روزی شاعری بیهوده گو پیش جامی رفت در حالی که دیوان شعری بدست داشت.
چند بیتی را برای جامی خواند.
سپس گفت:این دیوان شعر را من سرودم و آن را از جهت تبرک بر دیوار کعبه مالیدم.
جامی گفت:اگر در آب زمزم می مالیدی بهتر بود!!!!!!!!!!:89:
.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.
حالا یکی دیگه:
روزی شاعری بیهوده گو پیش جامی رفت.
بیتی چند برای جامی خواند و به او گفت:همان طور که متوجه شدید در دیوان من از حرف الف استفاده نشده است... .
جامی گفت:بهتر بود از سایر حروف هم استفاده نمی کردید!!!!!!!!!!:204:
چند بیتی را برای جامی خواند.
سپس گفت:این دیوان شعر را من سرودم و آن را از جهت تبرک بر دیوار کعبه مالیدم.
جامی گفت:اگر در آب زمزم می مالیدی بهتر بود!!!!!!!!!!:89:
.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.
حالا یکی دیگه:
روزی شاعری بیهوده گو پیش جامی رفت.
بیتی چند برای جامی خواند و به او گفت:همان طور که متوجه شدید در دیوان من از حرف الف استفاده نشده است... .
جامی گفت:بهتر بود از سایر حروف هم استفاده نمی کردید!!!!!!!!!!:204: