خداجون من یه خواهش دارم تو رو خدا قبولش کن قول میدم بعداز اینه دیگه داداشی رو گاز نگیرم که بیدار شه بعد گریه کنه بعد با گریه کردنش مامانو بیدار کنه بعد من بگم من اصلا کاری با داداشی نداشتم.امروز مربی مهدمون مژده جون تلفنی با شوهرش حرف میزد همش داد میزد میگفت کی میخوای ادم شی؟من تا وقتی مامان...