اين مطلب رو عينا كپي پيست مي كنم چون هم خيلي مهمه و هم سوال خورش عاليه !
"كامــــــــــل بخــــــــون حتمــــــا "
مانگرو چيست؟
مانگرو به نوعي اكوسيستم اطلاق مي شود كه عبارتست از زمينهاي مرطوب حد واسط مناطق جزر و مدي دريا همراه با مجوعه اي از گياهان بي نظير و جانوران خاص كه بصورت وافر در مناطق ساحلي و كنار تالابي اين اكوسيستم تكثير مي يابند. اين اكوسيستم در زمره غني ترين و حاصلخيزترين اكوسيستم هاي دنيا به حساب مي آيد و بيش از 80% ميزان صيد در كل دنيا وابسته به وجود اكوسيستم مانگرو و ساير نواحي ساحلي دنيا مي باشد. گياهان موجود در اين اكوسيستم مجموعه اي از گياهان هالوفيل و مقاوم به نمك دريا مي باشند. جنگلهاي اين اكوسيستم، مجموعه اي از جنگلهاي جزر و مدي دريايي هستند كه از درختهاي مختلف، نخلها، اپي فيتها، بوته ها، علفها و سرخسهاي زميني كه در قالب علفزار و بيشه زار وجود دارند، تشكيل شده اند.
مناطق مختلف موجود در اكوسيستم مانگرو:
بعنوان يك قانون كلي مناطقي كه حاوي گونه هاي غالب گياهان مانگرو مي باشند به موازات خطوط ساحلي، يكي بعد از ديگري امتداد مي يابند. معمولاً سمت رو به درياي اكوسيستم مانگرو را جامعه مانگرو خاكستري يا Avicennia marina تشكيل مي دهد چرا كه اين گونه به بهترين وجه ممكن و بهتر از ساير گونه ها با هر گونه شرايط خاكي و آب و هوايي، خود را وفق داده است و توان تحمل انواع شرايط را دارد. سيب مانگرو يا Sonneratia alba نيز در اين منطقه رشد مي كند ولي اين گونه بيشتر در قسمتهاي گرمسيري دنيا يافت مي شود.
Rhizophora stylosa يا مانگرو قرمز كه نام ديگرآن مانگرو عنكبوتي مي باشد در پشت و قسمتهاي انتهايي اين ناحيه رشد مي كند. زيرا ريشه هاي دراز اين گونه با ظاهر مشخص خود كه از نوع ريشه هاي شمعي يا تيري (Prop roots) مي باشند سبب استحكام قابل ملاحظه اين گياه در خاك، در برابر امواج و باد مي شود.
منطقه بعدي كه در پشت اين منطقه قرار دارد منطقه اي است كه شايد فقط در زمان جزر و مد كامل و زمانيكه ماه كامل باشد از آب پوشانده مي شود. خاك اين منطقه محكمتر بوده ولي ميزان نمك آن بدليل تبخير آب بين مدت زمان حد واسط دو جزر و مد كامل بيشتر مي باشد. بيشترين گونه هايي كه در اين منطقه يافت مي شود مانگرو زرد يا گونه هاي Ceriops مي باشد. البته ميزان نمك و شوري معمولاً به اندازه اي مي باشد كه به سختي مي توان اين گونه را در اين منطقه يافت و بيشتر گونه هايي كه قابليت رشد در نمكزارها را داشته باشند، در اين منطقه يافت مي شوند.
منطقه بعدي، منطقه رو به خشكي اين اكوسيستم مي باشد. فاكتورهاي بسيار زيادي وجود دارند كه تعيين مي كند گونه غالب گياهي اين منطقه چه باشد. بعنوان مثال در شرايطي كه باران سالانه بمقدار فراوان وجود دارد، بدليل ورود منظم حجم قابل ملاحظه آب تازه به تالابها معمولاً گونه هايي كه مقاومت كمتري نسبت به شوري دارند در اين ناحيه رشد مي كنند مثل Hibiscus tiliaceus, Berringtonia acutangula .
در پشت اين ناحيه امكان دارد يك سري زمينهاي مردابي يا مرطوب پوسته كاغذي (Paper bark) وجود داشته باشد.
