سیر تکاملی دعوای پدر و دختر

ارسال ها
284
لایک ها
207
امتیاز
0
#1
سال 1230
مرد: دختره خير نديده من تا نکشمت راحت نمي شم...
زن: آقا حالا يه غلطي کرد ، شما بگذر.نامحرم که خونمون نبوده. حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده...
مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي شه بايد بکشمش...
-- بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه سال 1280
مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني؟ مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني. تو غلط مي کني. تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من ميخاي درس بخوني؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها! شکر خورد. ديگه از اين مارک شکر نمي خوره. قول ميده...
مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدونه درد مي کشمت...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال1330
مرد: چي؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون)؟ حالا مي خواي بري دانشسرا؟ مي خواي سر منو زير ننگ بوکوني؟ فاسد شدي برا من؟؟ شيکمتو سورفه (سفره) مي کونم...
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ...
مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکوشم (نکشم) ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بيگيرم. يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کوني...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه سال1380
مرد: کجا؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو خيلي آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون مث جليقه نجات پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار خيلي برموداها) بري بيرون؟ مي کشمت. من... تو رو... مي کشم...
زن: اي آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا).
مرد: من... اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه... نه... نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره... سال1400
دختر: چي؟ چي گفتي مرتيکه ي ****؟ دارم بهت مي گم ماشين بي ماشين. همين که گفتم. من با الکس قرار دارم ماشينم مي خوام. ميخواي بري بيرون پياده برو...
باباه:جيکش در نمي ياد...
زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه آ مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

H O S E I N

New Member
ارسال ها
2,223
لایک ها
1,216
امتیاز
0
#2
پاسخ : سیر تکاملی دعوای پدر و دختر(خیلی خیلی قشنگه)

این مباحث هیچ ارتباطی به المپیاد ندارد.
خواهشا" ادامه ندید.
 

kobra

New Member
ارسال ها
71
لایک ها
82
امتیاز
0
#3
پاسخ : سیر تکاملی دعوای پدر و دختر(خیلی خیلی قشنگه)

وقت کردین بیشتر از این مطالب بذارین زنگ تفریحه برامون.
 

REZA_ZAREIE

Well-Known Member
ارسال ها
296
لایک ها
329
امتیاز
63
#4
پاسخ : سیر تکاملی دعوای پدر و دختر(خیلی خیلی قشنگه)

دوستا و پسراي عزيز و گل گل آب . بدبختي ميدونيد كجاس . اينجاس كه اون آخري مال وقتيه كه ما ميشيم بابا ...........................
 

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#5
پاسخ : سیر تکاملی دعوای پدر و دختر(خیلی خیلی قشنگه)

الان بندگان خدا در گشت های ارشاد و بخش فرهنگی پلیس برای امنیت اجتماعی دارن تمام تلاششون رو میکنند و مطمین باشید امنیت اجتماعی رو از طریق برخورد یا چنین ... هایی برقرار میکنند.
ولی طنز قشنگی بود!
 

Golnaz

New Member
ارسال ها
356
لایک ها
784
امتیاز
0
#6
پاسخ : سیر تکاملی دعوای پدر و دختر(خیلی خیلی قشنگه)

این مباحث هیچ ارتباطی به المپیاد ندارد.
خواهشا" ادامه ندید.
بخشید دوست عزیز ، شما که بهتون بر می خوره لطفا از طنز های مربوط به المپیاد برامون بذارین که مستفیض بشیم ؛ اگر هم کلا با بخش طنز مشکل دارین ، با مدیریت مطرح کنین ؛ البته امیدوارم جسارت نکرده باشم ...
.
.
.
.
.
یا علی !
 

ali farshbaf

New Member
ارسال ها
170
لایک ها
171
امتیاز
0
#7
پاسخ : سیر تکاملی دعوای پدر و دختر(خیلی خیلی قشنگه)

واقعا با طنز به یک حقیقت تلخ اشاره کردین.افراط و تفریط....
 
بالا