kquran

New Member
ارسال ها
357
لایک ها
18
امتیاز
0
#1
به نام مصلح​

زاده می شوی...ژنتیکی شیمی در رگ های توست و آرزوی مدال بر دل مادرت...زمانی که 7-8 سال بیشتر نداری!!!
کم کمک بزرگ می شوی...پای در بهترین مدرسه ی شهرتان (سمپاد) می گذاری و سال اول دبیرستان را بی دردسر و بی تلاطم می گذرانی!!!تابستان سال دوم آغاز می شود!
جذبه ای تو را می خواند..رویای المپیاد...ورود به دنیایی جدید...دنیایی پر زرق و برق...قدم نهادن در قصر قفسی نو....راه رفتن بر لبه ی تیغ!!!
دره ای را تصور کنید که بر آن پل معلقی قرار دارد.آن طرف پل بهشتی به نام دانشگاه...در ابتدای پل نامش را روی تخته چوبی حک کرده اند: المپیاد
دره تا می تواند عمیق و لجیج و تاریک و هولناک به نظر می رسد....اما زیر پل، راه نامرئی دیگری نیز هست که تا از پل نیفتی آن را نخواهی دید.
پل می لرزد، می لغزد...اما آنچه در پیش رو می بینی تو را از همه چیز می رهاند..ترس معنا ندارد....دو قدم مانده به گل فضا طوفانی می شود، پل درست از همان جایی که تو هستی می شکند.دوستانت خودشان را به آن طرف پل یعنی بهشت می رسانند و تو ساقط دره هستی....تاپ
راه دیگری تو را می رباید...تا مدت ها گیج و مبهوت سقوطی و هیچ نمی فهمی و هیچ نمی کنی تا این که می بینی کسانی چون تو که از پل معلق پرت شده بودند کم کم از جای بر می خیزند و حرکت می کنند و تو یاد زمانی که قدم بر پل می نهادی، می افتی..زمانی که نفر 41 ام بودی...زمانی که هیچ سعی نکردیاز دیگران پیشی بگیریو درست جلوی چشمان خودت بود که نفر 40 ام هم خود را به آن طرف پل رساند و تو ماندی تا حسرت بر دل بکشی و حال ترس تکرار اتفاقات تو را می فشارد که باید زودتر از جایت برخیزی، چرا که ره دراز است سفر باید کرد...راستی فقط چند قدم از گل دورتر شده اید...10 قدم
ما المپیاد را با تمام مشکلاتش...با همه ی زحماتش..با تک تک بی خوابی هایش...با تمام وجودمان پذیرفته ایم، پس چه شده است زانوی غم بغل گرفتن و فرو رفتن در رکودی مطلق؟؟؟
برخیزید پاهایمان دارند خاموش می شوند!!!

پ.ن : از همين جا و صميمانه قبولي دوست عزيزم جناب آقاي محمد هادي خاكرند رو تبريك مي گم...انشاالله بهتون قول ميدم طلا بگيره و هنوز هم از قبول نشدن رفيقاي عزيز مشهديم علي الخصوص علي آقا مشرقي و آقا پوريا قريشي و همچنين آقا حامد صدرازاده و نيز آقاي مهدي برجسته تو بهت و حيرتم....

خدايا چنان كن سرانجام كار
تو خوشنود باشي و ما رستگار
 

Rostami

New Member
ارسال ها
224
لایک ها
15
امتیاز
0
#2
به تمام اونايي كه قبول شدن تبريك ميگم واميدوارم همشون طلا بگيرن !!!



بقيه هم قدر اين فرصتا رو بدونين و به ياد داشته باشين چيزي كه امروز دارين شايد آرزوي فرداتون باشه
با آرزوي موفقيت همه ي شما :محمد رستمي
 
G

Guest

Guest
#3
خدانگهدار عزيزم اما نمي شه باورم .... ديگه به من نيگا نكن اين لحظه هايه اخرم.....
اخه چه طور دلم بياد برمو تنهات بذارم ... مي رم ولي اينو بدون با خا طرتت مي شينم ...
مي رم ولي بدون يكي خيلي تورو دوست داره ..يكي كه از دوريه تو سر به بيابون ميذاره...خدانگهدار عزيزم :cry:
خيلي سخته ولي ... اشكال نداره به اميد قبولي در شريف :p
 

elmira

New Member
ارسال ها
11
لایک ها
0
امتیاز
0
#4
الان كه نمي تونم به كنكور سلام كنم! يه مسافرت چند روزه قراره بريم رشت بعد اون با آغوش باز كنكور رو مي پذيرم و بهش سلام مي كنم و سعي مي كنم زياد درس نخونم و رتبه ي يه رقمي نيارم! چون در اون صورت بايد برم برق :evil: عشق در معماريست!!!!!!!! :p دانشكده ي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران منتظرمه!
 

