REIHOON_IBO

New Member
ارسال ها
225
لایک ها
458
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

چشمانم فراتر از کرانه های طلوع

و دیرباز به انتظار نشسته اند

شاید آنگاه که پروتو طلوع

بر نگاه یاسمین

و اقاقیا

پرده ای زرین می نگارد

تو را بازیابم

تمام شب را

به انتظار در سکوت

بر سایه های شب سوار شدم

چندیست ...!

روز ها و شب ها

چون زلفی قطور

بافته ام

و پشت میزنم

دیگر مرا فرصت نیست

واماندن

در کوهپایه های نقاشی های من

و من تهی

هنوز بی تو تمام هستی ام

به بغض دارازای شب انتظار

مچاله می شود......!!!!



خالصانه تقدیم به روح مادرم....
 

Armin_elmi

New Member
ارسال ها
89
لایک ها
117
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

متنفرم از خوب بودنم که همه دوس دارن با من بمونن/متنفرم از عزاداری...وصیت میکنم سر قبرم برقصن و آهنگ بخونن.....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Armin_elmi

New Member
ارسال ها
89
لایک ها
117
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

عشق یعنی اینکه هی عکستو میبینم ولی پنج دقیقه بعد ناخودآگاه یه آلزایمری میگیرم میگم چه شکلی بود؟؟؟!که دوباره به این بهونه عکستو ببینم.:3:
چیزای گرون قیمت تو چه شرایطی به وجود میان؟خب شرایط سخت...یه سری کربن تحت شرایط سخت میشن الماس....
مثل عشق ما که شاید سخته...ولی تش شیرینه....منم فرهاد این قصه میشم به امید تهش....
تیشه ندارم که بیستون رو بتراشم از برایت :4: تیشه من مدادم است...خودکار سلاح من است...بشوم فدایت :4:
منم و تنها دلخوشیم....یعنی همان صدایت...
در مغز من چه میگذرد؟مغزی که به تازگی فهمیدم اسکیزوفرنی دارد...همان بیماری که بچه بودم فکر میکردم یه نوع فرنی خوردنیه و کلی خوشمزس :4: طعمش مثل غم بود...غم تلخ بود ولی مزه نداشت...ما خوردیم صدا اومد نوش جان...تو در کنار من تا ابد بمان...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Armin_elmi

New Member
ارسال ها
89
لایک ها
117
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

آغوش من براش بزرگ قَدّه دنیا
تفاهم و تلاش برای ما مهّم مثِ یه بنیان
همش کنارشم اون یکی یدونه مامانشه
من اونیم که بخاطرش شبا با کتاب میخوابه صبحا با کتاب پا میشه
یاد گرفتم خوب بودن رو از اون
ارزشُ میشناسه نمیفروشه ارزون
برای ما خیلی چیزا نداره مفهوم
قلبش ربوده شده من هستم مضنون
من براش مجنون
اونم لیلی
میگه دوسم داره اونم خیلی
خواب میبینه که من پیششم هر شب
همیشه باهام خوبه حتی وقتی خسته س
تو هر شرایطی میمونه باهام
میتونی صداش کنی دختره مامان

اون دختره مامانه ...​
اون دختره مامانه دختره مامانه اون همیشه باهامه اون همیشه باهامه همیشه باهامه
.....
روزا وقتی باهمیم بی هیچ غمی میگذرن میرن
ما هم فراموش کردیم یه سری آدمای عوضی بی رحم
که فکر میکنن با وحشی بازی خیلی مردن و شیرن
پالان دارن و کتاب حمل میکنن ولی اخلاق یاد نگرفتن و با خودشون در گیــرن (مخاطب فقط یک شخص خاصی بود)
تو خونه نشسته مثِ دسته گُل
منتظره من بیام دمِ در با دسته گُل
بگیرم دستاشُ ردّ بشیم دوتایی از یه پُل
ازدواج خوشبختی دوتا حلقه چنّ تاگُل

