BIOSAM

New Member
ارسال ها
304
لایک ها
804
امتیاز
0
#1
سلام به همه.

شما میتونید داستان های خودتون(چه
من در آوردی و چه کپی پیستی الیته مرتبط با موضوع!!!) به دبیر خانه...ببخشید(جوگیر شدم!!) تو ایین تاپیک قرار بدید.

یک سیاستمدار که قصد پرواز دارد از یک ریاضیدان می پرسد:
احتمال اینکه یک بمب در هواپیما باشد، چند است؟
ریاضیدان پس از یک هفته محاسبه: یک به ده هزار
این احتمال هنوز برای سیاستمدار بالا است و از ریاضیدان
می پرسد که آیا روشی برای پایین آوردن این احتمال وجود دارد؟
ریاضیدان پس از یک هفته محاسبه پاسخ می دهد:
شما می توانید یک بمب با خود به هواپیما ببرید آنگاه
احتمال اینکه دو بمب در هواپیما باشد برابر حاصل ضرب
(1/10000)*(1/10000) یعنی یک به صد میلیون و این یعنی
شما می توانید با خیال آسوده پرواز کنید!!!!!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

BIOSAM

New Member
ارسال ها
304
لایک ها
804
امتیاز
0
#2
یک ریاضیدان، یک فیزیکدان و یک جامعه شناس سوار ترن شده
و هنگامی که از دهی می گذشتند، از پنجره ِ ترن یک گوسفند سیاهی دیدند.
جامعه شناس: دراین ده گوسفند های سیاه هستند.
فیزیکدان: اشتباه ست. در این ده دست کم یک گوسفند سیاه است.
ریاضیدان: هنوز هم اشتباه ست. در این ده، دست کم یک گوسفند است، که دست کم یک طرف آن
سیاه است.


==============================================================================
دو دوست سوار بالُن بودند و بخاطر مه بسیار غلیظ
مسیر خود گم کرده بودند و در دهی پایین آمدند.
از کسی که از آنجا می گذشت، پرسیدند:
ما کجایم؟
رهگذر پس از مدتی فکر کردن گفت:
شما در سبد یک بالُن هستید.
یکی از آن دو دوست به دیگری گفت، این رهگذر باید
ریاضیدان باشد.
چرا؟
1-رهگذر پیش از پاسخ دادن زیاد فکر کرد.
2- پاسخش 100% درست است.
3- پاسخش بدرد نخور است و کمکی برای ما نیست!!!



========================================================


از بقراط میپرسن که فرق ریاضیدان ها با فلاسفه چیه؟ میگه: ریاضی دان ها سعی میکنن هر مسئله ای رو با کمک ریاضی حل کنن، ولی فلاسفه سعی میکنن هر چیز حل شده ای رو به مسئله تبدیل کنن!!!!!!!

=========================================================


یک ریاضیدان، یک فیزیکدان و یک مهندس زندانی می شوند.در روز نخست هر یک، یک قوطی کنسرو گوشت برای غذا
می گیرند. این قوطی ها بسته اند.
پس از یک ساعت، نگهبان سری به سلول ها می زند.
در سلول شماره یک می بیند که مهندس خوابیده و یک سنگ در
کنار قوطی خالی ست. نگهبان فکر می کند که آری، مهندس، از
سنگ ابزاری درست کرده و با آن قوطی را باز کرده است.
در سلول شماره دو، فیزیکدان را سرگرم خوردن غذا وهمه
دیوار سلول را پُر خراش می بیند. نگهبان با خود می گوید که
این فیزیکدان، قوطی را آنقدر به دیوار پرت کرد تا آنکه قوطی
خراب شد.
در واپسین سلول می بیند که ریاضیدان در برابر قوطی نشسته و
زیر لب می گوید:"ما فرض می کنیم که، اگر این قوطی باز باشد ... "


================================================================
یه مقاله درمورد فضاهای ۵ بعدی میدن به یه فیزیکدان، یک مهندس و یک ریاضیدان . فیزیکدان همون اول مقاله رو میندازه کنار و میگه: بابا ما تو

همون بعد چهارم موندیم !!مهندس بعد از کلی محاسبه نا امید میشه و میگه: فکر کنم محاسباتم اشتباه بودن، به جایی نرسیدم!! ریاضیدان بعد از

خوندن مقاله شروع میکنه به پیپ کشیدن… بهش میکن چی شد؟ میگه من اول فضا رو برای n بعد فرض کردم،
بعد n رو برابر ۵ قرار دادم!!!!!!!!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Homayoon

New Member
ارسال ها
330
لایک ها
192
امتیاز
0
#3
پاسخ : ماجراهای ریاضیدان،فیزیکدان،مهندس!!!! !!!