kquran

New Member
ارسال ها
357
لایک ها
18
امتیاز
0
#5
خوب اين شعر بالاييه منو ياد يه چيزي انداخت!!!
سلام اي غروب سحرگاه رفتن...
خداحافظ اي شعر شب هاي روشن...
خداحافظ اي آبي روشن عشق
خداحافظ اي عطر شعر شبانه...
:cry:
 

pozitrone

New Member
ارسال ها
254
لایک ها
21
امتیاز
0
#6
هنوز باورم نمیشه!محمد مهدی بیا خوب بخونیم تو داروسازی تهران هفت سال با هم باشیم.
 

mshf

New Member
ارسال ها
366
لایک ها
10
امتیاز
0
#7
من فقط ميتونم بگم حالا كه تو اين مدت المپيادي بودم ذيگه حتي اگه نفر اول كنكور هم بشم فكر نكنم خوشحال بشم :( :( :(
 

kquran

New Member
ارسال ها
357
لایک ها
18
امتیاز
0
#8
آقا محمد انشاالله...هر چي خدا بخواد همونه...اين قدر خدا رو شكر كردم قبول نشدم!!!
تو هم توكل كن به خدا...همشو حل مي كنه...
 

parmice

New Member
ارسال ها
49
لایک ها
2
امتیاز
0
#9
ببخشيد ها اگه بخواييم پزشكي يا دارو سازي تهران قبول شيم رتبه مون بايد چند بشه؟(واسه يه بچه شهرستاني البته)
سلام عربي سلام ادبيات و زبان فارسي سلام درسايي كه ازتون متنفرم ولي مجبورم به خاطر كنكور بخونمتون! :eek:
 

space

New Member
ارسال ها
10
لایک ها
0
امتیاز
0
#10
به خدا هيچ كدوم از ماها از اين درسا خوشمون نمياد كي آخه دوست داره يه چيزي مثل عربي بخونه(توهين نباشه به اونا كه دوست دارن من با توجه به دور وريام گفتم) خلاصه اينكه نمك رو زخم خودتون نپاشيد شايد مصلحت اين بوده
باور كنيد اينقدر احتياج به ناراحتي نيست اعصابتون خرد و خاكشير ميشه
يه مدت از امتحانا فاصله بگيريد بعد شروع كنيد واسه ي كنكور
 
ارسال ها
2
لایک ها
0
امتیاز
0
#11
اشكاي يخيمو پاك كن درايه(منظور درب)كنكورو وا كن صداي كنكورو بشنو من چه كردم با دل تو كاشكي تو لحظه ي اخر اون دو تا تست و ميديدي چشم تو مثل كورا بود نديدو دو تا تست پدريد
اگه يه روزبگم از اين حكايت كه به تو كردم عادت دلم پيش دلت مونده تو زندون رفاقت رفاقت اشكاي يخيمو پاك كن درايه(منظور درب)كنكورو وا كن صداي كنكورو بشنو من چه كردم با دل تو كاشكي تو لحظه ي اخر اون دو تا تست و ميديدي چشم تو مثل كورا بود نديدو دو تا تست پدريد (اثر استاد غلام ملنگ با الهام از كاسته قميشي)
 

shadooneh

New Member
ارسال ها
1
لایک ها
0
امتیاز
0
#12
...



نمي دونم چي بايد بگم؟! شايد اونا لايق تر بودن..
در هر صورت براشون آرزوي موفقيت مي كنم و مي خوام اونا هم واسه ما دعا كنن كه تو كنكور موفق بشيم.
ان شاا..
 

hmggi

New Member
ارسال ها
83
لایک ها
0
امتیاز
0
#13
خواستم اینو برای بچه هایی که امسال کنکور دادن یادآوری کنم.
احتمالا باید خاطرات تلخی بوده باشه.
فکر کنم برای خودشون جالب باشه که قبلا چه فکرهایی داشتن و با الان مقایسه کنن. :arrow:
 

pirate17

New Member
ارسال ها
573
لایک ها
40
امتیاز
0
#14
سال بعدم کسی هست که تک تک پستا ی ما رو بالا بیاره؟ 8O
دلم لک زده واسه خاطرات المپیاد ولی همیشه جای خاطره تو قلبه..........تو واقعیت ابدی نیست :evil:
امیدوارم سال بعد .......بعد دادن کنکور با خوشحالی دوباره هممون تو سایت جمع شیم.......وقتی باشه که شکستمونو کاملا از یاد بردیم چون تو کنکور جبرانش کردیم
به امید اون روز :p
 
بالا