اشعار اصیل پارسی

mehrdad73

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
114
امتیاز
0
#21
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

اگه میشه اگر کسی شعری ازنیما یوشیج داشت ارسال کنه با تشکر:154:
این شعر نیما هم خیلی قشنگه که احتمالا قبلا خوندید

[FONT=&quot]آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفر در آب دارد می سپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دایم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید.
آن زمان که مست هستید از خیال دست یاییدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بی هوده پندارید
که گرفت استید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید.
آن زمانی که تنگ می بندید
بر کمر هاتان کمر بند
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می کند بی هوده جان، قربان!

●●●

آی آدم ها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره، جامه تان بر تن؛
یک نفر در آب می خواند شما را.
موج سنگین را به دست خسته می کوبد
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده.
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابی اش افزون
می کند زین آب، بیرون
گاه سر، گه پا
آی آدم ها![/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]
●●●

او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید
می زند فریاد و امید کمک دارد.
آی آدم ها که روی ساحل آرام در کار تماشایید!
موج می کوبد به روی ساحل خاموش
پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده بس مدهوش.
می رود نعره زنان، وین بانگ باز از دور می آید:
«آی آدم ها».
و صدای باد هر دم دل گزاتر
و در صدای باد بانگ او رهاتر
از میان آب های دور و نزدیک
باز در گوش این ندا ها:
«آی آدم ها»...

[/FONT]
 

نیوتن

New Member
ارسال ها
50
لایک ها
22
امتیاز
0
#22
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

شعر نیما یوشیج هر چه قدر بخونی تکراری نمیشه
 

mehrdad73

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
114
امتیاز
0
#23
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

دقیقا!
ریتم شعراش یه جورایی خاصه و با بقیه شاعرا متفاوت.
ولی من شخصا اخوان و شاملو رو ترجیح میدم.
 

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#24
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!
نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید
مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید
بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمی‌بایست زنجیری، ولی این بار می‌باید
شیخ بهایی
 

mehrdad73

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
114
امتیاز
0
#25
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

اخوان:

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است.

کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم
زچشم دوستان دور یا نزدیک
مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناحوانمردانه سرد است...آی...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!
منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم
منم من سنگ تیپا خورده رنجور
منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور
نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در بگشای دلتنگم
حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست مرگی نیست
صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگذارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد
فریبت می دهد برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است
حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دستها پنهان

نفس ها ابر دل ها خسته و غمگین
درختان اسکلت های بلور آجین
زمین دلمرده سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهروماه
.
.
زمستان است......
 

Magnetic

New Member
ارسال ها
324
لایک ها
550
امتیاز
0
#26
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

اجاق سرد/نیما یوشیج


مانده از شب های دورادور
بر مسیر خامُش جنگل
سنگچینی از اجاقی خُرد
اندرو خاکستر سردی

همچنان کاندر غبار آلوده اندیشه های من ملال انگیز
طرح تصویری در آن هر چیز
داستانی حاصلش دردی

روز شیرینم که با من آشتی بودش
نقش ناهمرنگ گردیده
سرد گشته،سنگ گردیده
با دم پاییز عمر من کنایت از بهار روی زردی

همچنان که مانده از شب های دورادور
بر مسیر خامش جنگل
سنگچینی از اجاقی خرد
اندرو خاکستر سردی
 
ارسال ها
78
لایک ها
105
امتیاز
0
#27
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

:156: ..................
 

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#28
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

فاطى تو و ره به كوى دلبر؟ هيهات! نظّاره گرىِّ روى دلبــــــر؟ هيهات!

اين راه، رهى نيست كه پيمايى تو جبريل در آن فكنده شهپر، هيهات!
امام خمینی رحمت الله علیه
 

tanaz19

New Member
ارسال ها
452
لایک ها
358
امتیاز
0
#29
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

زهد آن نیست که تو صاحب چیزی نشوی
زهد آن است که چیزی نشود صاحب تو
 

tanaz19

New Member
ارسال ها
452
لایک ها
358
امتیاز
0
#30
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
 

mehrdad73

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
114
امتیاز
0
#31
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

