دکتر علی شریعتی

Fiboonatchi

New Member
ارسال ها
259
لایک ها
55
امتیاز
0
#21
ایهام داره m-s جان!

معنی نزدیک که نویسنده که شما باشی مد نظرته ((ناسلامتیه))

اما معنی دور که خواننده که یکیش من باشم با توجه به شناخت قبلی و نظاره ی نحوه عملکرد مشاور مذکور تو سایت میفهمه همونیه که گفتم!

و در ایهام معنی دور اصله!
 

m-s

New Member
ارسال ها
577
لایک ها
129
امتیاز
0
#22
تو ایهام گاهی هر دو معنی وجود داره!!!!اون کنایست که معنیه دور اصله!!!
من دیگه برم بخوابم!!
 

Fiboonatchi

New Member
ارسال ها
259
لایک ها
55
امتیاز
0
#23
خوبه خودتم میگی گاهی هر دو معنی وجود داره!

به قول شاعر:((ان چیز که عیان است چه حاجت به بیان است!))
 

m-s

New Member
ارسال ها
577
لایک ها
129
امتیاز
0
#24
به قول ما شنونده باید عاقل باشه!!!!
 

Fiboonatchi

New Member
ارسال ها
259
لایک ها
55
امتیاز
0
#25
ا...اینطوریاس...

باشه تو بگو من عاقل نیستم...


با تمام احترامی که واسه استاد خلینا قائلم هنوز موندم رو چه حسابی به درخواستت واسه مشاور شدن اکی دادن!


ادم اگه یه مسئولیتی قبول میکنه باید درست انجامش بده مریم جان!اخه یکی می خواد پست های تو رو ویرایش کنه عزیزم!


باشه تو مشاور..تو قانونمند..تو عاقل..(خوبه مشاور سازمان ملل نشدیا!)
 

mssh

Active Member
ارسال ها
228
لایک ها
54
امتیاز
28
#26
سلام. یکی بگه چطور پی دی اف آپلود کنم تا چند تا متن بسیار عالی از دکتر بذارم. هر چی امتحان می کنم آپلود نمیشه. حجمشم کمتر از 150 کیلوبایته. زیپ هم کردمش اما آپلود نشد.


این که کم بود رو نوشتمش.اگر تکراری بود ببخشید دیگه.

نمی دانم پس از مرگم چه خواهم شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی در پی دم گرم خوشش را بر گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را...
 

rami

New Member
ارسال ها
108
لایک ها
4
امتیاز
0
#27
به به! به به!

قشنگ بود. ممن.ن
 

m-s

New Member
ارسال ها
577
لایک ها
129
امتیاز
0
#28
Fiboonatchi گفت
ا...اینطوریاس...

باشه تو بگو من عاقل نیستم...


با تمام احترامی که واسه استاد خلینا قائلم هنوز موندم رو چه حسابی به درخواستت واسه مشاور شدن اکی دادن!


ادم اگه یه مسئولیتی قبول میکنه باید درست انجامش بده مریم جان!اخه یکی می خواد پست های تو رو ویرایش کنه عزیزم!


باشه تو مشاور..تو قانونمند..تو عاقل..(خوبه مشاور سازمان ملل نشدیا!)

موفق باشی

فقط همینو میتونم بگم بهت
 

Fiboonatchi

New Member
ارسال ها
259
لایک ها
55
امتیاز
0
#29
چرا ناراحت میشی عزیزم؟؟(از لحنه پستت معلومه)

یه چی گفتی جوابشو شنیدی!!1به 1!

هر وقت اومدی yahoo پیامک بده available شم میخوام تا صب واسم حرف بزنی قانعم کنی خوبه؟

بابا کارت درسته...!
دیگه ناراحت نباش خب؟؟(ببین فیبونات عصبانیه..)
 

mssh

Active Member
ارسال ها
228
لایک ها
54
امتیاز
28
#30
سلام. اول شهادت بزرگ آزادمرد تارخو به همه تسیلت می گم
این یکی از نیایش های دکتر شریعتیه امیدوارم لذت ببرید:

[HIGHLIGHT=#ccffcc]خدایا !
به من زیستنی عطا كن
كه در لحظه ی مرگ
بر بی ثمری لحظه ای كه برای زیستن گذشته است
حسرت نخورم
و مردنی عطا كن
كه بر بیهودگی اش سوگوار نباشم
« دكتر علی شریعتی »
[/HIGHLIGHT]

البته ناقصه. بعد کاملشو می ذارم
 

fazanavrd

New Member
ارسال ها
92
لایک ها
10
امتیاز
0
#31
وقتتون رو تلف نکنین بابا این بحثا چه فایده ای داره والااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 
ارسال ها
422
لایک ها
39
امتیاز
0
#32
دسته بندی زیبای انسانها از دید دکتر شریعتی
[font=arial,helvetica,sans-serif]دکتر شریعتی انسان ها را به چهار گروه زیر دسته بندی کرده است
دسته اول
آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم نیستند
عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.

دسته دوم
آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌شان یکی است.

دسته سوم
آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند
آدم‌های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.

دسته چهارم
آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هستند
شگفت‌انگیزترین آدم‌ها در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می‌فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد این‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد. [/font]
 
بالا