پاسخ : بررسی مرحله دوم بیست و چهارمین المپیاد ادبی
اووووووووووه
اینجا چند تا اشکال هست. فکر میکنم شما با شیوه ی حرف زدن مولانا خیلی آشنا نیستید. این شیوه ی مولاناست که میاد وسط داستان، یه داستان دیگه میپرونه. شما داستان قوچ رو حذف کنید متوجه میشدی که ادامش همون صیادیه خود را در گیاه پیچیده بود! یعنی اون وسط انگار داستان قوچ در نقش پارازیته!
2. باز هم برمیگرده به شیوه ی حرف زدن مولانا! که معلوم نیست خودش داره حرف میزنه یا شخصیت ها. در واقع هم میشه اونا رو از زبون خودش برداشت کرد هم شخصیت مورد نظرش. خیلی جاهای دیگه هم این کارو کرد
3. ره به ده بردن یعنی رسیدن به مقصود. تو یکی دیگه از منابعمونم بود(یادم نیست)
4. منم امتحان تاریخ دارم...
5.چند درصد زدید؟
ممنون که نظرم رو خوندی.
اما باید در مورد نظرت توضیح بدم:
1ـ خودت میگی داستان"مرغ و مرده",منظورت همون"مناظره* ی مرغ و صیاده" اما در سوال گزینه الف"داستان آن صیادی است که خویشتن در گیاه پیچیده بود" یعنی اولین داستان ما که داستان بعدیش دزد و قوچ و داستان سومش همونیه که میگی.
2ـ در همون مناظره مرغ و صیاد که میگی,مرغ در مورد یاری دیوار ها و نردبان رای ها و جای پاهاصحبت میکنه,نه مولانا!
و اتفاقا بیشتر هم تکیه بر لزوم یار طریق دارد تا رهنما و مرید!
3ـ اما در مورد حازمی,کریم زمانی تا جایی که یادمه در تشریح این بیت حازمی رو به معنای پیر و دوراندیش گرفته است.یعنی "ی" اون "ی" نسبته,نه "ی" دارندگی.
که دقیقا این بیت نتیجه گیری خود مولاناست.
یک نظر شخصی هم خودم دارم اینکه,در اصطلاحات صوفیه,واژه"ده" همیشه همان محل قدسی عالم بالاست.
یعنی جایی که برای رفتنش حتما نیاز به مراد داره.اوه اوه !!فردا امتحان تاریخ داریم هیچی نخوندم.برم دیگه!
اما باید در مورد نظرت توضیح بدم:
1ـ خودت میگی داستان"مرغ و مرده",منظورت همون"مناظره* ی مرغ و صیاده" اما در سوال گزینه الف"داستان آن صیادی است که خویشتن در گیاه پیچیده بود" یعنی اولین داستان ما که داستان بعدیش دزد و قوچ و داستان سومش همونیه که میگی.
2ـ در همون مناظره مرغ و صیاد که میگی,مرغ در مورد یاری دیوار ها و نردبان رای ها و جای پاهاصحبت میکنه,نه مولانا!
و اتفاقا بیشتر هم تکیه بر لزوم یار طریق دارد تا رهنما و مرید!
3ـ اما در مورد حازمی,کریم زمانی تا جایی که یادمه در تشریح این بیت حازمی رو به معنای پیر و دوراندیش گرفته است.یعنی "ی" اون "ی" نسبته,نه "ی" دارندگی.
که دقیقا این بیت نتیجه گیری خود مولاناست.
یک نظر شخصی هم خودم دارم اینکه,در اصطلاحات صوفیه,واژه"ده" همیشه همان محل قدسی عالم بالاست.
یعنی جایی که برای رفتنش حتما نیاز به مراد داره.اوه اوه !!فردا امتحان تاریخ داریم هیچی نخوندم.برم دیگه!
اینجا چند تا اشکال هست. فکر میکنم شما با شیوه ی حرف زدن مولانا خیلی آشنا نیستید. این شیوه ی مولاناست که میاد وسط داستان، یه داستان دیگه میپرونه. شما داستان قوچ رو حذف کنید متوجه میشدی که ادامش همون صیادیه خود را در گیاه پیچیده بود! یعنی اون وسط انگار داستان قوچ در نقش پارازیته!
2. باز هم برمیگرده به شیوه ی حرف زدن مولانا! که معلوم نیست خودش داره حرف میزنه یا شخصیت ها. در واقع هم میشه اونا رو از زبون خودش برداشت کرد هم شخصیت مورد نظرش. خیلی جاهای دیگه هم این کارو کرد
3. ره به ده بردن یعنی رسیدن به مقصود. تو یکی دیگه از منابعمونم بود(یادم نیست)
4. منم امتحان تاریخ دارم...
5.چند درصد زدید؟