- ارسال ها
- 375
- لایک ها
- 693
- امتیاز
- 0
داستان کوتاه گونه*ای از ادبیات داستانی است که نسبت به رمان یا داستان بلند حجم کم*تری دارد و نویسنده در آن برشی از زندگی یا حوادث را می*نویسد درحالی که در داستان بلند یا رمان، نویسنده به جنبه*های مختلف زندگی یک یا چند شخصیت می*پردازد و دستش برای استفاده از کلمات باز است. به همین دلیل ایجاز در داستان کوتاه مهم است و نویسنده نباید به موارد حاشیه*ای بپردازد.
داستان کوتاه روایت منثور کوتاهی است که نویسنده در ان با بکار گیری پیرنگی منظم و منسجم ، شخصیت یا شخصیت های معدودی را که در واقعه ی اصلی ، به عملی واحد دست میزنند ، نشان می دهند و تاثیری واحد
را به خواننده القا می کند .داستان کوتاه به طور همزمان در سده ی نوزدهم میلادی در ، امریکا ، فرانسه و روسیه پدید امد . نخستین کسی که به طور جدی به این نوع ادبی پرداخت و نظریاتی را درباره ی ان ارائه کرد، ادگار الن پو ، شاعر و داستان نویس امریکایی (1809- 1849 م) بود که او را پدر داستان کوتاه می دانند . پو در نظریات خویش برای این نوع ادبی که خود ان را قصه ی منثور می نامید ، ویژگی هایی برشمرد :
1-باید به اندازه ای باشد که طی نیم تا دو ساعت بتوان ان را خواند
2- فقط به یک موضوع بپرداز
3- تاثیر واحدی به خواننده القا کند
4- واژه های اضافی که در تاثیر گذاری یا ساخت داستان نقشی ندارند در ان راه نیافته باشد
5- از نظر خواننده کامل و پخته باشد .
با این حال بیشتر داستان های کوتاه در سده ی نوزدهم میلادی با اصول برشمرده ی پو فاصله داشتند و به انها قصه ، طرح، لطیفه و گاه مقاله می گفتند. به غیر از پو دو نویسنده هم عصر او نیز در تکوین داستان کوتاه نقش بسزایی داشتند : نیکولای گوگول ، نویسنده ی روسی (1809-1852 م) که برای نخستین بار برای فقر زدگان و محرومان جامعه داستان نوشت و از همین رو وی را پدر داستان کوتاه واقع گرا می نامند و گیدومو پاسان داستان نویس فرانسوی (1850-1893 م)که مبدا داستان کوتاه حکایی است . موپاسان داستان کوتاه را از
حوزه ی محدود خیال پردازی های بی قید و شرط و معیار های دست و پاگیر ادگار الن پو بیرون اورد و به واقعیت سوق داد. با این همه نخستین کسی که اصطلاح داستان کوتاه را در زبان انگلیسی به کار برد ، براندر متیوز ، منتقد امریکایی (1852-1929 م) بود که در فلسفه ی داستان کوتاه به معرفی ان پرداخت (1885 م) . چندی بعد فرانک اوکانر نویسنده ی ایرلندی در صدای تنها که که پژوهشی در مورد داستان کوتاه است ،سه رکن برای داستان کوتاه قایل شد : شرح ، گسترش و نتیجه .اوکانر بران بود که داستان کوتاه بیشتر مناسب جوامعی
است که عنصر نابسامانی در انها حاکم است و احترام به جامعه چندان ارزشی ندارد. اوکانر داستان کوتاه را از انواعی می دانست که با محرومان جامعه سر وکار دارد . اصولا ارزش واقعی داستان کوتاه در پیام انسانی ، همدردی با رانده شدگان و ستمدید گان و انتقاد سخت و کوبنده از جامعه نهفته است . با توجه به تعریف ها و ویژگی هایی که منتقدان و نظریه پردازان داستان کوتاه برای این نوع ادبی ارائه کرده اند می توان خاصه های تغییر ناپذیری برای ان در نظرگرفت مهمترین خصوصیت داستان کوتاه ، کوتاهی ان است . داستان کوتاه اغلب
1500تا 15000 کلمه دارد . معمولا شخصیت ، ادم ها در بیشتر داستان های کوتاه پیش از اغاز داستان ساخته و پرداخته شده است و خواننده شخصیت ها را فقط در بهره ی خاصی از زندگی و تحت شرایطی ویژه مشاهده می کند . همین ایجاز در داستان کوتاه است ، که داستان کوتاه نویس را وا می دارد تا بجای پرداختن به کل زندگی ، بخشی از ان را موضوع کار خود قرار دهد .تعداد شخصیت ها در داستان کوتاه معدود است و فضای کافی در ان برای تحلیل دقیق و موشکافانه و نیز پرداختن به جزئیات وجود ندارد ( به عقیده برخی از نویسندگان
فقط برشی از زندگی است ) . با این همه کلیه عناصر رمان ، کمابیش در داستان کوتاه نیز به چشم می خورد .
