- ارسال ها
- 157
- لایک ها
- 226
- امتیاز
- 0
الان من رفتم پیش پدرم تا درمورد برنامه و منابعم برا المپیاد و شروع کردنم از فردا بگم
آخه منم فک کردم بابام مثل بابا های دیگه از اینکه پسرش یه همچین کاری میکنه خوشحال میشه
ولی چند لحظه طول نکشید که داد بابام شروع شد که تو هیچی نمیشی تو توی هپروتی...تو ؟المپیاد؟برو دنبال کنکورت بچه از این چیزا هیچی در نمیاد وووووووووووووو...........
خیلی اعصابم خورد شد اولش گفتم دیگه من نه برا کنکور میخونم نه برا المپیاد دیگه نه من نه درس
الان که یکم فک میکنم میبینم باید با یه شدت و سرعتی بخونم که امسال حتما یه طلا بیارم تا به بابام و به امثال بابام بفهمونم تفکرش غلطه
تو رو به اون خدایی که دارید کمکم کنید دستمو بگیرید تا بتونم از توی این شهر کوچیک با معلم های شیمی که سرباز معلمن و با این تفکر پدرم بالا بیام من باید بتونم
آخه منم فک کردم بابام مثل بابا های دیگه از اینکه پسرش یه همچین کاری میکنه خوشحال میشه
ولی چند لحظه طول نکشید که داد بابام شروع شد که تو هیچی نمیشی تو توی هپروتی...تو ؟المپیاد؟برو دنبال کنکورت بچه از این چیزا هیچی در نمیاد وووووووووووووو...........
خیلی اعصابم خورد شد اولش گفتم دیگه من نه برا کنکور میخونم نه برا المپیاد دیگه نه من نه درس
الان که یکم فک میکنم میبینم باید با یه شدت و سرعتی بخونم که امسال حتما یه طلا بیارم تا به بابام و به امثال بابام بفهمونم تفکرش غلطه
تو رو به اون خدایی که دارید کمکم کنید دستمو بگیرید تا بتونم از توی این شهر کوچیک با معلم های شیمی که سرباز معلمن و با این تفکر پدرم بالا بیام من باید بتونم