- ارسال ها
- 18
- لایک ها
- 35
- امتیاز
- 0
عوامل ضعف و كاهش علاقه براي خواندن المپياد(از ديدگاه شما)
پاسخ : عوامل ضعف و كاهش علاقه براي خواندن المپياد(از ديدگاه شما)
به نظر من که فقط و فقط کسانی که برای طلا شدن المپیاد می خوانند دچار کاهش علاقه و نا امیدی می شوند...
وگرنه المپیاد یعنی "عشقی" خوندن ... اونم فقط برای یادگیری ...
طلا و دور زدن کنکور و این جور مسائل رو باید از ذهنمون حذف کنیم ... مهم علاقه و تلاشی هست که تو این راه انجام می گیره!
به نظر من که فقط و فقط کسانی که برای طلا شدن المپیاد می خوانند دچار کاهش علاقه و نا امیدی می شوند...
وگرنه المپیاد یعنی "عشقی" خوندن ... اونم فقط برای یادگیری ...
طلا و دور زدن کنکور و این جور مسائل رو باید از ذهنمون حذف کنیم ... مهم علاقه و تلاشی هست که تو این راه انجام می گیره!
- ارسال ها
- 225
- لایک ها
- 458
- امتیاز
- 0
پاسخ : عوامل ضعف و كاهش علاقه براي خواندن المپياد(از ديدگاه شما)
فک کنم یکی مهم ترین عواملش اینه خودت رو با بقیه مقایسه میکنی !
چیزایی که ما توی این تاپیک میگیم شعارن !
با شعار گراییم کاری از پیش نمیره!!!!!!!!!
فقط میتونم بهت بگم خودتو با خودت مقایسه کن ، از بقیه درصداشونو نپرس ، توی جمع هایی که همش دارن میگن فلانی اونطوریه تو اینطوری من اونطوری شرکت نکن !
یه نکته مهمی که هست اینه که درسته تجربه های بقیه خیلی کمک میکنه ولی اما بلکه
o) تجربه هایی که خودت بدست میاری کمکت میکنه خیلی خیلی بیشتر ، پس سعی کن تا دیر
نشده تجربه بدست بیاری
فک کنم یکی مهم ترین عواملش اینه خودت رو با بقیه مقایسه میکنی !
چیزایی که ما توی این تاپیک میگیم شعارن !
با شعار گراییم کاری از پیش نمیره!!!!!!!!!
فقط میتونم بهت بگم خودتو با خودت مقایسه کن ، از بقیه درصداشونو نپرس ، توی جمع هایی که همش دارن میگن فلانی اونطوریه تو اینطوری من اونطوری شرکت نکن !
یه نکته مهمی که هست اینه که درسته تجربه های بقیه خیلی کمک میکنه ولی اما بلکه
o) تجربه هایی که خودت بدست میاری کمکت میکنه خیلی خیلی بیشتر ، پس سعی کن تا دیر نشده تجربه بدست بیاری
پاسخ : عوامل ضعف و كاهش علاقه براي خواندن المپياد(از ديدگاه شما)
تلاش واسه رسیدن یه ی چیز مهمه ، ن الزلما رسیدن به اون ...
اگه به این جمله یکم تفکر کنین ، همه پی حله ...
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
تلاش واسه رسیدن یه ی چیز مهمه ، ن الزلما رسیدن به اون ...
اگه به این جمله یکم تفکر کنین ، همه پی حله ...
تلاش واسه رسیدن یه ی چیز مهمه ، ن الزلما رسیدن به اون ...
اگه به این جمله یکم تفکر کنین ، همه پی حله ...
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
تلاش واسه رسیدن یه ی چیز مهمه ، ن الزلما رسیدن به اون ...
اگه به این جمله یکم تفکر کنین ، همه پی حله ...