سلام به همه.

شما میتونید داستان های خودتون(چه
من در آوردی و چه کپی پیستی الیته مرتبط با موضوع!!!) به دبیر خانه...ببخشید(جوگیر شدم!!) تو ایین تاپیک قرار بدید.

یک سیاستمدار که قصد پرواز دارد از یک ریاضیدان می پرسد:
احتمال اینکه یک بمب در هواپیما باشد، چند است؟
ریاضیدان پس از یک هفته محاسبه: یک به ده هزار
این احتمال هنوز برای سیاستمدار بالا است و از ریاضیدان
می پرسد که آیا روشی برای پایین آوردن این احتمال وجود دارد؟
ریاضیدان پس از یک هفته محاسبه پاسخ می دهد:
شما می توانید یک بمب با خود به هواپیما ببرید آنگاه
احتمال اینکه دو بمب در هواپیما باشد برابر حاصل ضرب
(1/10000)*(1/10000) یعنی یک به صد میلیون و این یعنی
شما می توانید با خیال آسوده پرواز کنید!!!!!

این چه ریاضیدانی بوده که یه سوال احتمال به این آسونی رو بلد نبوده؟!!!
کی میگه میشه یه به صد میلیون؟!
دفعه قبلی احتمال اینکه یه بمب باشه میشد یک به ده هزار حالا وقتی یه بمب هم خودش برداره احتمال اینکه یه دونه بمب باشه میشه 9999 به ده هزار و احتمال اینکه دوتا بمب باشه میشه یک به ده هزار

لطفن قبل از اینکه داستان های خودتون(چه من در آوردی و چه کپی پیستی الیته مرتبط با موضوع!!!) رو میذارید حداقل جواب رو یه دفعه با دقت حساب کنید ببینید اصلن درست بدست میاد یا نه ...


موفق هستیم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

sina

New Member
ارسال ها
402
لایک ها
385
امتیاز
0
#4
پاسخ : ماجراهای ریاضیدان،فیزیکدان،مهندس!!!! !!!

یه ریاضی دان یه فیزیک دان و یه مهندس می خوان حجم یه کره رو اندازه بگیرند:
ریاضی دان میگه فرض میکنیم شعاع r هست با فرمول حجمو مینویسه
فیزیک دان اونو میندازه تو آب تا ببینه به حجم کل چقدر اضافه میشه
مهندس یه نگاهی میندازه میگه بزا برم تو جدول کره ها نگاه کنم شاید حجمشو اونجا نوشته!!!!!!!!1
 

sina

New Member
ارسال ها
402
لایک ها
385
امتیاز
0
#5
پاسخ : ماجراهای ریاضیدان،فیزیکدان،مهندس!!!! !!!

یه روز یه ریاضیدانو فیزیکدانو مهندس می خوان بررسی کنن آیا همه ی اعداد فرد اول هستند:
ریاضی دان از با استفاده از محاسبات خیلی سخت بعد از چند روز اثبات می کنه که همی ی اعداد فرد اول نیستند.
فیزیکدان میگه 3اوله 5 اوله 7اوله ولی 9نیست پس ما یه مثال نقض داریم که اینو رد می کنه.
مهندسه میگه 3اوله 5اوله 7اوله 9اوله پس همه اولن!!!!!!!!!
 

Al!R3ZA

Well-Known Member
ارسال ها
1,903
لایک ها
3,166
امتیاز
113
#6
پاسخ : ماجراهای ریاضیدان،فیزیکدان،مهندس!!!! !!!

یه روز یه ریاضیدانو فیزیکدانو مهندس می خوان بررسی کنن آیا همه ی اعداد فرد اول هستند:
ریاضی دان از با استفاده از محاسبات خیلی سخت بعد از چند روز اثبات می کنه که همی ی اعداد فرد اول نیستند.
فیزیکدان میگه 3اوله 5 اوله 7اوله ولی 9نیست پس ما یه مثال نقض داریم که اینو رد می کنه.
مهندسه میگه 3اوله 5اوله 7اوله 9اوله پس همه اولن!!!!!!!!!
آقا چرا تحریف میکنید ؟! :4:
راستی منظور از مهندس شیمیدانه دیگه؟
داستانی که آقای آقاپور برای ما تعریف کردن :
یه روز یه ریاضیدانو فیزیکدانو شیمیدان می خوان بررسی کنن آیا همه ی اعداد فرد اول هستند:
ریاضی دان میگه : 1 نیست ، پس یه مثال نقض داریم و نیست !
فیزیک دانه میگه : 1 نیست ، 3 هست ، 5 هست ، 7 هست ، 9 نیست ، 11 هست ، 13 هست پس با تقریب خوبی میشه گفت هست !
شیمی دانه میگه : 1 هست ، 3 هست ، 5 هست ، 7 هست ، 9 هست ، پس همه هست !
 

