسته اول هم که اوضاعش معلومه و همه میدونند و زیاد هم هستند که در موردش حرف نمیزنم. میمونه دسته دوم. (به این نکته دقت کنید که بعضی از کسانی که بر ضدشون حرف میزنم دوستان من هستند. ولی چاره ای نیست و باید واقعیت را گفت) حدود سی چهل سال پیش کنکور چیز خیلی خوبی بود. نه اونقدر زمان میگرفت که الان زمان میگیره؛ از طرفی دانشگاه به آدمهای مستعد و پر تلاش میرسید. و ابزار خوبی برای تشخیص آدمهای برتر بود. ولی وقتی پول وارد این زمینه شد و گروه هایی مثل گاج و قلمچی و ... از جو جامعه برای پول در آوردن استفاده کردند و درآمدهای معلمهای کنکور بالا رفت، وضع به اینی که میبینید رسید که دانش آموزان باید از دبیرستان، تفکرات خلاقانه خودش را رها کنه و پول هم صرف چیزی شه که بازده نداره و ... همچنین چهار پنج سالی میشه که وضع المپیاد هم اینجوری شده. از وقتی پول وارد المپیاد شد و اتفاقهایی که نباید میافتاد، افتاد، وضع المپیاد اینطور شده و بهتر از کنکور نیست. مثلا همونطور که میبینید برای طلا شدن یک نفر 40 میلیون خرج شده. (خدا میدونه با این پول چه کارهای مفیدی در راستای پیشرفت جامعه و فرد میشد انجام داد) به خدا المپیاد ابزاره نه هدف. شما میبینید که بین اون کشورهایی که درآمد معمولی دارند و پول اضافی ندارند، کشور هایی که در المپیاد وضعشان بهتر است، تولید علم کمتری دارند. (مثل ایران، ویتنام و ...) مثلا ایران را با ترکیه مقایسه کنید و نتیجش را بگید. در آموزش و پرورش باید پول طبق اولویت زیر خرج شود:
1- آموزشهای اساسی و بالا بردن سواد فرهنگی و کار روی خلاقیت دانش آموزان.
2- پژوهشهای دانش آموزی.
3- المپیاد.
ولی در ایران اینطوری است:
1- کنکور
2- المپیاد.
3- پژوهش (خیلی کم)
آموزشهای اساسی و بالا بردن سواد فرهنگی هم جایی در جامعه ندارد. مقصر اصلی دو گروه هستند:
1- مسئولین که کوتاه اومدند و گذاشتند این جو صورت بگیره و الان نمیشه کاریش کرد. همچنین آدمهای غیر متخصص و فقط مطیع را زیر دست خودشون قرار دادند.
2- مردم که با هر بادی حرکت میکنند.
من خودم تا دو سال پیش نمیخواستم وارد این جو ها و خرج کردن ها بشم. ولی ارادم ضعیف بود و برای همین دیدم اگر راه المپیاد را در بر نگیرم زیر دست و پا له میشم. برای همین دو ساله که این راه را در پیش گرفتم و المپیاد میخونم. البته اینا بگم که المپیاد خیلی چیز قشنگیه. به شرطی که
1- به عنوان یک ابزار بهش نگاه شه نه یک هدف.
2- پول محیطش را آلوده نکرده باشه.
در مورد سایر دروس مدرسه هم میشه همین را گفت.
 

Aref

New Member
ارسال ها
1,262
لایک ها
1,008
امتیاز
0
#7
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

