اثر نفوذ اوربيتال 1s و 2s
پاسخ : اثر نفوذ اوربيتال 1s و 2s
نه
منظورم اينه كه در كتاب فاطمي (ناب) توضيح داده كه يكي از دلايلي كه انرزي اوربيتال 2s از 2p كمتره نفوذ اوربيتال 2s در 1s است كه به دليل همين نكته الكترون در فاصله بسيار كمتري نسبت به هسته واقع است در نتيجه سطح انرزي پايين تر قرار مي گره حال من مي گم اگر الكتروني كه بايد در اوربيتال 2s باشه وارد 1s بشه كه پر هستش در يك لحظه در اوربيتال 1s سه الكترون حضور خواهد داشت كه بر اساس اسپين الكترون ها قابل توجيه نيست.
حالا كسي نظري داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه
منظورم اينه كه در كتاب فاطمي (ناب) توضيح داده كه يكي از دلايلي كه انرزي اوربيتال 2s از 2p كمتره نفوذ اوربيتال 2s در 1s است كه به دليل همين نكته الكترون در فاصله بسيار كمتري نسبت به هسته واقع است در نتيجه سطح انرزي پايين تر قرار مي گره حال من مي گم اگر الكتروني كه بايد در اوربيتال 2s باشه وارد 1s بشه كه پر هستش در يك لحظه در اوربيتال 1s سه الكترون حضور خواهد داشت كه بر اساس اسپين الكترون ها قابل توجيه نيست.
حالا كسي نظري داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ : اثر نفوذ اوربيتال 1s و 2s
من فکر کردم که مسئله مربوط به هیبرید شدنه که تو فصل 9 مورتیمر اومده، اما اینجور نیس.
ظاهرا منظور از نفوذ واقعا نفوذ نیست!1 زیر لایه های یک اتم در هم ادغام نمیشن ولی با هم تداخل دارن. مثل خیابون هایی که از وسط همدیگه رد میشن ولی باهم یکی نشدن.
مثلا 3d (قبل از پر شدن) سطح انرژی بالاتری نسبت به 4s داره(==> دیرتر پر میشه) ولی بعد پر شدن سطح انرژیش به حالت عادی برمیگرده(==> موقع یونش، دیرتر از 4s الکترون از دست میده)
البته در مورد نزدیکتر بودن 2s از 2p به هسته تاجایی که اطلاعات کم من اجازه میده، ارتباط زیادی به نفوذ الکترون هاشون به همدیگه نداره؛ همونطور که میگی قانون طرد پاولی یه همچین چیزی رو رد میکنه
1 پ.ن: چقدر کلمات از بیان احساسات عاجزند!
من فکر کردم که مسئله مربوط به هیبرید شدنه که تو فصل 9 مورتیمر اومده، اما اینجور نیس.
ظاهرا منظور از نفوذ واقعا نفوذ نیست!1 زیر لایه های یک اتم در هم ادغام نمیشن ولی با هم تداخل دارن. مثل خیابون هایی که از وسط همدیگه رد میشن ولی باهم یکی نشدن.
مثلا 3d (قبل از پر شدن) سطح انرژی بالاتری نسبت به 4s داره(==> دیرتر پر میشه) ولی بعد پر شدن سطح انرژیش به حالت عادی برمیگرده(==> موقع یونش، دیرتر از 4s الکترون از دست میده)
البته در مورد نزدیکتر بودن 2s از 2p به هسته تاجایی که اطلاعات کم من اجازه میده، ارتباط زیادی به نفوذ الکترون هاشون به همدیگه نداره؛ همونطور که میگی قانون طرد پاولی یه همچین چیزی رو رد میکنه
1 پ.ن: چقدر کلمات از بیان احساسات عاجزند!
آخرین ویرایش توسط مدیر
پاسخ : اثر نفوذ اوربيتال 1s و 2s
:39:راستش این از پایه مشکل داره! اصلا درست نیست که 2s در 1s نفوذ کرده ( منظورم اینه که اصلا همچین اتفاقی نمی افته). کتاب فاطمی هم که حجت نیست؛ اگه اینی که گفتین درست باشه پس دلیلی نداره که 2p در2s و ...به همین منوال همه ی لایه ها در هم نفوذ نکرده باشن، اگه همچین چیزی مشاهده میشد که کل نظریه اتمی شرودینگر و اصل طرد پائولی و ...باید به کلی رد میشد!:103:
اونجایی هم که گفتم زیر لایه ها یه کم در هم نفوذ دارن فک میکنم غلط کردم:188:! کلمه ی "نفوذ کردن" غلط اندازه، در واقع هیچ تداخل اوربیتالی بین زیر لایه ها اتفاق نمی افته و سطح انرژی زیر لایه ها فقط مقداری به هم "نزدیک" میشن
:39:راستش این از پایه مشکل داره! اصلا درست نیست که 2s در 1s نفوذ کرده ( منظورم اینه که اصلا همچین اتفاقی نمی افته). کتاب فاطمی هم که حجت نیست؛ اگه اینی که گفتین درست باشه پس دلیلی نداره که 2p در2s و ...به همین منوال همه ی لایه ها در هم نفوذ نکرده باشن، اگه همچین چیزی مشاهده میشد که کل نظریه اتمی شرودینگر و اصل طرد پائولی و ...باید به کلی رد میشد!:103:
اونجایی هم که گفتم زیر لایه ها یه کم در هم نفوذ دارن فک میکنم غلط کردم:188:! کلمه ی "نفوذ کردن" غلط اندازه، در واقع هیچ تداخل اوربیتالی بین زیر لایه ها اتفاق نمی افته و سطح انرژی زیر لایه ها فقط مقداری به هم "نزدیک" میشن