sina

New Member
ارسال ها
402
لایک ها
385
امتیاز
0
#7
پاسخ : ماجراهای ریاضیدان،فیزیکدان،مهندس!!!! !!!

به هر دوتا می خوره:39:
 

fatemeh22

New Member
ارسال ها
151
لایک ها
250
امتیاز
0
#8
پاسخ : ماجراهای ریاضیدان،فیزیکدان،مهندس!!!! !!!

" عدد پی " چیست ؟
ریاضی دان : " نسبت محیط دایره به قطر آن است ".
فیزیک دان : " برابر است با 3.1415927 مثبت یا منفی ".
[FONT=&amp]مهندس : " تقریبا 3 است"[/FONT]



ریاضی دان ، فیزیک دان و زیست شناسی برای هدف های تحقیقاتی در اتاقی تاریک
زندانی شدند. بعد از یک هفته در اتاق را باز کردند.
زیست شناس گفت : " حوصله ام سر رفت یک قوطی را پیدا کردم و به زمین زدم ... "
فیزیک دان گفت : " اتاق را گشتم تا تصویری از هندسه ی اتاق دستم آمد ، آن گاه یک
استوانه ی فلزی را درعرض 2 و طول 1 پیدا کردم ، با سرعت لازم و به طورعمودی
به زمین زدم ..."
در نهایت وقتی در سوم را باز کردند صدای ضعیفی به گوش رسید " فرض می کنیم که
c یک قوطی کنسرو باز شده است ... "




روزی سه نفر یک مهندس مکانیک ، یک ریاضی دان و یک مهندس رایانه سوار بر خودرو به پیک نیک می رفتند که خودرویشان در جایی خراب شد و متوقف شدند. مهندس مکانیک گفت: «بهتر است بروم درب موتور را بزنم بالا و نگاهی به موتور بکنم شاید بتوانم کاری بکنم.»
ریاضی دان گفت: «حدود یک کیلومتر مانده به اینجا یک پمپ بنزین دیدم . بهتر است برگردیم به همان نقطه و دوباره این مسیر را بیابیم تا ببینیم علت خرابی ماشین چه بوده است!»
و مهندس رایانه گفت: «احتیاج به این کارها نیست. بهتر است همگی پیاده شویم و دوباره سوار شویم و درها را باز و بسته کنیم و ماشین را روشن کنیم و برویم!»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

BIOSAM

New Member
ارسال ها
304
لایک ها
804
امتیاز
0
#9
افراد مختلف چگونه شکار میکنند؟!؟!؟!؟

[SUP]ریاضیدان ها
ریاضیدانها به آفریقا می روند ، هر موجودی که فیل نیست کنار می گذارند و سپس یکی از آنها را که باقی مانده است می گیرند .
البته ریاضیدانهای با تجربه ، ابتدا سعی می کنند تا ثابت کنند حداقل یک فیل در آفریقا وجود دارد . آنگاه به آنجا می روند .
استادان ریاضی ، با تجربه ، ابتدا ثابت می کنند حداقل یک فیل در آفریقا[/SUP]
[SUP] وجود دارد و سپس پیدا کردن و شکار آن را به عنوان تمرین برای دانشجو باقی می گذارند!!

مهندسان نرم افزار کامپیوتر
این دسته شکار فیل را بر اساس اجرای الگوریتم زیر انجام می دهند :
گام 1) برو به آفریقا
گام 2) از دماغه رود نیل ( جنوبی ترین نقطه آفریقا ) شروع کن
گام 3) به سمت شمال حرکت کن و هر منطقه را از غرب به شرق بپیما .
گام 4) در هر گذر ،
الف – هر حیوانی را که می بینی شکار کن .
ب – آن را با فیل مقایسه کن .
ج – اگر با هم برابر بودند کار تمام است و گرنه برو به گام 3 .
برنامه نویسان با تجربه ، ابتدا یک فیل را در قاهره (شمال آفریقا) قرار می دهند تا مطمئن شوند که الگوریتم فوق خاتمه می یابد .