منم کاملا با این حرف موافقم که فردی که خارج تحصیل کرده, باید برگرده و بیاد علمش رو در اختیار کشورش قرار بده, ولی خودتون قضاوت کنید, فارغ از بحث عرق ملی و اینا, وقتی شخص نخبه میبینه که تو ایران زیاد بهش بها نمیدن, به قول هایی که دادن عمل نمی کنن و اصلا حمایتش نمی کنن, خوب دلسرد میشه و خارج رفتن رو به ایران موندن ترجیح میده........
مخالفم. مگه توی ایران کم فضا برای ایده زدن و خلاقیت هست؟ الان واقعا برای چی باید نخبه توی فکر بها دادن به خودش باشه؟
من فکر می کنم که دادن راهکاری که فکر بچه هارو عوض کنه خیلی مهمه.
مثلا من همین خبر به دست گرفتن کنترل هواپیمای بدون سرنشین 170 rq رو که شنیدم کلی کیف کردم. کسانی که این کار رو انجام میدن بدون شک آدمای خفنی بودن. اگه مثلا المپیادیا رو می بردن این هواپیما رو بهشون نشون میدادن، یا اصلا بهتر: یکی از مهندس هارو می آوردن که برای بچه سخنرانی کنه و بگه از چه راه هایی میشه افراد متخصص رو وارد کار کرد.
(من خودم به شخصه از کاری که توش از مغزم استفاده نکنم بدم میاد. فکر کنم در حالت کلی هم همین طور باشه. مگه نخبه، برای تامین راحتیش، چقدر باید حقوق بگیره؟ میتونه با درس دادن خیلی بیشتر در بیاره. مهم اون خدمتیه که می کنه. نخبه ای که همش فکر راحتیش باشه، کی از مغزش استفاده می کنه؟ به نظر من، یه نخبه نباید حقوقش رو با یه فوتبالیست یا یه بازیگر مقایسه کنه. نخبه ای که قانع باشه، به اندازه ی دو تا نخبه ارزش داره.)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

goodarz

Well-Known Member
ارسال ها
1,026
لایک ها
1,120
امتیاز
113
#8
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

مخالفم. مگه توی ایران کم فضا برای ایده زدن و خلاقیت هست؟ الان واقعا برای چی باید نخبه توی فکر بها دادن به خودش باشه؟
من فکر می کنم که دادن راهکاری که فکر بچه هارو عوض کنه خیلی مهمه.
مثلا من همین خبر به دست گرفتن کنترل هواپیمای بدون سرنشین 170 rq رو که شنیدم کلی کیف کردم. کسانی که این کار رو انجام میدن بدون شک آدمای خفنی بودن. اگه مثلا المپیادیا رو می بردن این هواپیما رو بهشون نشون میدادن، یا اصلا بهتر: یکی از مهندس هارو می آوردن که برای بچه سخنرانی کنه و بگه از چه راه هایی میشه افراد متخصص رو وارد کار کرد.
(من خودم به شخصه از کاری که توش از مغزم استفاده نکنم بدم میاد. فکر کنم در حالت کلی هم همین طور باشه. مگه نخبه، برای تامین راحتیش، چقدر باید حقوق بگیره؟ میتونه با درس دادن خیلی بیشتر در بیاره. مهم اون خدمتیه که می کنه. نخبه ای که همش فکر راحتیش باشه، کی از مغزش استفاده می کنه؟ به نظر من، یه نخبه نباید حقوقش رو با یه فوتبالیست یا یه بازیگر مقایسه کنه. نخبه ای که قانع باشه، به اندازه ی دو تا نخبه ارزش داره.)
ببینید من که نگفتم بیان به نخبه همین جوری حقوق بدن که اون راحت لم بده تلویزیون ببینه, نه! میگم اون کسی که ثابت کرده توانایی ذهنی بالایی داره, بیان حمایتش کنن که بتونه از اون نخبگیش برای جامعه و مردمش استفاده کنه و مفید باشه, نه اینکه مثل مثلا هزارها هزار دیگه تو یه اداره معمولی پشت یه میز بشینه و.....صرفا به خاطر این که مثلا هیچ شرکتی قبول نکرده ریسک کنه و روی ایده این فرد سرمایه گذاری کنه. این نظر منه, اگه اشتباه می کنم ممنون میشم بگین.