اون دختره مامانه دختره مامانه اون همیشه باهامه اون همیشه باهامه همیشه باهامه
افتادم به یاد اون روزایی که این پسرک هر وقت گریه میکرد آغوششو نداشت
گریه میکرد مامانُ نگا میکرد
مامانُ صدا میزد
مامان بود توو قابِ عکس
به احترامش کمی مکث
....
....
...
...
...
...
ولی هنوزم مامان پیش ما هست...
هر چند من اون مغروریم که بهش گفت نمیشناسمت و روش محکم در و بست...
اون دختره مامانه....
این پسر پسر کوچولوی مامانه....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Armin_elmi

New Member
ارسال ها
89
لایک ها
117
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

یادش بخیر....
آخرین باری که دست مادر پدرمو تو دستای هم دیدم تو صفحه نمیدونم چندم دفتر نقاشیم بود....
ای کاش اون برگ خیس خیس نمیشد...مث برگای پاییزی.....ای کاش...
 

Armin_elmi

New Member
ارسال ها
89
لایک ها
117
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

در روزگاری که همه طرف مقابل رو دوس دارن چون بهش نیاز دارن
من شاید تنها کسیم که بهت نیاز دارم چون دوستت دارم.

 

x-star

New Member
ارسال ها
176
لایک ها
243
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

وای خدای من...
گاهی زندگی چقد پیچ توپیچ میشه..
اصلا حوصله ادبی نوشتنم نیس...
خفه شدم ازبس بغضمو خوردم...به خیلی چیزارسیدم..امانه به اون چیزی که واقعا میخاستم...
خدا..بخدامن بچم..نمیتونم صبورباشم...اما باید...
بخاطریه کنکور...همه رویایی که بافتم وتلاش کردم که بسازم باید نابود شن...منم باخودشون میخان نابودشن...
اماتوکه میدونی من به خاطرخواسته هام جون میدم...پس این سختیا ذره ذره نفس کشیدنو ازم میگیرن...
:184:

:184:
چراباید همیشه یه نداشته ای باید داشته باشم...یه نداشته ای که داشته هام باوجود اون دیده میشن...
حالم خیلی بده خداجوونم...:63:
 

Armin_elmi

New Member
ارسال ها
89
لایک ها
117
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

جالبیش اونجاس که آدم وقتی از دست معشوقش ناراحته و عصبانیه ازش بازم به آغوش خودش پناه میاره :)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Armin_elmi

New Member
ارسال ها
89
لایک ها
117
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

خدا جان!
دارم صدایت میزنم,بشنو صدایم را
بیرون بکش از این بخت سیاه پایم را
 

Armin_elmi

New Member
ارسال ها
89
لایک ها
117
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

متنفرم از دلایل ریختن اشک های مادرم
حتی از این زیست لعنتی که شده همه زندگی و باورم

 

x-star

New Member
ارسال ها
176
لایک ها
243
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

متنفرم ازهمه...
متنفرم ازتفرقه...
متنفرم از امروز..متنفرم ازدیروز...
متنفرم نابودی...
متنفرم ازشکست...
متنفرم از دورنگی..
متنفرم ازاشکایی که بی خودو بی جهت راه چشمو بست...
متنفرم ازبی تکلیفی..
متنفرم از بلاتکلیفی...
متنفرم از دیوارای خونه...
متنفرم از زمینو واین زمان...
کجــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــای رهایی؟؟؟؟؟؟؟؟
دلم پرواز میخواد...
:(
 

hossein-bio

New Member
ارسال ها
70
لایک ها
48
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

How to succeed
STUDY while others are sleeping
PLAN while others are playing
DECIDE while others are delaying
PREPARE while others are daydreaming
BEGIN while others are procrastinating
WORK while others are wishing
SAVE while others are wasting
LISTEN while others are talking
SMILE while others are frowning
PERSIST while others are quitting
این رو معلم ریاضیمون تو جلسه آخر برامون نوشت .
 

x-star

New Member
ارسال ها
176
لایک ها
243
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