پاسخ : عوامل ضعف و كاهش علاقه براي خواندن المپياد(از ديدگاه شما)
مخالفم
من افرادي رو مي شناسم كه با اين هدف خوندن و اتفاقا طلا شده و يا برعكسش
نميشه گفت اين شيوه خودن اشتباه،طرف خيلي كم مي خونه بعد انتظار داره تو ازمون ها هم رتبه خوبي بياره و خوب، بد ميشه،بعد دچار كاهش علاقه و ازين حرفا ميشه، اما همه ي اينايي كه با اين هدف درس خوندن و طلا شدن به خاطر اين بوده كه خيلي خوندن و تلاش كردن و خوب به نتيجه هم رسيدن
درضمن،طبق تجربه من، الان جو المپياد يه جوري شده كه فقط به اميد مدال درس بخوني موفقي،يعني رقابت كني،يعني عين يه كنكوري كلللليي درس بخوني نه كه اگه با فلان مطلب حال نكردي بري يكي ديگه كه بيشتر حال كردي،...
حداقل تو زيست كه اين طوره...
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
اگه زياد بخونه و بهش برسه مطمينا زده نميشه تازه بيشترم تشويق ميشه،اما اگه زياد بخونه و اون قدر بازدهي نداشته باشه،اون موقع حرف شما درسته
مخالفم
من افرادي رو مي شناسم كه با اين هدف خوندن و اتفاقا طلا شده و يا برعكسش
نميشه گفت اين شيوه خودن اشتباه،طرف خيلي كم مي خونه بعد انتظار داره تو ازمون ها هم رتبه خوبي بياره و خوب، بد ميشه،بعد دچار كاهش علاقه و ازين حرفا ميشه، اما همه ي اينايي كه با اين هدف درس خوندن و طلا شدن به خاطر اين بوده كه خيلي خوندن و تلاش كردن و خوب به نتيجه هم رسيدن
درضمن،طبق تجربه من، الان جو المپياد يه جوري شده كه فقط به اميد مدال درس بخوني موفقي،يعني رقابت كني،يعني عين يه كنكوري كلللليي درس بخوني نه كه اگه با فلان مطلب حال نكردي بري يكي ديگه كه بيشتر حال كردي،...
حداقل تو زيست كه اين طوره...
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
اگه زياد بخونه و بهش برسه مطمينا زده نميشه تازه بيشترم تشويق ميشه،اما اگه زياد بخونه و اون قدر بازدهي نداشته باشه،اون موقع حرف شما درسته
پاسخ : عوامل ضعف و كاهش علاقه براي خواندن المپياد(از ديدگاه شما)
حرف شما رو نه رد می کنم و نه تایید!
چیزی رو هم که نوشته بودید، مخالفت و تضادی با صحبت بنده نداشت! (اگر هم داشت که متوجه نشدم!)
بنده توی حرفام نگفتم که اگر برای طلا بخونید موفق نمیشید ....
گفتم اونایی موفق شدن که برای طلا نخووندن و این اصلا به این معنا نیست که "کسانی که برای طلا می خونن موفق نمی شن"
مقایسه المپیاد با کنکور، خیلی مقایسه ی جالبی نیست ( نه که اشتباه هست)
مثل مقایسه کردن یک فیلم و رمان مربوط به همون فیلم هست! این که بگیم " نه فیلمش خیلی قشنگ نبود، رمانش خیلی فوق العاده تر بود " این اشتباه هست چرا که تبدیل رمان به فیلم مثل تبدیل "فیل به مورچه" هستش!! پس بهتره که رمان ها رو با هم و فیلم ها رو هم باهم مقایسه کنیم!
البته میدونم که "اسلوب معادله ی خیلی جالبی نبود ولی خوب بهتر از هیچی بود!
نکته ی بعدی اینه که المپیاد خوندن یه جسارت لازم داره، بزرگ ترین جسارتش "توکل بر خدا " هست! یعنی چی؟ یعنی این که من و شما مامور به انجام وظیفه و تکلیف هستیم نه مامور به نتیجه! یعنی آن که تمام تلاش خودمان را بکنیم و نتیجه را به خدا بسپاریم. (اصلا معنای توکل هم همین است : نتیجه ی کار را به خدا سپردن نه خود کار را!)
