vajhe shabahi peida nemikonam!!! amma az un jaii ke be duruq vade mide dar natije lul e mitune dowkins bashe!!!!!na dalile del gereftegim eteqadate maz'habi nist...yani kolan ziad fekr nemikonam besh chizaie dige i fekramo mashqul kardan dar haale hazer:( khube in moaaiat az konkuro gereftamaaa magar na alan ba in oza tu konkur 10000 ham nemiavordam:( moshkelate adide i daram.....
ولی واقعا متشکرم از بابت فرصتی که گذاشتید، اگر با شما بحث نمی کردم باز این مسائل برام مطرح نمی شد. اگرچه ضایع شدم :4: ولی به نکات و مسائلی که مطرح کردید
متاسفانه من نتونستم کتاب تاریخچه ی زمان جناب هاوکینگ رو کامل بخونم و فقط در حد همون مقدمات تونستم بخونم بنابراین نظری نمی تونم بدم
نمی دونم به هرحال زمان یکی از پارامتر های اصلی برای بررسی کردن ازلی بودن و ازلی نبودن جهان هستش، اما در مورد جهان چیزی که بهش رسیدم
جفتیت هستش(( این مسئله رو در جاهای مختلفی می بینید)) و حتی یک چیز جالبی هم در موردشون دارم و اونم اینکه هرچیزی که با ضدش جمع بشه به اون
جنس اصلیش تبدیل خواهد شد و خواصی که باعث تضاد می شود از بین خواهد رفت
مثلا وقتی ماده و پادماده برخورد می کنه انرژی به وجود میاد و خوب انرژی احتمالا همون اصل جنس ماده می شه،
بر همین اساس شاید مثلا احتمال این هم باشه که مثلا من انسان وقتی وجود دارم احتمالا انسان دیگری هم وجود دارد که در اصل جنس یکی هستیم ولی در خاصیت ها متضادیم
خیلی موارد می شه براش مثال زد، مثلا 3 و -3 باهم می شوند صفر و صفر عددی است که نه خاصیت مثبت را دارد و نه خاصیت منفی(( و 3 و -3 هم هر جفتشون عددند و عدد اصل
جنسشونه ولی در رابطه با خاصیت منفی و مثبت بودن در تضاد هم هستند))
کلا این مورد مشاهده می شه و اگر علاقه داشتید می تونم براتون بیشتر بازش کنم
مصرع ۲ رو اصلا نفهمیدم ولی احتمالا اون لولی استعاره کنکوره دیگه؟؟! مصزع ۲ رو توضیح بده ۳ نمره :دی
تو دلیل منطقی و فابل شرحی واسه گرفتن دل داری امان از دل من که خرابه خرابه وضهش ولی فقط خودش و خودم میدونیم چشه:( پس اگه دلت به خاطر اینده و کنکور گرفته زیاد ناراحت نباش که معافاشم دلشون گرفته و تنگه.....
خیلی ممنون خوبم خدا رو شکر
ماشاالله شما تو علايقتون مباحث سخت رياضي رو نوشتيد، نجوم هم كه اينطوري جلوتريد، مي مونه فيزيك كه اونم بايد ببينم شما چه رونمايي مي كنيد :4:البته نظرهاي همه توي علم مهم هستش و ممكنه حتي تو دل حرف اشخاصي كه نظراشون ثابت نشده و توجيح نداره ممكنه چيز درستي باشهمثلا ماديگرايان كه يكي از نظراشون اين بوده كه جهان رو ازلي(( بدون نقطه ي آغاز )) مي دونستند كه همين حرفشون با در رابطه با سوخت ستارگان درتناقص بود، مي بينيم كه در زمان باستان فيلسوف هاي اين مكتب اتم رو مطرح كرده بودند،(( قبل از جان دالتون)) كه همين نظرشون بعدها بر عناصر چهارگانه برتري پيدا مي كنه(( و البته كاملا هم كامل نبوده نظرشون مسلما بلكه فرض اولشون كه مواد از اتم تشكيل شدند درست بوده و البته امروزه مي بينيم اتم هاي غيرپايدار هم هست-چون كلمه ي اتم بر اساس ويكيپديا به معني ناگسستني هست-))
سلام بر اردوان خان :4:
خوبى؟
واقعا اين روحيه ى جستو جوگر شما تحسين برانگيزه كه تا ريزكار رو هم در مياريد(( در رابطه با خبر ناساتون مي گم))
البته سواد ما در حد شما نيست ولي به لطف گوگل ترنسليت و صحبت هاي شما با جناب مسعود مي شد متوجه مطلب شد:4: جسارت نباشه البته ، ولي تو مكالمه ي شما با جناب مسعود واقعا بار علمى احساس مي شه
انسان مي تونه نظر اشخاص مختلف چه موافق و چه مخالف رو بشنوه و از روش استدلال كنه، چيزي كه شما به جناب مسعود نشون داديد و ايشون در تاپيك باعث مي شه كه استدلالات اشخاص قوي تر بشه و بدونه كه آيا منبع حرفش در جهت تأييد حرفش هست يا خير
موفق باشيد
dalaiele digar! dar sharaiete jesmie khubi be sar nemibaram!!!!! fagat ino midunam ke har microbi dar edrar neshaneie kharabie nephron e....va defa e qeire ekhtesasi fgt male daf'e microbaie vared shode az majarie edrare!! hala semen Zn mikhad chikar daqiqan??!!!
دفع ميكروب از طريق ادرار زماني دفاع غير اختصاصيه كه ميكروب هاي وارد شده از طريق مجاري ادراري رو با جريان ادوار دفع ميكنيم نه اينكه ميكروي هاي خون از گلومرول رد شن...وجود باكتري تو ادرار نشونه ي اسيب نفرونه...
سلام اردوان خان.
این لینکی که رد صفحه ی آقای سهرابی گذاشتید رو باز کردم. زدم فارسیش رو آوردم.
نوشت تجربه نزدیک به مرگ. کنجکاو شدم بخونم. موقعی که همین چند لحظه پیش تمومش کردم تمام صورتم عرق سرد پوشونده بود.
می دونید چرا؟ چون من این حالت رو داشتم(شدید) و بعضی وقتها هم هنوز دارم(خیلی خفیف)
و نمی دونستم!
به نظرتون چه کار کنم؟ خیلی ترسیدم.
یه بار خوابیده بودم کف زمین. (بیداربودم و دراز کشیده بودم) بعد یک دفعه خواب رفتم. بعد صدای باز شدن در رو شنیدم. اول صبح بود و بابام نون گرفته بود. دیدم رفت تو آشپزخانه و اصلا ما رو نگاه هم نکرد. همه چیز رو می شنیدم. بعد یک دفعه دیدم چهار دست دارم.
متوجه شدم که تو دست اصلی و فرعی دارم(توهمون حالت فهمیدم) بعدش یک دفعه این حالت تموم شد و من در گلوم دردی احساس کردم و شروع کردم محکم و بلند نفس کشیدن. بعدا فکر کردم که خواب دیدم. ولی الان که این رو خوندم دقیقا حال اون روز من رو توصیف می کرد.
به نظرتون چه کنم؟