پ.ن: راجع به اون هواپیما هم بحث زیاده, ایرانیا میگن ما انداختیمش, آمریکاییا میگن تاریخ مصرفش تموم شده بود افتاد, کاری ندارم, این که هواپیما الان مال ایرانه خیلی خوبه, ولی بهتر میشه اگه بیان اونو مهندسی معکوس کنن دل و روده ش رو در بیارن که بتونن خودشونم بسازن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#9
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

ضمن اینکه خیلی اوقات میخوان سر ملت با سینما و این سوپرستار ها گرم کنن.میبنیم اما که گندش در اومده و ملتشون تو آمریکا ایتالیا و انگلیس دارن کم کم از خواب غفلت بیدار میشن.
این بحثی که میگم با خیلی ها کردم و اکثرن قانع شدن و خیلی ها خودشون به این معتقددن ما داریم مسیر غلط میریم.
کی باید درسش کنه؟ما.من و تو.با تدبیر و همدلی.من یه سری طرح هایی هم براش دارم که میگم خدمتتون ان شا الله.
ولیکن قبلش.اجازه بدین فعلن وارد بحث نخبه ها نشیم.اول اصل موضوع روشن شه.اخلاصی نکات جالبی گفت ولی اول اصل موضوع.
در مورد حرفای گلدن ایگل:یک ذره تو جهان هم مردم به این سوپراستارها معترض شدن و مشکل دامنه داره ولی اونها پول علمشون بجاست.کسی که اونجا کار میکنه مثلن یه دکتر فیزیک:شغل داره(بجز استادی و مسافر کشی(من دیدم چنین کسی-دکترا نداشت فوق لیسانس بود) و..)-امنیت شغلی داره-کار هدفمند داره-با آدم های حرفه ای کار میکنه - و و و و و...اصلن با ایران نمیتونی مقایسش کنی.
سینمای اونا :صنعته.پولسازه.حتی صادر میشه.یعنی سرانه ی ملی شون نه و نه با کارگری تو کارخونه بلکه با سینما میره بالا!این در مورد فوتبال هم صادقه.و البته فوتبال اونا فقط اون چیزی که ما میبینیم نیستوزیرساخت داره و تیم های پایه و ... دارن.
و مهم ترینش:چه راهی برای پول درآوردن بهتر از صادر کردن تکنولوژی؟شما مردمت تو شرایط سخت کارگری کنن پول در میارن ولی میتونن بجای این شرکت های تکنولوژیکی(کامپیوتر-داروسازی و...) داشته باشی==>>کارش ساده تره سودش بیشتر
 
ارسال ها
364
لایک ها
183
امتیاز
0
#10
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

خطاب به kaleiodoscope: ادامه منبرتو نمیری؟
 

goodarz

Well-Known Member
ارسال ها
1,026
لایک ها
1,120
امتیاز
113
#11
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

من راجع به بقیه حرفاتون نظر نمیدم, ولی تو این قسمتی که گفتین هنر و ادبیات و....به درد نمی خوره باهاتون مخالفم,هر چیزی باید به اندازه خودش باشه.....
 
ارسال ها
364
لایک ها
183
امتیاز
0
#12
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

من حرف گودرز را اصلاح میکنم. با یه چاقو هم میشه میوه پوست کند، هم میشه جراحی کرد و هم میشه آدم کشت. همه چیزهای جهان از جمله ادبیات و هنر همین مصداق براشون صدق میکنه. مشکل ادبیات دان ها و هنرمندان ما اینه که راهی را پیدا نکردند که از هنرشون در آن استفاده درست کنند. و البته این به خاطر وضعیت قسمتهای هنر ی دانشگاه های ما و سایر کشور ها است که ... مگر حافظ و مولوی و سعدی نبودند که آدم از هر شعرشون میتونه کلی چیز یاد بگیره...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

goodarz

Well-Known Member
ارسال ها
1,026
لایک ها
1,120
امتیاز
113
#13
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

.شاعر بره به جهنم!!!
من از این حرفتون برداشت کردم که شما کلا با هنر و ادبیات مخالفین, ببخشین, من بد برداشت کرده بودم. در کل من با نظر امیر در مورد هنر و ادبیات موافقم... :1:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#14
پاسخ : زنگ خطر(علم در برابر ورزش و سینما)-حتما ببینید-

بدون مثال که نمیشه.اینم یه رباعی از شیخ بهایی(درود خدا بر او باد)
ای عاشق خام، از خدا دوری تو
ما با تو چه کوشیم؟ که معذوری تو
تو طاعت حق کنی به امید بهشت
رو رو! تو نه عاشقی، که مزدوری تو
 
بالا