بخوام یه جور خوشگل تر بگم ... توکل مثل "حد" در ریاضیات می مونه !!! ما وقتی که حد یک نقطه رو می خواییم حساب کنیم به همان نقطه کاری نداریم (کما این که شاید اصلا آن نقطه در تابع ما تعریف نشده باشه!! ما به چپ و راست اون نقطه کار داریم... چپ و راست نقطه رو "تلاش ما" تعیین می کنه و "همان نقطه را" خود خدا !!
برای طلا خواندن یعنی برای آن نقطه خواندن، که کلا وقت تلفی هست !!! چرا؟ چون در حد گرفتن اصلا اون نقطه مهم نیست که تعریف شده باشه ، بالا تر از y باشه یا پایین تر !!! (منظورم از این نظر بود)
این که ما یه کاری کنیم که حد تلاشمون به قبولی برسه یعنی این که المپیادی هستیم ( یا برای کنکوری ها هم به همین شکل)
حالا شاید صلاح دید خداوند آن باشد که نقطه در تابع تعریف نشه (قبول نشیم) ... و شما هم بهتر می دونید که آن چه که خداوند تعالی صلاح می داند قطعا بهتر و شیرین تر است. (یعنی اگر المپیاد نشد و کنکوری شدیم مطمئنا همان شیرین تر و خوش تر است)
این هم که گفتم عشقی بخونیم نه این که تلاش نکنیم یا اگر از فلان مبحث خوشمون نیومد بی خیالش شیم .... نه اصلا ...
عشقی خوندن یعنی با آرامش خوندن .... یعنی المپیادی خوندن ....
در عین حال از نظر شما ممنونم
در پناه حق
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
بله درست می فرمایید این یه اصل کلی هست که پیامبرمان حضرت محمد (ص) به عنوان چراغ راه به ما داده اند.
خیر الامور اوسطها : بهترین کار ها حد وسط آن است.
یادمان نرود که افراط در هر چیزی، کار را خراب می کند. (تذکر می دهم که در این حدیث از امور استفاده شده یعنی کار ها ، یک کار خاص مد نظر گرفته نشده)
با توجه به این که معدل امسال نیز تاثیر مستقیم داره، المپیادی واقعی کسی هست که بعد از مرحله دو با یک معدل مطلوب راه را ادامه دهد (مرحله دو خط پایانِ مبارزه ی بین المپیادی ها نیست!)
در کنار المپیاد نباید به درس های مدرسه کم توجهی کرد... المپیادی اونی هست که می تونه 2 تا هندونه رو بلند کنه و مسابقه بده وگرنه این که درس های مدرسه رو کنار بزاری (یکی از هندونه ها رو بزاری زمین) و فقط به المپیاد بپردازی که لطفی و هنری نداره!!! (همه دارن با یک هندونه مسابقه رو میدن)
با توجه به این که معدل امسال ، هر سال باهامون هست اهمیت کار میره بالا!! (این طوری نیست که بگیم اگر امسال نشد بازم پشت کنکور می مونم چرا که سال بعد هم بازم این معدل کزایی همراهمون هست ! :4: تازه با بالا رفتن درصد تاثیر، کار سخت تر هم می شود...
البته بگما این که محکم بخونی زده نمیشه آدم، تازه باعث افزایش اعتماد به نفس میشه،
منظور بنده اینه که مطلقا المپیاد خوندن کار درستی نیست!
حرف شما رو نه رد می کنم و نه تایید!
چیزی رو هم که نوشته بودید، مخالفت و تضادی با صحبت بنده نداشت! (اگر هم داشت که متوجه نشدم!)
بنده توی حرفام نگفتم که اگر برای طلا بخونید موفق نمیشید ....