How to succeed
STUDY while others are sleeping
PLAN while others are playing
DECIDE while others are delaying
PREPARE while others are daydreaming
BEGIN while others are procrastinating
WORK while others are wishing
SAVE while others are wasting
LISTEN while others are talking
SMILE while others are frowning
PERSIST while others are quitting
این رو معلم ریاضیمون تو جلسه آخر برامون نوشت .
چه معلم ریاضیِ های کلاسی!:3:
خیلی باحال بود...واقعا اینطوریاس..!
 

golsefatan

New Member
ارسال ها
331
لایک ها
264
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

زيباترين لحظه عالم زماني است كه آرامش داري... و اين آرامش جز با قلبي سرشار از محبت به وجود نمي آيد...
دقت كن كه هر وقت محبت مي كني چه قدر آرامش داري و ...
 

vilson999

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
43
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

ارزش آدما خیلی بالاتر ار این که بشه با عدد و رقم تعیین کرد( برگرفته از اندیشه سازان)
 

x-star

New Member
ارسال ها
176
لایک ها
243
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

کاااااش میشد بعضی چیزاروعوض کرد...
کااااش میشدبعضی چیزارو راحت تحمل کرد...
کاااش این اتفاقی که افتاد نمیفتاد...
...
بعضیا که زیادی میگن بیخیال...فکروخیالشون ازهمه بیشتره...دردوغمشون زیادتر...کم آوردن امامیخان بقیه نفهمن...
کم آوردم...
دنیا یه جورایی ناموافق بابعضی هدفام چرخیده...
مجبورم بیخیال بعضی چیزابشم...
مثلنکه زیادی خیال باف بودم...
مهم نیـــــــــــست!
راضیم به رضات وقتی که راضی که من این طوری که هستم باشم...
مهم اینه
که
روزای خوب برمیگرده...هرچنددیربنظرمیرسه...اماخیلی زودمیگذره زمان...خیلی زود...(اینم از فواید گذرعمر:3:)
 

Am!r HaSsAn

New Member
ارسال ها
39
لایک ها
29
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

گویند که ترک عشق گوی !
ترک عشق ندانم نتوانم
گویند که نشناختی او را
گویم که چرا شناختم او را
اوست کسی که قلب صاخبش است
اوست کسی که قلب عاشقش است
گویند که او را نتوان دید
گویم معشق گر توان دید
عاشق همچو مجنون ماند
گویند چه عشقی است بچگانه
گویم آن عشق بچگانه دارد سری خارق العاده
گر عاشق بشوی بفهمی آن سر
گویند که سر آن در چیست ؟
گویم که به خدایی خدایش ندانم آن سر در چیست
گویند پس چه ارزشی است از این عشق
گویم گر عاشق یشوی خوشحال شوی ، مسرور شوی ، عاقل بشوی
گویند عشق و عقل ندارد یکسو
گویم که ره عشق دارد یکسو گر عاقل شوی یا که هم مجنون شوی
گویند عشقی است احمقانه
گویم پندی است عالمانه
< امیدوارم لذت برده باشید!! >
 

golsefatan

New Member
ارسال ها
331
لایک ها
264
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

بايد بالا رفت و ديد بايد لمس كرد و فهميد كه عشق واقعي فقط خداست و بس...
 

frahmani110

New Member
ارسال ها
117
لایک ها
163
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

من باشم و تو و پاییز و نیمکتی میان برگها
دیگر مجالی نیست برای سخن
سکوت کن،
که خزان
فریاد میزند چشمهای عاشق


"frahmani110 / اول مهر نود و سه"
 

Armin_elmi

New Member
ارسال ها
89
لایک ها
117
امتیاز
0
پاسخ : دلنوشته ها

آگاهی مسیری کوتاه است....
فاصله مابین این نادانی تا نادانی بعدی
یعنی عبور آروم از پله های بی نهایت نادانی
من اینجور تعریفش کردم:تلاش برای آبادانی.
 
بالا