مثلا ، داستان کوتاه با پیرنگی اغاز می شود و با درونمایه ویژه خود سر انجام به گره گشایی می رسد و با توجه به سبک های گوناگون قابل بررسی است . داستان کوتاه نویس غالبا داستان خود را در نزدیکی و حاشیه ی اوج بزنگاه اغاز می نماید ( شروع با تعلیق ) و مقدمه چینی نمی کند .ابهامات و پیچیدگی ها را به حداقل می رساند و و به سرعت دست به گره گشایی می زند (این امر گاهی طی چند جمله صورت می گیرد ). با توجه به همین
ویژگی ها است که داستان کوتاه را ،هنر و افریننده ان را ،هنرمند ، می نامند . کلیه عناصر داستان کوتاه باید چندان بقاعده ، همخوان و کار امد باشد که وقتی خواننده به سراغ ان می رود مجذوبش شود وبه ارامش و لذت برسد . داستان کوتاه همانند دیگر انواع ادبی ، وضع و موقع انسان هغا را برای خواننده تصویر می کند .
ایجاز که مهمترین ویژگی داستان کوتاه است ، باعث می شود تا داستان نویس در کار خود همانند شاعر
هوشیار ،منظبط و خلاق باشد. بنابر باور ویلیم فالکنر ، رمان نویس امریکایی ، هر رمان نویسی ابتدا می خواهد
شعر بگوید ولی متوجه می شود که در توانش نیست ، سپس به داستان کوتاه روی می اورد که بعد از شعر ظریف ترین نوع ادبی است ، در این کار نیز فرو می ماند و نهایتا رمان نویسی را پیشه ی خود می کند .
حجم یک داستان کوتاه
مبحث این*که یک داستان کوتاه، چقدر باید باشد، از دیرباز نونویسنده*ها را دچار مشکل نموده چرا که هیچ منبعی نیست که با اطمینان به ما بگوید محدودهٔ یک داستان کوتاه، به طور ثابت چقدر است. داستان*های کوتاهی وجود دارد که به سی یا چهل صفحه می*رسند و هم*چنین داستان کوتاه*هایی هست که داستان برق*آسا نیستند و خصوصیات یک داستان کوتاه را دارند، اما به سختی به ۲۰۰۰ کلمه می*رسند. داستان*های کوتاهی هم وجود دارد که بین این دو هستند و چیزی در حدود ۵۰۰۰ کلمه هستند. با این حساب، داستان*های کوتاه انواع مختلفی دارند و قالب نوشتاری آن*ها می*تواند هم بزرگ و هم کوچک باشد.
البته شایان ذکر است که طول یک داستان کوتاه، به کشور و رسوم و ادبیات آن نیز بستگی دارد. مثلاً در ایالات متحده یک داستان کوتاه می*تواند بالای ۱۰۰۰۰ کلمه داشته باشد (که آن*ها را «داستان کوتاه بلند» یا «long short stories» می*نامند.) درحالیکه در بریتانیا متوسط تعداد کلمات داستان*های کوتاه حدود ۵۰۰۰۰ تا است و در استرالیا کم داستان کوتاهی بیش از ۳۵۰۰ کلمه دارد. گرچه داستان*های کوتاهی نیز هستند که تنها چندصد کلمه دارند (که آن*ها را اغلب «روایت کوچک» یا «micro narratives» می*نامند)، خوانندگان معاصر داستان کوتاه انتظار دارند که داستان کوتاهی که می*خوانند حداقل ۱۰۰۰ کلمه را داشته باشد. در کشور ما نیز امروزه، داستان کوتاه*هایی که توسط نونویسنده*ها نگارش می*یابند، چیزی بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کلمه هستند و بلندتر از آن کم پیدا می*شود و کوتاه*ترش، دارای سبکِ داستان*های برق*آسا (flash fiction) می*باشد.
