دانلود کتاب های دکتر شریعتی و همچنین جملات زیبا از ایشان
پاسخ : دانلود کتاب های دکتر شریعتی و همچنین جملات زیبا از ایشان
آموخته ام که خدا عشق است و عشق تنها خداست
آموخته ام که وقتی ناامید میشوم خدا با تمام عظمتش انتظار میکشد تا دوباره به رحمت او امیدوار شوم
آموخته ام که اگر تا کنون به آنچه خواسته ام نرسیده ام خدا برایم بهترینش را در نظر گرفته است
آموخته ام که زندگی دشوار است
اما من از او سخت ترم...
آموخته ام که خدا عشق است و عشق تنها خداست
آموخته ام که وقتی ناامید میشوم خدا با تمام عظمتش انتظار میکشد تا دوباره به رحمت او امیدوار شوم
آموخته ام که اگر تا کنون به آنچه خواسته ام نرسیده ام خدا برایم بهترینش را در نظر گرفته است
آموخته ام که زندگی دشوار است
اما من از او سخت ترم...
پاسخ : دانلود کتاب های دکتر شریعتی و همچنین جملات زیبا از ایشان
خداوندا کفر نمی گویم
پریشانم پریشانم چه میخواهی تو از جانم نمیدانم نمیدانم
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی
خداوندا تو مسئولی به این آغاز و پایانم
خداوندا اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه بازآیی
زمین را آسمان را کفر می گویی نمی گویی؟؟؟
خداوندا اگر روزی بشر گردی
زحالم باخبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت
از این بودن از این برعت
خداوندا تو می دانی
چه سخت است انسان بودن و ماندن در این دنیا
و چه رنجی می برد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است
خداوندا کفر نمی گویم
پریشانم پریشانم چه میخواهی تو از جانم نمیدانم نمیدانم
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی
خداوندا تو مسئولی به این آغاز و پایانم
خداوندا اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه بازآیی
زمین را آسمان را کفر می گویی نمی گویی؟؟؟
خداوندا اگر روزی بشر گردی
زحالم باخبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت
از این بودن از این برعت
خداوندا تو می دانی
چه سخت است انسان بودن و ماندن در این دنیا
و چه رنجی می برد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است
- ارسال ها
- 375
- لایک ها
- 253
- امتیاز
- 0
پاسخ : دانلود کتاب های دکتر شریعتی و همچنین جملات زیبا از ایشان
چه خوشبختی بزرگی ست بدبختی های کوچک ! روح های اندکی که از رنجهای حقير به ناله مي آيند، دردهای روزمره گرفتارشان ميکند ، قدر سعادت بزرگی را که خداوند نصيبشان کرده است نمي دانند . اينها از لذتهای روزمره و نعمتهای ريخته پاش هم غرق شور و شعف ميشوند . اين دنيا ، برای اين دلها بهشت است . کامی که با آب نبات شيرين مي شود چقدر آسان ميتواند خوشبخت باشد .
چه خوشبختی بزرگی ست بدبختی های کوچک ! روح های اندکی که از رنجهای حقير به ناله مي آيند، دردهای روزمره گرفتارشان ميکند ، قدر سعادت بزرگی را که خداوند نصيبشان کرده است نمي دانند . اينها از لذتهای روزمره و نعمتهای ريخته پاش هم غرق شور و شعف ميشوند . اين دنيا ، برای اين دلها بهشت است . کامی که با آب نبات شيرين مي شود چقدر آسان ميتواند خوشبخت باشد .
پاسخ : دانلود کتاب های دکتر شریعتی و همچنین جملات زیبا از ایشان
خواستم که بگویم: فاطمه دختر خدیجه بزرگ است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه دختر محمد (ص) است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه همسر علــی است. دیــــدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه مادر حسنیــن است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.
نه اینها همه است و این هــمه فاطمه نیست؛ فاطمه، فاطمه است.
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است.فاطمه یک زن بود ، آنچنان که اسلام می خواهد که زن باشد.تصویر سیمای او را پیامبر ، خود رسم کرده بود و او را در کوره های سختی و فقر و مبارزه و آموزش های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود. وی در همه ابعاد گوناگون «زن بودن» نمونه شده بود.
مظهر یک دختر در برابر پدرش
مظهر یک همسر در برابر شویش
مظهر یک مادر در برابر فرزندانش
مظهر یک زن مبارز و مسئول در برابر زمانش و سرنوشت جامعه اش
وی خود یک امام است.یعنی یک نمونه مثالی ، یک تیپ ایده آل برای زن ، یک اسوه ، یک شاهد برای هر زنی که می خواهد شدن خویش را خود انتخاب کند.او با طفولیت شگفتش ، با مبارزه مدامش در دو جبهه داخلی و خارجی ، در خانه پدرش ، خانه همسرش ، در جامعه اش ، در اندیشه و رفتار و زندگی اش ، چگونه بودن را به زن پاسخ می داد.
