کنکور که والا، چی بگم؟!
دارم سعیمو می کنم ولی مطالب خیلی گستره و زیاده!
وقتم که بزنم به تخته سریع تر از برق و باد میگذره!
طه اونی که به دعای خیرت احتیاج داره، منم!
من گناهکار!!!
غزل ۲۹۸
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
جهان و کار جهان جمله هیچ درهیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
کجاست اهل دلی تا کند دلالت خیر
که ما به دوست نبردیم ره به هیچ طریق
به مامنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام
تصوری است که عقلش نمیکند تصدیق
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
حلاوتی که تو را در چه زنخدان است
به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق
اگر به رنگ عقیق است اشک من چه عجب
که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
ببین که تا به چه حدم همیکند تحمیق
چرا نمي ري؟!
البته درك مي كنم!
ولي برو!بخوابي بهتر از اين ك اينجا باشي!!!
درسم نخوندي ب درك!!
برو بخواب يا نصفه شب پاشو يا اصن تا صبح بخواب!
هر كاري مي كني اين جا نباش!