دوستت دارم ...

SOMEONE

New Member
ارسال ها
158
لایک ها
5
امتیاز
0
#1
تا به اين لحظه ميپنداشتم هيچ گاه مرا ترك نخواهي گفت...
ميپنداشتم براي هميشه زينت خانه ي ساده ي قلبم خواهي بود:خانه اي كه گرچه هيچ نبود اما تو را داشت...

دست از هركه جز تو بود شستم...
تمامي درها به رويم باز بودند...
اما من به هيچ يك اعتنايي نكردم...
و بسوي تو آمدم...
اينگونه مي انديشيدم كه در را برويم خواهي گشود...

اما اكنون بيش از 365 روز است كه پشت در خانه ات نشسته ام...
نشسته ام و مي گريم...
صدايت مي زنم...
چشمان بي سويم تو را ميجويند...

اكنون بيش از 365 روز است كه با اشكهايم ياس هاي صورتي كنار درت را آب مي دهم...
و ناله هايم لالايي شب بوهاي پيچيده به ستونهاي طلايي عمارت توست...

اكنون بيش از 365 روز است كه تو،تنهاترين دارايي ام را ندارم...

تو آرام ازين خانه رفته اي ...
تنهاي تنهايم گذاشته اي...
چشمه ي چشمم خشكيده است...
و گلوي تنگم ديگر آوازي ندارد...

تو رفته اي...
تو مرا تنها گذاشته اي...
تو به گريه هايم اعتنايي نكرده اي...

اما مگر ميشود؟

خداي من!
برگرد...

تنهايم مگذار...

من جز تو هيچ ندارم...

من بي تو هيچ نيستم...
 

cleopatra

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
23
امتیاز
0
#2

اوه اوه!
این همه ناامیدی برای چیه؟
شاید بهنر بود می نوشتی خدا همیشه کنار منه! وقتی که من ازش دور میشم احساس میکنم اون ازم دوره!
ولی اینجوری نیست! خدا همیشه نزدیکه! این ماییم که ازش دوریم!
اوه!
یه بیت شعر بود در این رابطه!
یادم نیست ولی!
 

r_dh

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
3
امتیاز
0
#3
cleopatra گفت

اوه اوه!
این همه ناامیدی برای چیه؟
شاید بهنر بود می نوشتی خدا همیشه کنار منه! وقتی که من ازش دور میشم احساس میکنم اون ازم دوره!
ولی اینجوری نیست! خدا همیشه نزدیکه! این ماییم که ازش دوریم!
اوه!
یه بیت شعر بود در این رابطه!
یادم نیست ولی!
دوست عزیز اگه اشتباه نکنم منظورتون این دوتا بیته(ببخشیددیگه نمی دونم درسته یا نه)
دوست نزدیکتر از من به من است وین عجب تر که من از وی دورم
چه کنم،با که توان گفت که دوست در کنار من و من مهجورم
می شه به این آیه از قرآن هم اشاره کرد:
و
لَقد

خَلَقنا الاِنسانَ و نَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُهُ و نحنُ اَقربُ اِلیهِ مِن حَبلِ الوَرید
ما از رگ گردن انسان به انسان نزدیکتریم
 

SOMEONE

New Member
ارسال ها
158
لایک ها
5
امتیاز
0
#4
شنيدم كه امروز اول محرم روزيه كه هيچ دعايي بي جواب نمي مونه. معبود زيباي من تموم معناي بودن ديگه صداي منو نمي شنوه.ديگه گريه هام براي اومدنش روش اثر نميذاره...
ميخوام شما رو به صاحب اين روز و به عظمت دلهاي پاكتون قسم بدم براي منم دعا كنيد.دعا كنيد اين عزيز رفته برگرده.

خدايا!منو ببخش...
ببخش اگر ندونسته دلتو شكوندم...

خدايا من هنوزم مثل تك تك روزاي اين يك سال با يه بغل ياس صورتي منتظرتم...
هنوزم مثل هميشه در دلم،اين خونه ي كوچيك ساده،به روت بازه...
هنوزم دوستت دارم...
هنوزم دوستت دارم...
هنوزم دوستت دارم...

اينجا هميشه خونه ي توست!

زيباي من برگرد...
 

cleopatra

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
23
امتیاز
0
#5
r_dh گفت
cleopatra گفت

اوه اوه!
این همه ناامیدی برای چیه؟
شاید بهنر بود می نوشتی خدا همیشه کنار منه! وقتی که من ازش دور میشم احساس میکنم اون ازم دوره!
ولی اینجوری نیست! خدا همیشه نزدیکه! این ماییم که ازش دوریم!
اوه!
یه بیت شعر بود در این رابطه!
یادم نیست ولی!
دوست عزیز اگه اشتباه نکنم منظورتون این دوتا بیته(ببخشیددیگه نمی دونم درسته یا نه)
دوست نزدیکتر از من به من است وین عجب تر که من از وی دورم
چه کنم،با که توان گفت که دوست در کنار من و من مهجورم
می شه به این آیه از قرآن هم اشاره کرد:
و
لَقد

خَلَقنا الاِنسانَ و نَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُهُ و نحنُ اَقربُ اِلیهِ مِن حَبلِ الوَرید
ما از رگ گردن انسان به انسان نزدیکتریم
آره آره دقیقا! خودشه!
ممنونم خیلی زیاد!
 

pirate17

New Member
ارسال ها
573
لایک ها
40
امتیاز
0
#6
نمی دونم چرا این احساسو دارم ولی فک می کنم وقتی هر ادمی خودش از ته قلبش واسه خودش دعا کنه بهتر از وقتی که بقیه واسش دعا می کنن جواب می گیره!!

