لبخند را فراموش نکن

melikaaaaa

New Member
ارسال ها
54
لایک ها
136
امتیاز
0
#1
لبخند را فراموش نكن

دختر كوچكي هر روز پياده به مدرسه مي رفت و بر مي گشت .
با اينكه ها آن روز صبح هوا زياد خوب نبود و آسمان نيز ابري بود ،
دختر بچه طبق معمولِ هميشه ، پياده بسوي مدرسه راه افتاد.
بعد از ظهر كه شد ،* هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شديدي درگرفت.
مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد
يا اينكه رعد و برق بلايي بر سر او بياورد ، تصميم گرفت كه با اتومبيل بدنبال دخترش برود .
با شنيدن صداي رعد و ديدن برقي كه آسمان را مانند خنجري دريد ،
با عجله سوار ماشينش شده و به طرف مدرسه دخترش حركت كرد.
اواسط راه ، ناگهان چشمش به دخترش افتاد كه مثل هميشه پياده به طرف منزل در حركت بود ،
ولي با هر برقي كه در آسمان زده ميشد ، او مي ايستاد ، به آسمان نگاه مي كرد و لبخند مي زد
و اين كار با هر دفعه رعد و برق تكرار مي شد.
زمانيكه مادر اتومبيل خود را به كنار دخترك رساند ، شيشه پنجره را پايين كشيد و از او پرسيد :
" چكار مي كني ؟ چرا همينطور بين راه مي ايستي؟"
دخترك پاسخ داد،" من سعي مي كنم صورتم قشنگ بنظر بيايد، چون خداوند دارد مرتب از من عكس مي گيرد."
 

sts3662

New Member
ارسال ها
216
لایک ها
11
امتیاز
0
#2
پاسخ : لبخند را فراموش نکن

قشنگ ترین عکسارو توی تاریکترین مکانها چاپ میکنن
اگه توی تاریکترین لحظه هات هستی بدون خدا داره قشنگترین عکسارو ازت چاپ میکنه ....
 

melikaaaaa

New Member
ارسال ها
54
لایک ها
136
امتیاز
0
#3
پاسخ : لبخند را فراموش نکن

به چه فکر می کنی؟....کسی رفته؟ مسافری داری؟ به زودی از راه می رسد. نگران نباش او می اید وهمه در ها به یک باره به روی تو گشوده می شوند...
نترس رها کن او می اید،همین روزها ... پیش از این که برف های زمستانی اب شوند، پیش از انکه تو چایت را نوش جان کنی پیش از انکه این لحظه عبور کند او می اید!
همین روزها شاید تا به حال امده باشد،اما چهره ی تو نا اشناست ! اگر این گونه در هم باشی ، تو را نمی شناسد، از کنارت عبور می کندو تو را در ایستاه ماتمت جا می گذارد!!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
لایک ها MUTE
بالا