قصه از کجا شروع شد<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-comfficeffice" /><o></o> قصه از غلط شروع شد
از يه اشتباه ساده
از يه خندهای كه گم شد
تو يه بغض بیاراده
دست تو يا دست تقدير
گاهي آدم، بد مياره
قصه از غلط شروع شد
من به تو ربطی نداره
سادگی مو تو شکستی
آينهها دروغ نمی گن
تو ولی خودت نبودی
خود من بودی، خود من
شاکیام اما نه از تو
از خودم لجم گرفته
از خودم كه بيشتر از تو
منو دست كم گرفته
منو دست كم گرفتی
تو كه اسم من باهاته
ولی من دروغ نمی گم
پشت اين آيينه، ماته
مات و ماتم زده از تو
تا ته قصه شكستم
تو به انتها رسيدی
من چمدونمو بستم