خیلی بیشعوری واقعا کارات داره بهم برمیخوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نمیخای از دلم در بیاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟خیلی سنگدلی.........خیلی از دست ناراحتم برات مهم نیس بی شوخی گفتما.......
پاسخ : دلنوشته ها
بنظر من ادامه دادن اشتیاه هس.................کاش وقت داشتم بیشتر جوابتو میدادم ولی بعدا حتما میگم.......واقعا ای دنیا ارزش زندگی کردنو زجر کشیدنو نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
نه یکم وایسا...............میگم به مامانم گفتم گفت که عموتون واسه چی شهید شدن؟؟؟؟؟؟؟یکم بمون من مامانم عصبانیه باید برم ی 2 دقه ان باش من میرم بعد تو برو.........
پاسخ : دلنوشته ها
چطوره زندگی بازی باشه ولی غماشو مشکلاتش واقعی باشن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ینی ما باید تصور کنیم ی گلی داریم که گلبرگاش خیالیو خاراش واقعین..........اشتباهه.......
من برم خوشحال شدم ایشالا وقت پیش بیاد بیشتر باهم گپ بزنیم.......ولی توهم قول بده تا لنگ ظهر نخوابی من برم ناهار بخورم برا امروز بسه مامانم میخاد سیمو برداره..........خب خوش گذشت ممنون که حرف زدیم.........فعلا بای یادت نره منم دعا کنی