گفتم اونایی موفق شدن که برای طلا نخووندن و این اصلا به این معنا نیست که "کسانی که برای طلا می خونن موفق نمی شن"
مقایسه المپیاد با کنکور، خیلی مقایسه ی جالبی نیست ( نه که اشتباه هست)
مثل مقایسه کردن یک فیلم و رمان مربوط به همون فیلم هست! این که بگیم " نه فیلمش خیلی قشنگ نبود، رمانش خیلی فوق العاده تر بود " این اشتباه هست چرا که تبدیل رمان به فیلم مثل تبدیل "فیل به مورچه" هستش!! پس بهتره که رمان ها رو با هم و فیلم ها رو هم باهم مقایسه کنیم!
البته میدونم که "اسلوب معادله ی خیلی جالبی نبود ولی خوب بهتر از هیچی بود!
نکته ی بعدی اینه که المپیاد خوندن یه جسارت لازم داره، بزرگ ترین جسارتش "توکل بر خدا " هست! یعنی چی؟ یعنی این که من و شما مامور به انجام وظیفه و تکلیف هستیم نه مامور به نتیجه! یعنی آن که تمام تلاش خودمان را بکنیم و نتیجه را به خدا بسپاریم. (اصلا معنای توکل هم همین است : نتیجه ی کار را به خدا سپردن نه خود کار را!)
بخوام یه جور خوشگل تر بگم ... توکل مثل "حد" در ریاضیات می مونه !!! ما وقتی که حد یک نقطه رو می خواییم حساب کنیم به همان نقطه کاری نداریم (کما این که شاید اصلا آن نقطه در تابع ما تعریف نشده باشه!! ما به چپ و راست اون نقطه کار داریم... چپ و راست نقطه رو "تلاش ما" تعیین می کنه و "همان نقطه را" خود خدا !!
برای طلا خواندن یعنی برای آن نقطه خواندن، که کلا وقت تلفی هست !!! چرا؟ چون در حد گرفتن اصلا اون نقطه مهم نیست که تعریف شده باشه ، بالا تر از y باشه یا پایین تر !!! (منظورم از این نظر بود)
این که ما یه کاری کنیم که حد تلاشمون به قبولی برسه یعنی این که المپیادی هستیم ( یا برای کنکوری ها هم به همین شکل)
حالا شاید صلاح دید خداوند آن باشد که نقطه در تابع تعریف نشه (قبول نشیم) ... و شما هم بهتر می دونید که آن چه که خداوند تعالی صلاح می داند قطعا بهتر و شیرین تر است. (یعنی اگر المپیاد نشد و کنکوری شدیم مطمئنا همان شیرین تر و خوش تر است)
این هم که گفتم عشقی بخونیم نه این که تلاش نکنیم یا اگر از فلان مبحث خوشمون نیومد بی خیالش شیم .... نه اصلا ...
عشقی خوندن یعنی با آرامش خوندن .... یعنی المپیادی خوندن ....
در عین حال از نظر شما ممنونم
در پناه حق
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
بله درست می فرمایید این یه اصل کلی هست که پیامبرمان حضرت محمد (ص) به عنوان چراغ راه به ما داده اند.
خیر الامور اوسطها : بهترین کار ها حد وسط آن است.
یادمان نرود که افراط در هر چیزی، کار را خراب می کند. (تذکر می دهم که در این حدیث از امور استفاده شده یعنی کار ها ، یک کار خاص مد نظر گرفته نشده)
با توجه به این که معدل امسال نیز تاثیر مستقیم داره، المپیادی واقعی کسی هست که بعد از مرحله دو با یک معدل مطلوب راه را ادامه دهد (مرحله دو خط پایانِ مبارزه ی بین المپیادی ها نیست!)