در بعضي از نقاط دنيا كه نحوه بارش بيشتر بصورت فصلي مي باشد امكان دارد يكسري تغييرات از لحاظ منطقه اي ايجاد شود. در اين نواحي بدليل تبخير بيش از حد و كافي نبودن آب تازه ورودي به اين مناطق، ميزان شوري زمين بيشتر است و اين امر منجر به بروز منطقه اي نمكزاري يا پوشيده از نمك مي شود كه فقط گونه هايي نظيرCeriops tagal ، Aegialitis annulata و Avicennia marina در آنجا بصورت تكه تكه در مرز حد واسط بين اين ناحيه و ناحيه رويش گياهان، رشد مي كنند.
بطور كلي در اكثر نقاط دنيا منطقه بندي اكوسيستم مانگر بهمان گونه اي است كه ذكر شد. حال امكان دارد در بعضي مناطق با توجه به شرايط اقليمي، نحوه منطقه بندي و گونه هاي موجود، تغييراتي داشته باشد.
نحوه تحمل نمك:
از جمله خصوصيات منحصر به فرد گياهان مانگروه قابليت و توانايي تحمل غلظتهاي مختلف نمك در آب زمين مي باشد. حال ببينيم واقعاً اين گياه شگفت آور با چه مكانيسمي خودر ا با اين شرايط خاص سازگار ساخته است.
اولين خط دفاعي بسياري از گياهان مانگرو، ممانعت از ورود قابل ملاحظه نمك به داخل گياه بسيله عمل فيلتراسيون نمك به خارج از طريق ريشه گياه مي باشد. بعضي از گونه هاي مانگرو مي توانند حتي بيش از 90 درصد نمك آب دريا را از گياه خارج سازند. نظير گونه هاي
Rhizophora، Ceriops، Bruguiera و Osbornia.
روش ديگر سازگاري، ترشح سريع نمكي است كه وارد سيستم گياه شده است. برگهاي بسياري از گونه هاي مانگرو داراي غدد نمكي ويژه اي مي باشند. اين سيستم يكي از سيستمهاي بسيار فعال ترشح كننده نمك مي باشد كه تاكنون شناخته شده است. تقريباً در تمامي گونه هايي كه حاوي چنين سيستمي هستند مي توان نمك را بر روي برگ آنها به وضوح ديد يا مزه آنرا چشيد. از جمله گونه هايي كه داراي چنين سيستمي هستند مي توان به گونه هاي Avicennia، Sonneratia و Acanthus اشاره نمود.
سومين سيستمي كه گياهان مانگرو براي رهايي از نمك بكار مي برند عبارتست از جمع آوري نمك و غليظ سازي آن در پوسته يا برگهاي پير گياه كه در حال ريزش هستند، مي باشد. گونه هايي نظيرLumnitzera، Avicennia، Ceriops ، Sonneratia داراي چنين سيستمي مي باشند.
همچنان كه از مثالهاي مذكور نيز مشخص است بعضي از گونه هاي مانگرو فقط يكي از اين سيستمها را بكار مي برند ولي اغلب آنها از چند سيستم براي رهايي از شوري استفاده مي كنند. علاوه بر مكانيسمهاي مذكور، يكسري عوامل ديگر نيز وجود دارند كه مانع از دفع آب از اين گياهان
مي شوند كه عبارتند از وجود كوتيكولهاي (پوسته موجود بر روي برگ درختان) واكسي بسيار ضخيم و يا وجود پرزها و زايده هاي مو مانند متراكم براي كاهش فراتراوش آب و تعرق. علاوه بر آن در گياهان عادي قسمت اعظم تعريق از طريق استوماتاي موجود در برگها رخ مي دهد؛ در نتيجه در اين گياهان، اين ارگانل در قسمت زيرين برگها تعبيه شده اند يعني جايي كه كمتر در معرض بادهاي خشك كننده قرار دارد. بعلاوه برگها خود بسيار آبدارمي باشند و آب را در بافتهاي دروني و براق خود ذخيره مي كنند و بدين طريق اين گياهان سلاحهاي لازم براي مقابله و مهار از دست دادن آب را يافته اند.
شرايط لازم و مورد نياز براي حيات گياهان مانگرو:
غني ترين جوامع گياهان مانگرو در مناطق گرمسيري و نيمه گرمسيري كه در آنجا درجه حرارت آب در گرمترين ماههاي سال بيش از 24 درجه سانتي گراد و ميزان بارش سالانه بيش از 1250 ميلي متر مي باشد و كوههايي با ارتفاع بيش از 700 متر نزديك ساحل دريا يافت مي شود، وجود دارند.
