پاسخ : اشعار اصیل پارسی
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
گفتم: چقدر احساس تنهايي ميكنم …
گفتي: فاني قريب
.:: من كه نزديكم (بقره/۱۸۶) ::.
گفتم: تو هميشه نزديكي؛ من دورم… كاش ميشد بهت نزديك شم …
گفتي: و اذكر ربك في نفسك تضرعا و خيفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پيش خودت، با خوف و تضرع، و با صداي آهسته ياد كن...
سلام به همه .خاطر ات زیر بر گرفته از یادداشتهای یک دانشجوست و بدون هیچ منظوری در اینجا گذاشته می شود
دوران قبل از دانشگاه = حسرت
قبول شدن در دانشگاه = صعود
كنكور = گذرگاه كاماندارا
دوران دانشجويي = سالهاي دور از خانه...