در کنار المپیاد نباید به درس های مدرسه کم توجهی کرد... المپیادی اونی هست که می تونه 2 تا هندونه رو بلند کنه و مسابقه بده وگرنه این که درس های مدرسه رو کنار بزاری (یکی از هندونه ها رو بزاری زمین) و فقط به المپیاد بپردازی که لطفی و هنری نداره!!! (همه دارن با یک هندونه مسابقه رو میدن)
با توجه به این که معدل امسال ، هر سال باهامون هست اهمیت کار میره بالا!! (این طوری نیست که بگیم اگر امسال نشد بازم پشت کنکور می مونم چرا که سال بعد هم بازم این معدل کزایی همراهمون هست ! :4: تازه با بالا رفتن درصد تاثیر، کار سخت تر هم می شود...
البته بگما این که محکم بخونی زده نمیشه آدم، تازه باعث افزایش اعتماد به نفس میشه،
منظور بنده اینه که مطلقا المپیاد خوندن کار درستی نیست!
آخرین ویرایش توسط مدیر
پاسخ : عوامل ضعف و كاهش علاقه براي خواندن المپياد(از ديدگاه شما)
یکی از عواملش به نظر من نبود حس رقابته....مثلا یکی که هر هفته امتحان داره میخونه تا نمرش خوب شه تا نسبت به دفعه قبلش بهتر شه ....ولی کسی که امتحان نداره نه میفهمه چند چنده و.....تلاشش کم میشه
جو هم خیلی تاثیر داره من وقتی میرفتم امتحانای ترم رو بدم کامل المپ از سرم رفته بود همین که یه روز نشستم با دوست المپیادیم سوال حل کردم حسم کامل برگشت:1:
نا امیدی هم یه عاملشه ادم وقتی ناامیده ینی میدونه به هدفش نمیرسه...وقتیم ادم میدونه به هدفش نمیرسه میگه بخونم که چی!
یکی از عواملش به نظر من نبود حس رقابته....مثلا یکی که هر هفته امتحان داره میخونه تا نمرش خوب شه تا نسبت به دفعه قبلش بهتر شه ....ولی کسی که امتحان نداره نه میفهمه چند چنده و.....تلاشش کم میشه
جو هم خیلی تاثیر داره من وقتی میرفتم امتحانای ترم رو بدم کامل المپ از سرم رفته بود همین که یه روز نشستم با دوست المپیادیم سوال حل کردم حسم کامل برگشت:1:
نا امیدی هم یه عاملشه ادم وقتی ناامیده ینی میدونه به هدفش نمیرسه...وقتیم ادم میدونه به هدفش نمیرسه میگه بخونم که چی!
پاسخ : عوامل ضعف و كاهش علاقه براي خواندن المپياد(از ديدگاه شما)
نظر شما تا حدی درسته ولی ما المپیاد رو به خاطر فرار از کنکور نمیخونیم بلکه تمام وجودمون با درسی که میخونیم هماهنگ شده و برای علاقه مون به این راه اومدیم!!!
ببینید المیپاد واقعا یکی از بهترین راه های زندگی مون خواهد بود چون به حرف دلمون گوش دادیم!!!
مطمئنا راهی که با علاقه و دلی آغاز میشه و خودجوش آغاز میشه پستی بلندی های بسیاری داره چون علاقه از عقل پیروی نمیکنه!!!
ولی چیزی که این راه رو هموار میکنه تلاش ، پشتکار و برنامه ریزی بر مبنای علاقه است!!!
خیلی مشکلات هست فشار های روانی، فشار های درسی، نا امیدی از نرسیدن به هدف و ... من خودم چند ماه پیش به قدری ناامید شدم که ساعت مطالعاتیم نصف شده بود ولی از این اتفاق عبرت بزرگی گرفتم!!!
فهمیدم که ما توی خود هدف هستیم هدف ما رسیدن به یه مدال خوشرنگ نیست بلکه جنگیدن به خاطر علاقه س!!!
فهمیدم که این عشق به درس میتونه تمام فشار های روانی رو تحمل کنه!!!
