پدر یعنی...

Ebrahimi74

New Member
ارسال ها
265
لایک ها
1,190
امتیاز
0
#1
1-*به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید
ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !*

2-*به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!*
3- *به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد*
4-*به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،
اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه*


5- *سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .*
6-*به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..!*

7- *همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…
ولی پدر ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم ...*

8-*پدرم هر وقت میگفت "درست میشود" ... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!* 9- *وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده*

10- *وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !*

11- *وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه...*

12-*وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری!*
13-*پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته هاهم میتوانند مرد باشند !

14- *خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد.



***به سلامتی هرچی پدر و مادره***


***بنظر خودتون،بچه خوبی واسه باباهاتون بودید؟؟ یکم صادق باشید و ببینید چه حرفایی میخواستید بگید، ولی نگفتید،یا خدای ناکرده دیرشده !!!***
 
ارسال ها
690
لایک ها
2,054
امتیاز
0
#2
پاسخ : پدر یعنی...


پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟

پسر میگه : من..!!
... ... ...
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟؟!!
پسر میگه : بازم من شیرم...
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو!!؟؟
پسر میگه : بابا تو شیری...!!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...
به سلامتی هرچی پدره...:123:

 

alidelgarm

New Member
ارسال ها
389
لایک ها
589
امتیاز
0
#3
پاسخ : پدر یعنی...

1-*به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید
ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !*

2-*به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!*
3- *به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد*
4-*به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،
اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه*


5- *سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .*
6-*به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..!*

7- *همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…
ولی پدر ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم ...*

8-*پدرم هر وقت میگفت "درست میشود" ... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!* 9- *وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده*

10- *وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !*

11- *وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه...*

12-*وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری!*
13-*پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته هاهم میتوانند مرد باشند !

14- *خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد.



***به سلامتی هرچی پدر و مادره***


***بنظر خودتون،بچه خوبی واسه باباهاتون بودید؟؟ یکم صادق باشید و ببینید چه حرفایی میخواستید بگید، ولی نگفتید،یا خدای ناکرده دیرشده !!!***
کاش میشد برای یه پست بیشتر از یک بار تشکر کرد... تا اون موقع پستت رو پر از تشکر میکردم. خیلی قشنگ بود جدا
 

ghasedak r

New Member
ارسال ها
442
لایک ها
423
امتیاز
0
#4
پاسخ : پدر یعنی...

قبل روز بدر خیلی تبریک گفتیم امروز ک وقتشه یادمون رفته خودم میگم بابا جونم دوستتتتتتتتتتتتتتتت دالم روزتتتتتتتتتتتتت مبارک تبریک ب همه بدرای گل و همه بدران سایت معلمای خوبمون و اقای خلینا
 

ali_irysc

New Member
ارسال ها
319
لایک ها
294
امتیاز
0
#5
پاسخ : پدر یعنی...

تو 10 سالگي : " مامان ، بابا عاشقتونم"
تو 15 سالگي : " ولم کنين "
تو 20 سالگي : " مامان و بابا هميشه ميرن رو اعصابم"
... ... ...
تو 25 سالگي : " بايد از اين خونه بزنم بيرون"
تو 30 سالگي : " حق با شما بود"
تو 35 سالگي : "ميخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو 40 سالگي : " نميخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو هفتاد سالگي : " من حاضرم همه زندگيم رو بدم تا پدر و مادرم الان اينجا باشن ...!
http://arshidakhanoom.niniweblog.com/post20.php
 

sara-n

New Member
ارسال ها
33
لایک ها
5
امتیاز
0
#7
پاسخ : پدر یعنی...

*همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…
ولی پدر ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم ...*

:186::88:
 

REZA_ZAREIE

Well-Known Member
ارسال ها
296
لایک ها
329
امتیاز
63
#8
پاسخ : پدر یعنی...

ميخواي بخوني تا آخرش بخوني وگرنه بيخيالش شو ...