علاوه بر آن اين گياهان بايد در برابر امواج بسيار پرانرژي دريا محافظت شوند. زيرا اين امواج منجر به فرسايش ساحل شده و از كاشته شدن و بدام افتادن دانه اين گياهان در خاك جلوگيري بعمل مي آورند. در قسمتهاي شمالي Queensland كه ازمناطق غني دنيا ازلحاظ پوشش گياهي مانگرو بحساب مي آيد اين وظيفه بعهده صخره هاي بزرگ موجود در نزديكي ساحل مي باشد كه همانند سدي عمل كرده و مانع از اثر اين امواج مي شود و در قسمتهاي جنوبي اين منطقه نيزجزيره هاي شني اين وظيفه را بر عهده دارند.
گياهان مانگرو در يك شرايط محيطي مداوم در حال تغيير، زندگي مي كنند. بصورت پريوديك امكان دارد دريا يك جامعه را از آب شور غوطه ور سازد در حاليكه در هنگام جزر بخصوص زمانيكه در فصل باراني سال باشد، اين جامعه در معرض حجم قابل ملاحظه از آب شيرين قرار مي گيرد. مطمئناً با توجه به تغيير ميزان شوري آب، ميزان درجه حرارت آب نيز در راستاي اين نوسانات، تغيير خواهد كرد و گياه بايد توانايي لازم براي سازگاري با هر شرايط جديد را داشته باشد كه معمولاً هم اين گياهان داراي اين توانايي مي باشند.
گونه هاي مختلف گياهان مانگرو احتياجات متفاوتي نيز دارند. بعضي از آنها در مقابل شوري آب نسبت به سايرين تحمل بيشتري دارند. ساير فاكتورهايي كه مي تواند بر روي ميزان انتشار اين گياهان تأثير داشته باشد عبارتند از انرژي امواج، ميزان اكسيژن خاك، ميزان درناژآب و سطح مواد مغذي موجود در خاك. در هر مكاني كه يك گونه شرايط را متناسب با نيازهاي خود ببيند، آن محيط را انتخاب كرده و گونه غالب همانجا خواهد شد و همين امر منجر به بروز منطقه هاي مختلف در يك اكوسيستم مانگرو مي شود.
ريشه گياهان مانگرو:
ريشه اين گياهان داراي عملكردهاي زيادي براي اين گياه مي باشد. اين ارگان از گياه حمايت كرده و براي گياه مواد مغذي ضروري و اكسيژن فراهم مي آورد. در زمينهاي ناپايدار و گاهاً نيمه مايع، وجود سيستم وسيعي ازريشه ها براي مستقيم نگهداشتن درخت در زمين لازم و ضروري است. در نتيجه بسياري از اين گياهان، در مقايسه با آنچه كه در روي زمين است، داراي سيستمهاي بيشتر و گسترده تري در زيرزمين مي باشند. البته لازم به ذكر است كه ريشه هاي اصلي اين گياه را مي توان فقط تا عمق 2 متري يافت و معمولاً ريشه اين گياهان از اين عمق پائينتر نمي روند. شايد يكي از دلايل بروز اين پديده كمبود اكسيژن در اعماق بيشتر زمين باشد.
ريشه هاي كابلي شكل منتشر كه بوسيله ريشه هاي لنگري شكل پائين رونده سوراخ مي شوند وظيفه نگهداري گياه را بعهده دارند. از اين شبكه تعداد زيادي ريشه هاي تغذيه اي كوچك جوانه مي زند كه وظيفه آنها تغذيه از خاك غني موجود در زير لايه سطحي زمين ميباشد. نوع سومي از ريشه ها نيزوجود دارند كه وظيفه آنها جمع آوري اكسيژن مي باشد.
معمولاً اكسيژن بسيار كمي در داخل گل و لاي پوشيده از آب در اكوسيستم مانگرو وجود دارد. يكي از راه حلهاي گياهان مانگرو براي رفع اين مشكل آن بوده است كه بخشي از ريشه هاي خود را از سطح گل و لاي و آب بيرون بياورند. اين ريشه ها توسط سلولهاي تنفسي ويژه اي كه لنتيكول نام دارد، پوشيده شده اند. اين سلولها نيز به يك بافت اسفنجي كه در داخل ريشه ها وجود دارد متصل مي شوند. زمانيكه ريشه ها در آب فرو مي روند، فشار موجود در داخل اين بافتها پائين آمده و اكسيژن توسط گياه مورد مصرف قرار مي گيرد. وجود فشار منفي موجود در داخل اين بافتها به معناي آن است كه زمانيكه ريشه ها در معرض هوا قرار بگيرند، هواي بيشتري وارد لنتيكولها مي شود.