اقتصاددان ها
اقتصاددان ها فیلی را شکار نمی کنند ، زیرا اعتقاد دارند که با ایجاد بازار آزاد و دادن پول به اندازه کافی به فیلها ، خودشان ، خودشان را شکار می کنند .[/SUP]


- - - Updated - - -

روزی همه دانشمندان مردند و وارد بهشت شدند آنها تصمیم گرفتند تا قایم موشك بازی كنند. انشتین اولین نفری بود كه باید چشم می گذاشت. او باید تا ۱۰۰ میشمرد و سپس شروع به جستجو میكرد. همه پنهان شدند الا نیوتون …
نیوتون دقیقا در مقابل انشتین فقط یك مربع به طول یك متر كشید و درون آن ایستاد. انشتین شمرد ۹۷,۹۸,۹۹,۱۰۰
او چشماشو باز كرد ودید كه نیوتون در مقابل چشماش ایستاده. انشتین فریاد زد نیوتون بیرون( ساك ساك) نیوتون بیرون( ساك ساك).
نیوتون با خونسردی تكذیب كرد و گفت من بیرون نیستم. او ادعا كرد كه اصلا من نیوتون نیستم. تمام دانشمندان از مخفیگاهشون بیرون اومدن تا ببینن اون چطور میخواد ثابت كنه كه نیوتون نیست…
نیوتون ادامه داد كه من در یك مربع به مساحت یك متر مربع ایستاده ام… كه منو نیتون بر متر مربع میكنه
از آنجایی كه نیوتون بر متر مربع برابر یك پاسكال می باشد بنابراین من پاسكالم پس پاسكال باید بیرون بره (پاسكال ساك ساك).


- - - Updated - - -

ترن سوار شدن ریاضیدانان و فیزیكدانان

گروهی از ریاضیدانان و گروهی از فیزیكدانان با هم سوار ترن شده و به همایشی می روند.
هر فیزیكدان برای خود یك بلیط خریده اما ریاضیدانان تنها یك بلیط خریده اند. ناگهان یكی
از ریاضیدانان صدا می زند كه بازرس بلیط دارد می آید. آنگاه همه ریاضیدانان به دستشویی
ترن می روند. بازرس پس از دیدن بلیط فیزیكدانان می بیند كه دستشویی آزاد نیست، و تق و تق
به در دستشویی می زند، یكی از ریاضیدانان از زیر در ِ دستشویی بلیط را نشان داده و بازرس
پس از بازرسی آسوده از آنجا دور می شود.
هنگام برگشت فیزیكدانان همان ترفند را بكار می برند و برای گروه خود تنها یك بلیط می خرند.
آنها شگفت زده، می بینند كه ریاضیدانان برای خود هیچ بلیطی نخریده اند. ناگهان یك فیزیكدان
صدا می زند، كه بازرس در حال آمدن است. بازرس می آید. فیزیكدانان بی درنگ خود را در
دستشویی زندانی می كنند و ریاضیدانان سلانه سلانه به سوی دستشویی دیگر می روند و یكی
از ریاضیدانان پیش از رفتن به دستشویی، در ِ دستشویی فیزیكدانان را زده و می گوید:
"لطفا بلیط..."
 

BIOSAM

New Member
ارسال ها
304
لایک ها
804
امتیاز
0
#10
انیشتین!

از آن هنگام كه ریاضیدانان "به جان" تئوری نسبیت من افتادند،
دیگر خود نیز از آن سر در نمی آورم.
انیشتین
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

sina

New Member
ارسال ها
402
لایک ها
385
امتیاز
0
#11
پاسخ : ماجراهای ریاضیدان،فیزیکدان،مهندس!!!! !!!

یه روز یه برنامه نویسو فیزیک دان در یک هواپیما بغله هم نشسته بودند:
مهندسه خوابیده بود برنامه نویسه خوابش نمیبرد با خودش گفت که یه کاری کنم که هم مهندسه رو تیغ بزنم هم حوصلم سر نره!
به مهندس گفت بیاید یه بازی کنیم من از شما یه سوال میپرسم شما شمام یکی بپرس هرکی بلد نبود 5 دلار به اون یکی بده.
مهندسه گفت من یه راهه بهتری پیشنهاد میکنم سوالایی که من از شما میپرسم 50 دلار باشه اما سوالای شما 5 دلار در عوض شما میتونی از هرکی و هرچی که خواستی استفاده کنی و بپرسی!
برنامه نویسه قبول میکنه. مهندس:ائن چیه که آبی ولی سبزه در حالی که مشکیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مهندسه دوباره می خوابه و برنامه نویسه بعد از ساعت ها گشتن توی اینترنتو زنگ زدن به دوستاشو اینجور چیزا میگه نمیدونمو 50 دلارو میده میگه خوب جواب چی بود مهندسه 5 دلار بهش میده میخوابه.