نمی دانم از او چه بگویم ؟ چگونه بگویم ؟ خواستم از بوسوئه تقلید کنم ، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لوئی ، از مریم سخن می گفت.گفت هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم ، داد سخن داده اند.هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت ها در شرق و غرب ، ارزش های مریم را بیان کرده اند.هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاه شان را بکار گرفته اند.هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان ، چهره نگاران و پیکره سازان بشر ، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی های اعجازگر کرده اند.اما مجموعه گفته ها و اندیشه ها و کوشش ها و هنرمندی های همه در طول این قرن های بسیار ، به اندازه این کلمه نتوانسته اند عظمت های مریم را بازگویند که :
«مریم مادر عیسی است»
و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم ، باز درماندم :
خواستم بگویم
فاطمه دختر خدیجه بزرگ است
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم
فاطمه دختر محمد (ص) است
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم
فاطمه همسر علی (ع) است
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم
فاطمه مادر حسنین است
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم
فاطمه مادر زینب است
باز دیدم که فاطمه نیست.
نه ، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه دختر خدیجه بزرگ است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه دختر محمد (ص) است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه همسر علــی است. دیــــدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه مادر حسنیــن است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم که بگویم: فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.
نه اینها همه است و این هــمه فاطمه نیست؛ فاطمه، فاطمه است.
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است.فاطمه یک زن بود ، آنچنان که اسلام می خواهد که زن باشد.تصویر سیمای او را پیامبر ، خود رسم کرده بود و او را در کوره های سختی و فقر و مبارزه و آموزش های عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود. وی در همه ابعاد گوناگون «زن بودن» نمونه شده بود.
مظهر یک دختر در برابر پدرش
مظهر یک همسر در برابر شویش
مظهر یک مادر در برابر فرزندانش
مظهر یک زن مبارز و مسئول در برابر زمانش و سرنوشت جامعه اش
وی خود یک امام است.یعنی یک نمونه مثالی ، یک تیپ ایده آل برای زن ، یک اسوه ، یک شاهد برای هر زنی که می خواهد شدن خویش را خود انتخاب کند.او با طفولیت شگفتش ، با مبارزه مدامش در دو جبهه داخلی و خارجی ، در خانه پدرش ، خانه همسرش ، در جامعه اش ، در اندیشه و رفتار و زندگی اش ، چگونه بودن را به زن پاسخ می داد.
نمی دانم از او چه بگویم ؟ چگونه بگویم ؟ خواستم از بوسوئه تقلید کنم ، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لوئی ، از مریم سخن می گفت.گفت هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم ، داد سخن داده اند.هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت ها در شرق و غرب ، ارزش های مریم را بیان کرده اند.هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاه شان را بکار گرفته اند.هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان ، چهره نگاران و پیکره سازان بشر ، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی های اعجازگر کرده اند.اما مجموعه گفته ها و اندیشه ها و کوشش ها و هنرمندی های همه در طول این قرن های بسیار ، به اندازه این کلمه نتوانسته اند عظمت های مریم را بازگویند که :
«مریم مادر عیسی است»
و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم ، باز درماندم :
خواستم بگویم
فاطمه دختر خدیجه بزرگ است
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم
فاطمه دختر محمد (ص) است
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم
فاطمه همسر علی (ع) است
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم
فاطمه مادر حسنین است
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم
فاطمه مادر زینب است
باز دیدم که فاطمه نیست.
نه ، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
پاسخ : دانلود کتاب های دکتر شریعتی و همچنین جملات زیبا از ایشان
اگر کسی نمیخواد مقاله کامل رو بخونهودنبال کتاب "عاشقانه ها "به کوشش محسن نیک بخت باشه.جملات نغز و فوق العاده ی دکتر شریعتی رو جدا کرده و (از همه ی کتاب ها) یک جلد کتاب مدون به وجود آورده.
هر چند تا حدی سلیقه ایه!
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
تاثیر هر سخنی تنها به اندازه نیرویی که در کلمات و عباراتش وارد نیست،به آنچه مخاطب در دل و روح خود دارد مربوط می شود...
(خدایی حقیقته!!)
اگر کسی نمیخواد مقاله کامل رو بخونهودنبال کتاب "عاشقانه ها "به کوشش محسن نیک بخت باشه.جملات نغز و فوق العاده ی دکتر شریعتی رو جدا کرده و (از همه ی کتاب ها) یک جلد کتاب مدون به وجود آورده.
هر چند تا حدی سلیقه ایه!
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
تاثیر هر سخنی تنها به اندازه نیرویی که در کلمات و عباراتش وارد نیست،به آنچه مخاطب در دل و روح خود دارد مربوط می شود...
(خدایی حقیقته!!)