- ارسال ها
- 65
- لایک ها
- 3
- امتیاز
- 0
-->(ماراتن شيمي معدني)<--
- ارسال ها
- 172
- لایک ها
- 4
- امتیاز
- 0
[font=Tahoma,sans-serif][FONT=Tahoma,sans-serif]
سلام دوستان
دوتا سوال!
[/font][/FONT]
[font=Tahoma,sans-serif][FONT=Tahoma,sans-serif]
1. چرا توی دیاگرام فاز که توش رابطه فاز مواد رو با فشار و دما نشون داده (منبع شیمی عمومی مورتیمر فصل مایعات و جامدات) برای آب خط مرزی فاز مایع -جامد شیبش عکس همه مواده؟![/font][/FONT]
2.[font=Tahoma,sans-serif]چرا با[/font][font=Tahoma,sans-serif]اینکه آمونیاک لیگاند ضعیف تری نسبت به آبه تو بعضی از واکنشها میتونه جایگزین اش بشه؟[/font][font=Tahoma,sans-serif]! [/font]
سلام دوستان
[/font][/FONT]
[font=Tahoma,sans-serif][FONT=Tahoma,sans-serif]
1. چرا توی دیاگرام فاز که توش رابطه فاز مواد رو با فشار و دما نشون داده (منبع شیمی عمومی مورتیمر فصل مایعات و جامدات) برای آب خط مرزی فاز مایع -جامد شیبش عکس همه مواده؟![/font][/FONT]
2.[font=Tahoma,sans-serif]چرا با[/font][font=Tahoma,sans-serif]اینکه آمونیاک لیگاند ضعیف تری نسبت به آبه تو بعضی از واکنشها میتونه جایگزین اش بشه؟[/font][font=Tahoma,sans-serif]! [/font]
در فیزیک، جسم سیاه جسمی است که همهٔ نوری را که به آن می‌تابد جذب می‌کند. هیچ تابش الکترومغناطیسی از جسم سیاه بازنمی‌تابد یا نمی‌گذرد. به همین دلیل این جسم وقتی که سرد است سیاه دیده می‌شود.
طیف جسم سیاه. هرکدام از خط‌های رنگی (که نمایندهٔ دماهای گوناگون هستند) نشان می‌دهند که در طول موجهای گوناگون شدت تابش چه قدر است. با کم شدن دما، قلهٔ تابش جسم سیاه به سمت شدت‌های کمتر و طول موجهای بیشتر می‌رود.
یک جسم توخالی که تنها سوراخ کوچکی برای ورود یا خروج تابش دارد (کاواک) تقریب خوبی برای جسم سیاه ایده‌آل است. تابشی که از راه این حفره وارد ظرف شود، احتمال بازتابیدن بسیار اندکی دارد. این تابش پی‌درپی در دیواره‌های داخلی جسم بازمی‌تابد تا سرانجام درآشامیده شود. به همین دلیل، اگر از سوراخ به درون جسم بنگریم آن را سیاه خواهیم دید.
اگر جسم سیاه داغ شود، از خود موج الکترومغناطیسی می‌تاباند. طیف این تابش (یعنی شدت نسبی طول موجهای گوناگون در این تابش) مستقل از جسم سیاه است و فقط به دمای آن بستگی دارد. بررسی دقیق طیف جسم سیاه در آغاز سدهٔ بیستم میلادی از سوی پلانک یکی از نخستین انگیزه‌های ساختن نظریهٔ مکانیک کوانتومی بود.
من اینو از wikipedia آوردم گفته مال فیزیکه
انشاالله که تو شیمی هم بدردتون بخوره
طیف جسم سیاه. هرکدام از خط‌های رنگی (که نمایندهٔ دماهای گوناگون هستند) نشان می‌دهند که در طول موجهای گوناگون شدت تابش چه قدر است. با کم شدن دما، قلهٔ تابش جسم سیاه به سمت شدت‌های کمتر و طول موجهای بیشتر می‌رود.