اما در کل، این*که داستانی که نوشته*ایم کوتاه است یا بلند، بیشتر از هرچیز بستگی به خط سیر داستان دارد. به موضوع داستان توجه کنید. اگر در آخر برق*آسا بود و شما را به هیجان درآورد، داستانک است. اگر تکهٔ جالبی از زندگی یک شخصیت خاص را نشان می*داد، داستان کوتاست و و اگر دارای سوژه*ایست با شاخ و برگ زیاد که می*تواند گسترش پیدا کند، داستان بلند است.
بزرگان داستان نویسی کوتاه
مردی درحال تمیز كردن اتومبیل تازه خود بود كه متوجه شد پسر 4 ساله*اش تكه سنگی برداشته و بر روی ماشین خط می*اندازد.
مرد با عصبانیت دست كودك را گرفت و چندین مرتبه ضربات محكمی بر دستان كودك زد بدون اینكه متوجه آچاری كه در دستش بود شود. در بیمارستان كودك به دلیل شكستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد.
وقتی كودك پدرخود را دید با چشمانی آكنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان من كی دوباره رشد می*كنند؟ مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی*توانست سخنی بگوید، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع كرد به لگد مال كردن ماشین. و با این عمل كل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی كه كودك ایجاد كرده بود خورد كه نوشته بود: دوستت دارم پدر !
منابع و ماخذ : ادبیات داستانی . باز افرینی واقعیت جهان داستان 15-7. صد سال داستان نویسی در ایران . فرهنگ داستان نویسان ایران .درباره ی داستان کوتاه
داستان کوتاه روایت منثور کوتاهی است که نویسنده در ان با بکار گیری پیرنگی منظم و منسجم ، شخصیت یا شخصیت های معدودی را که در واقعه ی اصلی ، به عملی واحد دست میزنند ، نشان می دهند و تاثیری واحد
را به خواننده القا می کند .داستان کوتاه به طور همزمان در سده ی نوزدهم میلادی در ، امریکا ، فرانسه و روسیه پدید امد . نخستین کسی که به طور جدی به این نوع ادبی پرداخت و نظریاتی را درباره ی ان ارائه کرد، ادگار الن پو ، شاعر و داستان نویس امریکایی (1809- 1849 م) بود که او را پدر داستان کوتاه می دانند . پو در نظریات خویش برای این نوع ادبی که خود ان را قصه ی منثور می نامید ، ویژگی هایی برشمرد :
1-باید به اندازه ای باشد که طی نیم تا دو ساعت بتوان ان را خواند
2- فقط به یک موضوع بپرداز
3- تاثیر واحدی به خواننده القا کند
4- واژه های اضافی که در تاثیر گذاری یا ساخت داستان نقشی ندارند در ان راه نیافته باشد
5- از نظر خواننده کامل و پخته باشد .