یاد گرفتم که آدم همیشه در نزدیک ترین لحظه به هدف ناامید میشه!!!
پس دوباره شروع کردم حتی از قبل هم بیشتر میخونم و حالا از اون یه ماه ناراضی نیستم بلکه از این خوشحالم که یکی دیگه از فواید رو دیدم!!!
پس هر موقع دلسرد شدید به هدفتون به علاقه تون به زندگی زیبایی که دارید فکر کنید و از درس خوندن لذت ببرید نزارید چیزی مانعتون بشه پس با عزمی راسخ و پشتکاری قوی تر به پیش برید!!!
همیشه سری به عقب برگردونید گذشته تون رو نگاه کنید و عبرت بگیرید و یک لحظه تصور کنید المپیااد رو انتخاب نمیکردید چی میشد!!!
همیشه تلنگری برای خودتون باشید!!!
و از همه مهم تر به خدا توکل کنید و ایمان داشته باشید که خدا همیشه پشتتون هر موفقیتی هر جنبشی که داشتید با یاری خداوند بوده پس همیشه شکرگزارش باشید و همیشه مثل یک دوست کنارتون لمسش کنید!!!
ببخشید که وقتتون رو این همه گرفتم انشاالله که این نکات مثمر ثمر واقع شه!!!
یا حق
نظر شما تا حدی درسته ولی ما المپیاد رو به خاطر فرار از کنکور نمیخونیم بلکه تمام وجودمون با درسی که میخونیم هماهنگ شده و برای علاقه مون به این راه اومدیم!!!
ببینید المیپاد واقعا یکی از بهترین راه های زندگی مون خواهد بود چون به حرف دلمون گوش دادیم!!!
مطمئنا راهی که با علاقه و دلی آغاز میشه و خودجوش آغاز میشه پستی بلندی های بسیاری داره چون علاقه از عقل پیروی نمیکنه!!!
ولی چیزی که این راه رو هموار میکنه تلاش ، پشتکار و برنامه ریزی بر مبنای علاقه است!!!
خیلی مشکلات هست فشار های روانی، فشار های درسی، نا امیدی از نرسیدن به هدف و ... من خودم چند ماه پیش به قدری ناامید شدم که ساعت مطالعاتیم نصف شده بود ولی از این اتفاق عبرت بزرگی گرفتم!!!
فهمیدم که ما توی خود هدف هستیم هدف ما رسیدن به یه مدال خوشرنگ نیست بلکه جنگیدن به خاطر علاقه س!!!
فهمیدم که این عشق به درس میتونه تمام فشار های روانی رو تحمل کنه!!!
یاد گرفتم که آدم همیشه در نزدیک ترین لحظه به هدف ناامید میشه!!!
پس دوباره شروع کردم حتی از قبل هم بیشتر میخونم و حالا از اون یه ماه ناراضی نیستم بلکه از این خوشحالم که یکی دیگه از فواید رو دیدم!!!
پس هر موقع دلسرد شدید به هدفتون به علاقه تون به زندگی زیبایی که دارید فکر کنید و از درس خوندن لذت ببرید نزارید چیزی مانعتون بشه پس با عزمی راسخ و پشتکاری قوی تر به پیش برید!!!
همیشه سری به عقب برگردونید گذشته تون رو نگاه کنید و عبرت بگیرید و یک لحظه تصور کنید المپیااد رو انتخاب نمیکردید چی میشد!!!
همیشه تلنگری برای خودتون باشید!!!
و از همه مهم تر به خدا توکل کنید و ایمان داشته باشید که خدا همیشه پشتتون هر موفقیتی هر جنبشی که داشتید با یاری خداوند بوده پس همیشه شکرگزارش باشید و همیشه مثل یک دوست کنارتون لمسش کنید!!!
ببخشید که وقتتون رو این همه گرفتم انشاالله که این نکات مثمر ثمر واقع شه!!!
یا حق