خدا هیچ کسیو بی جواب نمی ذاره

ولی واسه حس کردن جوابش باید صبر کرد!چون به هر چی به موقش جواب می ده!!
 

hcaebbb

New Member
ارسال ها
204
لایک ها
3
امتیاز
0
#7
aliiiiiiiiiiii ghufT rasa
 

miladkvr

New Member
ارسال ها
375
لایک ها
841
امتیاز
0
#8
SOMEONE گفت
شنيدم كه امروز اول محرم روزيه كه هيچ دعايي بي جواب نمي مونه. معبود زيباي من تموم معناي بودن ديگه صداي منو نمي شنوه.ديگه گريه هام براي اومدنش روش اثر نميذاره...
ميخوام شما رو به صاحب اين روز و به عظمت دلهاي پاكتون قسم بدم براي منم دعا كنيد.دعا كنيد اين عزيز رفته برگرده.

خدايا!منو ببخش...
ببخش اگر ندونسته دلتو شكوندم...

خدايا من هنوزم مثل تك تك روزاي اين يك سال با يه بغل ياس صورتي منتظرتم...
هنوزم مثل هميشه در دلم،اين خونه ي كوچيك ساده،به روت بازه...
هنوزم دوستت دارم...
هنوزم دوستت دارم...
هنوزم دوستت دارم...

اينجا هميشه خونه ي توست!

زيباي من برگرد...

در واقع آنقدر در میزنم تا در به رویم وا کنی.......
 

SOMEONE

New Member
ارسال ها
158
لایک ها
5
امتیاز
0
#9
دیشب صدای گامهایی را شنیدم که برایم بسیار آشنا بود...
برخاستم و باشتاب به سوی پنجره ی خانه ی دلم رفتم...
سجاده ام را که گشودم...
عطر زیبای نفسهایش تمام فضای خانه را پر کرد...
احساس کردم آن عزیز رفته برگشته است...
و آنگاه اشکهایم با خنده ام آمیخت...
.
.
.
.
و امروز!

آن زیبای ابدی دوباره اینجاست...
خیلی نزدیک،همین جا!

ای تنهاترین داشته ام!

دوستت دارم...

دوستت دارم...

دوستت دارم...
 

shady

New Member
ارسال ها
28
لایک ها
0
امتیاز
0
#10

پیرم وگاهی دلم یاد جوانی میكند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی میكند
همتم تا می رودسازغزل گیردبه دست طاقتم اظهارعجز وناتوانی میكند
بلبلی درسینه مینالد هنوزم كین چمن باخزان هم آشتی وگلفشانی میكند
مابه داغ عشقبازیها نشستیم وهنوز چشم پروین همچنان چشمك پرانی میكند
نای ماخاموش ولی این زهره شیطان هنوز باهمان شور ونوا، داردشبانی میكند
گر زمین دود هوا گرددهمانا آسمان باهمین نخوت كه دارد آسمانی میكند
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز در درونم زنده است و زندگانی میكند
با همه نسیان تو گویی كز پی آزار من خاطرم با خاطرات خود تبانی میكند
بی ثمر هرساله در فكربهارانم ولی چون بهاران می رسد با ما خزانی میكند
طفل بودم دزدكی پیر وعلیلم ساختند آنچه گردون میكند با ما نهانی میكند
می رسد قرنی به پایان وسپهر بایگان دفتر دوران ماهم بایگانی میكند
شهریارا ،گو دل ازما مهربانان مشكنید ورنه قاضی در قضا نامهربانی میكند
[font=Arial (Arabic)]
[/font]
 

miladkvr

New Member
ارسال ها
375
لایک ها
841
امتیاز
0
#11
دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم
 

SOMEONE

New Member
ارسال ها
158
لایک ها
5
امتیاز
0
#12
خدايا...

تيك تاك ساعت اضطرابي در دلم مي نشاند

انگار روزها هم عجله دارند..

كمتر از 10 روز مانده...

ميگويي:ديگر ادامه نده،فهميدم.آمده اي رتبه ي خوب كنكور از من بخواهي؟

ميگويم:نه كاملا ، آمده ام...

ميگويي:ارقام برايت مهم اند؟اينكه چند رقمي باشي؟

ميگويم:نميدانم شايد بله ولي من...

ميگويي:باشد،انتخاب كن تا بدهم.

ميگويم:چند لحظه صبر كن لطفا.

و تو مي ايستي و در من مينگري،انگار در چشمانت اندوهي جاريست.

ميگويم:معبود زيباي من ، سه سال گذشته،و در تمام اين سه سال تو برايم مهم بودي و بس...

چه بسيار كارها كه همچون سكوي پرتابي بود برايم اما ترس از ناخشنودي تو مرا از آن بازذاشت

و چه بسيار حسرتها كه ماند در دلم فقط به اميد پاداش دوري از گناه وعده داده شده ي تو...

من تلاشم را كرده ام...

شب هاي بسياري بيدار مانده ام...

اما اكنون...

همه چيز در دست توست...

خدايا ...

نميخواهم رتبه ي يك را از تو ...

اگر لياقت من آنچه از تو ميخواهم نيست آنرا مده...

فقط كمكم كن نگاه هاي سنگين اطرافيانم را تحمل كنم...

و گاه سكوت تلخ دبيرانم را ...

و زمزمه هاي پنهان و آشكارشان را كه:

چه شد اين همه خدا خدا كردنت

و اين همه دست افتاده گرفتنت؟

فقط كمكم كن از ياد نبرم اينرا كه :

متاع زندگي دنيا جز اندكي نيست و آخرت بهتر است براي آنكه تقوا پيشه كند


چه زيبا بود لبخند پاياني پيدا در چشمانش...
 
بالا