- - - Updated - - -

یه روز یه برنامه نویسو فیزیک دان در یک هواپیما بغله هم نشسته بودند:
مهندسه خوابیده بود برنامه نویسه خوابش نمیبرد با خودش گفت که یه کاری کنم که هم مهندسه رو تیغ بزنم هم حوصلم سر نره!
به مهندس گفت بیاید یه بازی کنیم من از شما یه سوال میپرسم شما شمام یکی بپرس هرکی بلد نبود 5 دلار به اون یکی بده.
مهندسه گفت من یه راهه بهتری پیشنهاد میکنم سوالایی که من از شما میپرسم 50 دلار باشه اما سوالای شما 5 دلار در عوض شما میتونی از هرکی و هرچی که خواستی استفاده کنی و بپرسی!
برنامه نویسه قبول میکنه. مهندس:ائن چیه که آبی ولی سبزه در حالی که مشکیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مهندسه دوباره می خوابه و برنامه نویسه بعد از ساعت ها گشتن توی اینترنتو زنگ زدن به دوستاشو اینجور چیزا میگه نمیدونمو 50 دلارو میده میگه خوب جواب چی بود مهندسه 5 دلار بهش میده میخوابه.
 

hossein helli

New Member
ارسال ها
194
لایک ها
130
امتیاز
0
#12
پاسخ : ماجراهای ریاضیدان،فیزیکدان،مهندس!!!! !!!

یه روز یه برنامه نویسو فیزیک دان در یک هواپیما بغله هم نشسته بودند:
مهندسه خوابیده بود برنامه نویسه خوابش نمیبرد با خودش گفت که یه کاری کنم که هم مهندسه رو تیغ بزنم هم حوصلم سر نره!
به مهندس گفت بیاید یه بازی کنیم من از شما یه سوال میپرسم شما شمام یکی بپرس هرکی بلد نبود 5 دلار به اون یکی بده.
مهندسه گفت من یه راهه بهتری پیشنهاد میکنم سوالایی که من از شما میپرسم 50 دلار باشه اما سوالای شما 5 دلار در عوض شما میتونی از هرکی و هرچی که خواستی استفاده کنی و بپرسی!
برنامه نویسه قبول میکنه. مهندس:ائن چیه که آبی ولی سبزه در حالی که مشکیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مهندسه دوباره می خوابه و برنامه نویسه بعد از ساعت ها گشتن توی اینترنتو زنگ زدن به دوستاشو اینجور چیزا میگه نمیدونمو 50 دلارو میده میگه خوب جواب چی بود مهندسه 5 دلار بهش میده میخوابه.

- - - Updated - - -

یه روز یه برنامه نویسو فیزیک دان در یک هواپیما بغله هم نشسته بودند:
مهندسه خوابیده بود برنامه نویسه خوابش نمیبرد با خودش گفت که یه کاری کنم که هم مهندسه رو تیغ بزنم هم حوصلم سر نره!
به مهندس گفت بیاید یه بازی کنیم من از شما یه سوال میپرسم شما شمام یکی بپرس هرکی بلد نبود 5 دلار به اون یکی بده.
مهندسه گفت من یه راهه بهتری پیشنهاد میکنم سوالایی که من از شما میپرسم 50 دلار باشه اما سوالای شما 5 دلار در عوض شما میتونی از هرکی و هرچی که خواستی استفاده کنی و بپرسی!
برنامه نویسه قبول میکنه. مهندس:ائن چیه که آبی ولی سبزه در حالی که مشکیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مهندسه دوباره می خوابه و برنامه نویسه بعد از ساعت ها گشتن توی اینترنتو زنگ زدن به دوستاشو اینجور چیزا میگه نمیدونمو 50 دلارو میده میگه خوب جواب چی بود مهندسه 5 دلار بهش میده میخوابه.
الان فیزیک دان و برنامه نویس رفتن تو هواپیما فیزیکدانه مهندس شد؟؟
 

sina

New Member
ارسال ها
402
لایک ها
385
امتیاز
0
#13
پاسخ : ماجراهای ریاضیدان،فیزیکدان،مهندس!!!! !!!

هواسم نبود مهندس درسته
 
بالا