این شعر خیلی قشنگه و مفهوم خیلی زیبایی داره امیدوارم لذت ببرید.
عطار:
[TABLE="class: MsoNormalTable, width: 100%"]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]گفت یوسف را چو می‌بفروختند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]مصریان از شوق او می‌سوختند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]چون خریداران بسی برخاستند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]پنج ره هم سنگ مشکش خواستند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]زان زنی پیری به خون آغشته بود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]ریسمانی چند در هم رشته بود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]در میان جمع آمد در خروش[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]گفت ای دلال کنعانی فروش[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]ز آرزوی این پسر سر گشته‌ام[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]ده کلاوه ریسمانش رشته‌ام[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]این زمن بستان و با من بیع کن[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]دست در دست منش نه بی سخن[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]خنده آمد مرد را، گفت ای سلیم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]نیست درخورد تو این در یتیم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]هست صد گنجش بها در انجمن[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]مه تو و مه ریسمانت ای پیرزن[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]پیرزن گفتا که دانستم یقین[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]کین پسر را کس بنفروشد بدین[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]لیک اینم بس که چه دشمن چه دوست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]گوید این زن از خریداران اوست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]هر دلی کو همت عالی نیافت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]ملکت بی‌منتها حالی نیافت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]آن ز همت بود کان شاه بلند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]آتشی در پادشاهی او فکند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]خسروی را چون بسی خسران بدید[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]صد هزاران ملک صدچندان بدید[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]چون بپا کی همتش در کار شد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]زین همه ملک نجس بیزارشد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]چشم همت چون شود خورشید بین[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[TD="width: 5%"]
[/TD]
[TD="width: 47%"]
[FONT=&quot]کی شود با ذره هرگز هم نشین[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]

 

frahmani110

New Member
ارسال ها
117
لایک ها
163
امتیاز
0
#32
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
ببینیم آسمان هرکجا
آیا همین رنگ است؟!!

"اخوان ثالث"
 

frahmani110

New Member
ارسال ها
117
لایک ها
163
امتیاز
0
#33
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

"سیاوش کسرایی"
 

mehrdad73

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
114
امتیاز
0
#34
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
ببینیم آسمان هرکجا
آیا همین رنگ است؟!!

"اخوان ثالث"
البته فکر کنم یک جملش جا مونده:
من اينجا بس دلم تنگ است
و هر سازي كه مي بينم بد آهنگ است
بيا ره توشه برداريم
قدم در راه بي برگشت بگذاريم
ببينيم آسمان هر كجا آيا همين رنگ است ؟
 

frahmani110

New Member
ارسال ها
117
لایک ها
163
امتیاز
0
#35
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

البته فکر کنم یک جملش جا مونده:
من اينجا بس دلم تنگ است
و هر سازي كه مي بينم بد آهنگ است
بيا ره توشه برداريم
قدم در راه بي برگشت بگذاريم
ببينيم آسمان هر كجا آيا همين رنگ است ؟

بله، حق با شماست
ممنون از یادآوریتون...
 

frahmani110

New Member
ارسال ها
117
لایک ها
163
امتیاز
0
#36
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

بر ماسه ها نوشتم:
- دریای هستی من
از عشق توست سرشار
این را به یاد بسپار!
بر ماسه نوشتی:
- ای همزبان دیرین
این آرزوی پاکی ست
اما به باد بسپار!


"فریدون مشیری"
 
ارسال ها
11
لایک ها
21
امتیاز
0
#37
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی درپی دم گرم خویش را سخت در آن بفشارد بدین سان بشکند دایم سکوت مرگبارم را..... (احمد شاملو)
 

bahman

New Member
ارسال ها
437
لایک ها
270
امتیاز
0
#38
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

شعر فردوسی در شاهنامه که به لطف بعضیا حذف شده!!!!!!!!!!!!!!
بر ایرانیان زار و گریان شدم ز ساسانیان نیز بریان شدم
چو تخت با منبر برابر کنند همه نام بوبکر و عممر کنند
از ایران ز ترک و زین تازیان نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان و نه ترک و نه تازی بود سخنها به کردار بازی بود
از این مارخوار اهرمن چهرگان زدانایی و شرم بی بهرگان
زشیر شتر خوردن و سوسمار عرب را بجایی رسیدست کار
که تاج کیانی کند آرزو تفو بر چنین چرخ گردون تفو
نه گنج و نه نام و تخت و نژاد همی داد خواهند گیتی به باد
بسی گنج و گوهر پراکنده شد بسی سر به خاک اندر افکنده شد
چنین گشت پگار چرخ بلند که آید بدین پادشاهی گزند
از این زاغ ساران بی آب و رنگ نه هوش و نه دانش نه آب و نه ننگ
هم آتش بمردی به آتشکده شدی تیره جشن نوروز و سده
 
ارسال ها
317
لایک ها
151
امتیاز
0
#39
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

اگه میشه منبع رو ذکر کنید
 

bahman

New Member
ارسال ها
437
لایک ها
270
امتیاز
0
#40
پاسخ : اشعار اصیل پارسی

یک کتاب شاهنامه چاپ 40 سال پیش در ضمن تو اینترنت هم پیدا میشه
 
بالا