با این حال بیشتر داستان های کوتاه در سده ی نوزدهم میلادی با اصول برشمرده ی پو فاصله داشتند و به انها قصه ، طرح، لطیفه و گاه مقاله می گفتند. به غیر از پو دو نویسنده هم عصر او نیز در تکوین داستان کوتاه نقش بسزایی داشتند : نیکولای گوگول ، نویسنده ی روسی (1809-1852 م) که برای نخستین بار برای فقر زدگان و محرومان جامعه داستان نوشت و از همین رو وی را پدر داستان کوتاه واقع گرا می نامند و گیدومو پاسان داستان نویس فرانسوی (1850-1893 م)که مبدا داستان کوتاه حکایی است . موپاسان داستان کوتاه را از
حوزه ی محدود خیال پردازی های بی قید و شرط و معیار های دست و پاگیر ادگار الن پو بیرون اورد و به واقعیت سوق داد. با این همه نخستین کسی که اصطلاح داستان کوتاه را در زبان انگلیسی به کار برد ، براندر متیوز ، منتقد امریکایی (1852-1929 م) بود که در فلسفه ی داستان کوتاه به معرفی ان پرداخت (1885 م) . چندی بعد فرانک اوکانر نویسنده ی ایرلندی در صدای تنها که که پژوهشی در مورد داستان کوتاه است ،سه رکن برای داستان کوتاه قایل شد : شرح ، گسترش و نتیجه .اوکانر بران بود که داستان کوتاه بیشتر مناسب جوامعی
است که عنصر نابسامانی در انها حاکم است و احترام به جامعه چندان ارزشی ندارد. اوکانر داستان کوتاه را از انواعی می دانست که با محرومان جامعه سر وکار دارد . اصولا ارزش واقعی داستان کوتاه در پیام انسانی ، همدردی با رانده شدگان و ستمدید گان و انتقاد سخت و کوبنده از جامعه نهفته است . با توجه به تعریف ها و ویژگی هایی که منتقدان و نظریه پردازان داستان کوتاه برای این نوع ادبی ارائه کرده اند می توان خاصه های تغییر ناپذیری برای ان در نظرگرفت مهمترین خصوصیت داستان کوتاه ، کوتاهی ان است . داستان کوتاه اغلب
1500تا 15000 کلمه دارد . معمولا شخصیت ، ادم ها در بیشتر داستان های کوتاه پیش از اغاز داستان ساخته و پرداخته شده است و خواننده شخصیت ها را فقط در بهره ی خاصی از زندگی و تحت شرایطی ویژه مشاهده می کند . همین ایجاز در داستان کوتاه است ، که داستان کوتاه نویس را وا می دارد تا بجای پرداختن به کل زندگی ، بخشی از ان را موضوع کار خود قرار دهد .تعداد شخصیت ها در داستان کوتاه معدود است و فضای کافی در ان برای تحلیل دقیق و موشکافانه و نیز پرداختن به جزئیات وجود ندارد ( به عقیده برخی از نویسندگان
فقط برشی از زندگی است ) . با این همه کلیه عناصر رمان ، کمابیش در داستان کوتاه نیز به چشم می خورد .
مثلا ، داستان کوتاه با پیرنگی اغاز می شود و با درونمایه ویژه خود سر انجام به گره گشایی می رسد و با توجه به سبک های گوناگون قابل بررسی است . داستان کوتاه نویس غالبا داستان خود را در نزدیکی و حاشیه ی اوج بزنگاه اغاز می نماید ( شروع با تعلیق ) و مقدمه چینی نمی کند .ابهامات و پیچیدگی ها را به حداقل می رساند و و به سرعت دست به گره گشایی می زند (این امر گاهی طی چند جمله صورت می گیرد ). با توجه به همین
ویژگی ها است که داستان کوتاه را ،هنر و افریننده ان را ،هنرمند ، می نامند . کلیه عناصر داستان کوتاه باید چندان بقاعده ، همخوان و کار امد باشد که وقتی خواننده به سراغ ان می رود مجذوبش شود وبه ارامش و لذت برسد . داستان کوتاه همانند دیگر انواع ادبی ، وضع و موقع انسان هغا را برای خواننده تصویر می کند .
ایجاز که مهمترین ویژگی داستان کوتاه است ، باعث می شود تا داستان نویس در کار خود همانند شاعر
هوشیار ،منظبط و خلاق باشد. بنابر باور ویلیم فالکنر ، رمان نویس امریکایی ، هر رمان نویسی ابتدا می خواهد
شعر بگوید ولی متوجه می شود که در توانش نیست ، سپس به داستان کوتاه روی می اورد که بعد از شعر ظریف ترین نوع ادبی است ، در این کار نیز فرو می ماند و نهایتا رمان نویسی را پیشه ی خود می کند .