یک جسم توخالی که تنها سوراخ کوچکی برای ورود یا خروج تابش دارد (کاواک) تقریب خوبی برای جسم سیاه ایده‌آل است. تابشی که از راه این حفره وارد ظرف شود، احتمال بازتابیدن بسیار اندکی دارد. این تابش پی‌درپی در دیواره‌های داخلی جسم بازمی‌تابد تا سرانجام درآشامیده شود. به همین دلیل، اگر از سوراخ به درون جسم بنگریم آن را سیاه خواهیم دید.
اگر جسم سیاه داغ شود، از خود موج الکترومغناطیسی می‌تاباند. طیف این تابش (یعنی شدت نسبی طول موجهای گوناگون در این تابش) مستقل از جسم سیاه است و فقط به دمای آن بستگی دارد. بررسی دقیق طیف جسم سیاه در آغاز سدهٔ بیستم میلادی از سوی پلانک یکی از نخستین انگیزه‌های ساختن نظریهٔ مکانیک کوانتومی بود.
من اینو از wikipedia آوردم گفته مال فیزیکه
انشاالله که تو شیمی هم بدردتون بخوره
- ارسال ها
- 65
- لایک ها
- 3
- امتیاز
- 0
- ارسال ها
- 135
- لایک ها
- 22
- امتیاز
- 0
سلام کسرا خان ...
پیوندی که گفتی تو آمونیاک بلند تره ... به دو دلیل :
1- کلا هر چی زاویه پیوندی کوچیک تر میشه طول پیوند افزایش پیدا میکنه (و برعکس) تا هسته ها تو فاصله ی دور تری از هم قرار بگیرن ... خیلی جالب مثالش رو میشه این طور نشون داد ... فرض کنین دوتا جفت آونگ الکتریکی داریم که هم نامن و از یه نقطه آویزون شدن ... دافعه و نیرویی که این دوتا به هم وارد میکنن یکیه که باعث میشه تو فاصله ای معیین از هم قرار بگیرن ... حال طول نخ این آونگ تو یکی بزرگ تر و تو یکی کوچیک تره ... میشه خیلی راحت دید که بار ها تو جفتی که دارای نخ بلند تریه زاویه کوچیک تری با هم میسازن ....
2- وقتی تو آمونیم N مثبت شده ینی میخواد الکترون ها رو بیشتر به سمت خودش بکشه ... و این ینی الکترونگاتیوی بیشتر ... و این نتیجه میده که طول پیوند تو آمونیم باید کوچولو تر باشه ...
نکته : البته به قول استاد آقاجانی اینا فقط توجیحه ... اول باید واقعیت تجربی رو دید و بعد اونارو با توجیح مناسب توجیح کرد ( من چقد از این آرایه ی تکرار خوشم میاد )
پیوندی که گفتی تو آمونیاک بلند تره ... به دو دلیل :
1- کلا هر چی زاویه پیوندی کوچیک تر میشه طول پیوند افزایش پیدا میکنه (و برعکس) تا هسته ها تو فاصله ی دور تری از هم قرار بگیرن ... خیلی جالب مثالش رو میشه این طور نشون داد ... فرض کنین دوتا جفت آونگ الکتریکی داریم که هم نامن و از یه نقطه آویزون شدن ... دافعه و نیرویی که این دوتا به هم وارد میکنن یکیه که باعث میشه تو فاصله ای معیین از هم قرار بگیرن ... حال طول نخ این آونگ تو یکی بزرگ تر و تو یکی کوچیک تره ... میشه خیلی راحت دید که بار ها تو جفتی که دارای نخ بلند تریه زاویه کوچیک تری با هم میسازن ....
2- وقتی تو آمونیم N مثبت شده ینی میخواد الکترون ها رو بیشتر به سمت خودش بکشه ... و این ینی الکترونگاتیوی بیشتر ... و این نتیجه میده که طول پیوند تو آمونیم باید کوچولو تر باشه ...
نکته : البته به قول استاد آقاجانی اینا فقط توجیحه ... اول باید واقعیت تجربی رو دید و بعد اونارو با توجیح مناسب توجیح کرد ( من چقد از این آرایه ی تکرار خوشم میاد )
- ارسال ها
- 135
- لایک ها
- 22
- امتیاز
- 0