معلم در كلاس درس مشغول تدريس درس بابا آب داد بود :


تمام بچه ها ساكت ..... نفس ها حبس در سينه ..... وقلبي همچو آيينه 

يكي از بچه هاي كوچه بن بست .... كه ميرش جاي آخر هست

و همچو ني فقط نا داشت ...... به قلبش يك معما داشت 

سوال از درس بابا داشت 

نگاهش سوخته از درد .... لبانش زرد ... ندارد گويا همدرد

فقط نا داشت ... وانگشت  اشاره او .... سوال از درس بابا داشت 

سوال از درس باباي زمان دارد ...... تو گويي درس هايي بر زبان دارد

صداي كودك انديشه مي آيد ..... صداي بيستون ، فرهاد يا شيرين 

صداي تيشه مي آيد ..... صداي شيرها از بيشه مي آيد

معلم گفت فرزندم سوالت چيست ؟

بگفتا آن پسر آقا اجازه اين يكي بابا و آن بابا يكي هستند؟

معلم گفت : آري جان من بابا همان باباست 

پسر آهي كشيد و اشك او درچشم پيدا شد

معلم گفت فرزندم بيا اينجا چرا اشكت روان گشته

پسر با بغض گفت اين درس را ديگر نميخوام

معلم گفت چرا جانم مگر اين درس سنگين است ؟


پسر با گريه گفت اين درس رنگين است .... دو تا بابا يكي بابا ... تو ميگويي كه اين بابا و آن بابا يكي هستند ؟؟

چرا باباي من نالان و غمگين است ولي باباي آرش شاد و خوشحال است ؟

تو ميگويي كه اين بابا و آن بابا يكي هستند ؟؟

چرا باباي آرش ميوه از بازار مي گيرد .... چرا فرزند خود را سخت در اغوش ميگيرد ..... ولي باباي من هردم ذغال از كار ميگيرد

چرا بابا مرا يك دم به آغوشش نميگرد؟

چرا باباي آرش صورتش قرمز ولي باباي من تار است ؟....... چرا باباي آرش بچه هايش را هميشه دوست ميدارد

ولي باباي من شلاق را بر پيكر مادر به زور و ظلم ميكارد؟

تو ميگويي كه اين بابا و آن بابا يكي هستند ؟؟

چرا بابا مرا يك دم نمي بوسد ... چرا باباي من هر روز ميپوسد 

چرا در خانه ي آرش گل و زيتون فراوان است ؟  ..... ولي درخانه ي ما اشك و خون دل در جريان است؟

تو ميگويي كه اين بابا و آن بابا يكي هستند ؟؟

چرا باباي من با زندگي قهر است ؟

معلم صورتش زرد و لبانش خشك گرديدند

به روي گونه اش اشكي ز دل برخاست ... چو گوهر روي دفتر ريخت ... معلم روي دفتر عشق را مي ريخت

و يك بابا ز اشك آن معلم پاك شد از دفتر مشقش

بگفتا دانش آموزان بس است ديگر يكي بابا در اين درس است و آن باباي ديگر نيس

پاك كن را بگيريد اي عزيزانم ... يكي را پاك كردند و معلم گفت :
جاي آن يكي بابا خدا را درورق بنويس و خواند آن روز خدا بابا

تمام بچه ها گفتند : خدا بابا



 
آخرین ویرایش توسط مدیر

MUTE

New Member
ارسال ها
431
لایک ها
264
امتیاز
0
#9
پاسخ : پدر یعنی...

واقعا ما بچه ها نمی فهمیم پدر و مادرا چقد برامون زحمت میکشن
خود من همیشه عصبی میشدم از این که چرا به اصطلاح بهم گیر میدن !!! اما از وقتی یه زندگی جدید و تنها رو دارم تجربه می کنم می فهمم چقدر اون گیر ها لازم بود ! چقدر چیزی یاد گرفتم که باعث میشه الان به کسی وابسته نباشم !
خیلی دوسشون دارم ! :77::11::98:
 
بالا