برگها:
برگهاي اين گياهان نيز داراي عملكردهاي خاص خود مي باشند. آنها داراي عملكردهاي معمولي ساير برگها نظير انجام فرآيندهاي مختلف بيوشيميايي و فرآيندهاي فتوسنتزي مي باشند. علاوه بر اين وظايف معمولي آنها داراي ساختارهاي ويژه اي مي باشند كه بنا به ضرورت خاص فيزيولوژيكي و بيولوژيكي گياه طراحي شده است. بعنوان مثال در
گونه Avicennia marina ساختارهاي خاصي تعبيه شده است كه داراي فعاليت دفع كنندگي نمك مي باشند. يا همچنين در اين گونه رنگدانه هاي حاصل از فعاليت پراكسي زومهاي موجود در برگ اين گياه خود نشانگر نوعي استرس محيطي مثلاً مسموميت و آلودگي با فلزات سنگين مثل مس، سرب و روي مي باشد. (1)
نحوه رشد گياهان مانگرو:
ميوه و دانه گياهان مانگرو قابليت شناور ماندن بر روي آب را دارا مي باشند. اين مكانيسم يكي از بهترين مكانيسمهاي توليد مثلي و انتشار بيشتر گياهان در مناطق ساحلي مي باشد. اعضاي خانواده Rhizophoraceae كه شامل گونه هاي Rhizophora، Bruguiera و Ceriops مي باشد، داراي يك روش زنده زايي خاصي هستند كه بطور موفقيت آميزي موجب تكثير و توليد مثل آنها شده است. دانه هاي بارور شده از همان ابتدا از گياه اصلي نمي افتد بلكه از قاعده ميوه شروع به جوانه زدن مي كند تا يكسري ريشه ها و ساقه هاي نيزه مانند توليد كنند كه اصطلاحاً Propagule نام دارد. اين مرحله امكان دارد در همانجا و قبل از جدا شدن از والدين رشد كرده و طي 1 تا 3 سال حدود يك متر ارتفاع پيدا كند و بعد از آن از والدين خود جدا شده و در داخل آب مي افتد. روش حركت اين ساختار در داخل آب نيز به گونه اي خاص مي باشد. در زمانيكه در آب دريا قرار دارند، آنها بصورت افقي بوده و به سرعت حركت مي كنند و بلافاصله بعد از رسيدن به آبهاي تازه مثل تالابها، به حالت عمودي درمي آيند به گونه اي كه ريشه در پائين و جوانه هاي جلويي در بالا قرار مي گيرد. اين حالت سبب مي شود كه به خاك نشستن آنها در گل و لاي مردابها و تالابها امكانپذير شود. بعضي از گونه ها مثل Rhizophora مي توانند حتي به مدت يكسال به همين حالت در آب دريا معلق بمانند و بعد از آنكه به گل نشستند شروع به توليد ريشه هاي جديد كرده و فرآيند رشد را از نو سر بگيرند.
بعضي گونه هاي ديگر نظير Avicennia، Aegialitis، egiceras، نهالها و جوانه هاي زنده اي توليد مي كنند ولي اين جوانه ها زمانيكه از گياه مي افتند هنوز در داخل يك پوسته قرار دارند. دانه هاي Avicenina تا زمانيكه در داخل پوسته مي باشند بر روي آب شناور مي مانند. سرعت جدا شدن پوسته به عواملي نظير درجه حرارت و شوري آب بستگي دارد.
دانه هاي گونه Avicennia تنها قادرند بمدت 3 تا 4 روز بر روي آب زنده بمانند. در كل بنظر مي رسد روش اول يعني روش جوانه زدن (seedling) روش بهتري براي تكثير گياهان مانگرو باشد.
انتشار گياهان مانگرو در دنيا:
از آنجائيكه گياهان مانگرو براي ادامه حيات و زندگي خود به گرما نياز دارند، بيشتر در مناطق گرمسيري دنيا زندگي مي كنند. اين گياهان مجموعاً در 112 كشور دنيا يافت مي شوند و اگر بخواهيم نحوه قرارگيري جغرافيايي آنها را نشان دهيم، اين گياهان بيشتر در حد فاصل مدار 30 درجه شمالي و30 درجه جنوبي عرض جغرافيايي قرار دارند. البته در اين مورد استثناهايي نيز وجود دارد. مثلاً در نيمكره شمالي، منطقه برمودا كه در 32 درجه و 20 دقيقه شمالي قرار دارد داراي اين اكوسيستم مي باشد يا گياهان موجود در ژاپن كه در 31 درجه و 22 دقيقه شمالي قرار دارند. در نيمكره جنوبي نيز مواردي وجود دارند نظير استراليا در 38 درجه و 45 دقيقه جنوبي، زلاند نو در 38 درجه و 3 دقيقه جنوبي و سواحل شرقي آفريقاي جنوبي در 32 درجه و 59 دقيقه جنوبي.
