آگاهی از قدرت خود( داستان کارمند تازه وارد )

ارسال ها
82
لایک ها
494
امتیاز
0
#1
مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چند ملیتی در آمد در اولین روز کاری خود با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد : یک فنجان قهوه برای من بیاورید .
صدایی از آن طرف تلفن پاسخ داد : شماره ی داخلی را اشتباه گرفته ای / می دانی تو با کی داری حرف می زنی ؟
کارمند تازه وارد گفت : نه !
صدای آن طرف گفت : من مدیر اجرایی شرکت هستم ، احمق !
بعد از مکث کوتاهی ، مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت : و تو می دانی با کی حرف می زنی بیچاره ؟
مدیر اجرایی گفت : نه !
کارمند تازه وارد گفت : "چه خوب " و سریع گوشی را گذاشت .


همه ی قدرت شما بستگی به این دارد که از این قدرت آگاهی داشته باشید ( چارلز هانل )
 

poorya-chem

New Member
ارسال ها
34
لایک ها
9
امتیاز
0
#2
پاسخ : آگاهی از قدرت خود( داستان کارمند تازه وارد )

خیلی باحال بود بسیار ممنون
 

F*IBO

New Member
ارسال ها
12
لایک ها
6
امتیاز
0
#3
پاسخ : آگاهی از قدرت خود( داستان کارمند تازه وارد )

قشنگ بود:3:
 

Astronomy*

New Member
ارسال ها
62
لایک ها
73
امتیاز
0
#4
پاسخ : آگاهی از قدرت خود( داستان کارمند تازه وارد )

عالی بود:3:.
 

Niloofar

New Member
ارسال ها
191
لایک ها
68
امتیاز
0
#5
پاسخ : آگاهی از قدرت خود( داستان کارمند تازه وارد )

خخخخخخخخ:24:
 
بالا