حجم یک داستان کوتاه
مبحث این*که یک داستان کوتاه، چقدر باید باشد، از دیرباز نونویسنده*ها را دچار مشکل نموده چرا که هیچ منبعی نیست که با اطمینان به ما بگوید محدودهٔ یک داستان کوتاه، به طور ثابت چقدر است. داستان*های کوتاهی وجود دارد که به سی یا چهل صفحه می*رسند و هم*چنین داستان کوتاه*هایی هست که داستان برق*آسا نیستند و خصوصیات یک داستان کوتاه را دارند، اما به سختی به ۲۰۰۰ کلمه می*رسند. داستان*های کوتاهی هم وجود دارد که بین این دو هستند و چیزی در حدود ۵۰۰۰ کلمه هستند. با این حساب، داستان*های کوتاه انواع مختلفی دارند و قالب نوشتاری آن*ها می*تواند هم بزرگ و هم کوچک باشد.
البته شایان ذکر است که طول یک داستان کوتاه، به کشور و رسوم و ادبیات آن نیز بستگی دارد. مثلاً در ایالات متحده یک داستان کوتاه می*تواند بالای ۱۰۰۰۰ کلمه داشته باشد (که آن*ها را «داستان کوتاه بلند» یا «long short stories» می*نامند.) درحالیکه در بریتانیا متوسط تعداد کلمات داستان*های کوتاه حدود ۵۰۰۰۰ تا است و در استرالیا کم داستان کوتاهی بیش از ۳۵۰۰ کلمه دارد. گرچه داستان*های کوتاهی نیز هستند که تنها چندصد کلمه دارند (که آن*ها را اغلب «روایت کوچک» یا «micro narratives» می*نامند)، خوانندگان معاصر داستان کوتاه انتظار دارند که داستان کوتاهی که می*خوانند حداقل ۱۰۰۰ کلمه را داشته باشد. در کشور ما نیز امروزه، داستان کوتاه*هایی که توسط نونویسنده*ها نگارش می*یابند، چیزی بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کلمه هستند و بلندتر از آن کم پیدا می*شود و کوتاه*ترش، دارای سبکِ داستان*های برق*آسا (flash fiction) می*باشد.
اما در کل، این*که داستانی که نوشته*ایم کوتاه است یا بلند، بیشتر از هرچیز بستگی به خط سیر داستان دارد. به موضوع داستان توجه کنید. اگر در آخر برق*آسا بود و شما را به هیجان درآورد، داستانک است. اگر تکهٔ جالبی از زندگی یک شخصیت خاص را نشان می*داد، داستان کوتاست و و اگر دارای سوژه*ایست با شاخ و برگ زیاد که می*تواند گسترش پیدا کند، داستان بلند است.
بزرگان داستان نویسی کوتاه
- آنتوان چخوف
- نیکلای گوگول
- ارنست همینگوی
- خورخه لوئیس بورخس
- ساموئل بکت
- ویلیام اُ هنری
- گی دو موپاسان
- جروم دیوید سالینجر
- ریموند کارور
- ادگار آلن پو
- صادق هدایت
- هوشنگ گلشیری
- صادق چوبک
- رسول پرویزی
- صمد بهرنگی
- محمد محمدعلی
- محمد علی جمال زاده
- غلامحسین ساعدی
- نادر ابراهیمی
مردی درحال تمیز كردن اتومبیل تازه خود بود كه متوجه شد پسر 4 ساله*اش تكه سنگی برداشته و بر روی ماشین خط می*اندازد.
مرد با عصبانیت دست كودك را گرفت و چندین مرتبه ضربات محكمی بر دستان كودك زد بدون اینكه متوجه آچاری كه در دستش بود شود. در بیمارستان كودك به دلیل شكستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد.
وقتی كودك پدرخود را دید با چشمانی آكنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان من كی دوباره رشد می*كنند؟ مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی*توانست سخنی بگوید، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع كرد به لگد مال كردن ماشین. و با این عمل كل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی كه كودك ایجاد كرده بود خورد كه نوشته بود: دوستت دارم پدر !
منابع و ماخذ : ادبیات داستانی . باز افرینی واقعیت جهان داستان 15-7. صد سال داستان نویسی در ایران . فرهنگ داستان نویسان ایران .درباره ی داستان کوتاه
آخرین ویرایش توسط مدیر