تخمين زده مي شود در كل دنيا، اكوسيستمهاي مانگرو بالغ بر 15 ميليون هكتار وسعت داشته باشد. (Lacerda & Diop, 1993) كه حدود 9/6 ميليون هكتار در ناحيه اقيانوسيه و اقيانوس هند (Indo- Pacific)،5/3 ميليون هكتار در آفريقا و بيش از 1/4 ميليون هكتار در ناحيه آمريكا بخصوص حوزه كاراييب قرار دارد.
همانطور كه از آمار نيز برمي آيد، وسيعترين نواحي مانگروها مربوط به ناحيه اقيانوسيه و اقيانوس هند مي باشد زيرا در اين نواحي اين اكوسيستم در قالب سيستم دلتاي رودهاي بزرگي نظير گنگ و براهماپوترا، ايراوادي، مكونگ و همچنين نواحي ساحلي محافظت شده با خشكيهاي وسيع نظير ماداگاسكار، كاليمانتان، اندونزي و پاپوا و گينه نو، شكل گرفته است. در اين منطقه وسيعترين اكوسيستم مانگرو در بنگلادش قرار دارد كه مربوط به اكوسيستم Sundarbans مي باشد. اين اكوسيستم حدود 600 هزار هكتار وسعت داشته است و بر اساس تخميني كه در سال 1985 انجام شده است حدود401600 هكتار وسعت اين اكوسيستم بوده است.(Chaffey. Miller & Sandom, 1985)
در ناحيه آمريكاي جنوبي، جنگلهاي مانگرو از قسمتهاي شمالي سواحل رو به اقيانوس آرام پرو به سمت ايالات جنوبي برزيل يعني Rio Grande do sul در سواحل اقيانوس اطلس كشيده شده است. علاوه بر آن در دلتاي Orinco در قسمتهاي شرقي ونزوئلا جنگلهاي مانگرو با وسعت 495200 هكتار و در سواحل اقيانوس آرام كشور كلمبيا نيز با وسعت 451300 هكتار وجود دارند.
انواع گياهان مانگرو:
بطور كلي گياهان مانگرو را مي توان در سه دسته بزرگ طبقه بندي نمود. دسته اول گياهان مانگرو حقيقي يا اصلي (true mangrove) مي باشد. اين گياهان شكل كلاسيك گياهان مانگرو بحساب مي آيند و رشد آنها محدود به مناطق بين جزر و مدي دريا مي باشد. گياهان مانگرو حقيقي از 20 خانواده مختلف مي باشند. تاكنون تقريباً حدود 80 گونه مانگرو حقيقي كه به شكل درختي يا بوته اي ميباشند، شناسايي شده است كه ازبين آنها 60-50 گونه، گونه هاي غالب جنگلهاي مانگرو را تشكيل مي دهند.
دسته دوم، دسته گياهان مانگرو مينور (minor mangrove) مي باشد. اين گياهان توانايي تشكيل همه اجزاي اصلي مورد نياز براي يك زندگي گياهي را ندارند و بندرت جوامع خاصي را ايجاد مي كنند.
دسته سوم عبارتند از گياهان وابسته به گياهان مانگرو(mangrove associated). اين گياهان گونه هايي هستند كه تحمل شوري را دارند و علاوه بر آنكه در اكوسيستم مانگرو يافت ميشوند در ساير شرايط آب و هوايي و خاكي نيز امكان دارد يافت شوند. اين گياهان در اكوسيستم مانگرو معمولاً در ناحيه بينابيني يعني در حد فاصل بين پوشش دريازي و خشكي زي گياهان مانگرو يافت مي شوند. البته بطور كلي اين گياهان با گياهان مانگرو حقيقي عملكرد متقابل قابل ملاحظه اي دارند.
بدين ترتيب مي بينيد كه ممكن است انواع گياهان در يك اكوسيستم مانگرو وجود داشته باشند و گاهاًً تنوع گياهي در بعضي اكوسيستمها بسيار وسيع و زياد مي باشد.
منبع :
http://www.bpums.com