maral-riazi New Member 1389/12/1 #61 ارسال ها 294 لایک ها 112 امتیاز 0 1389/12/1 #61 تو یک ساعت چو افریدون به میدان باش تا زان پس به هر جانب که روی آری درفش کاویان بینی
pegah.farrokhi New Member 1389/12/1 #62 ارسال ها 344 لایک ها 600 امتیاز 0 1389/12/1 #62 یاد باد آنکه سر کوی توام منزل وبد دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
maral-riazi New Member 1389/12/1 #63 ارسال ها 294 لایک ها 112 امتیاز 0 1389/12/1 #63 در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای
M maral4 New Member 1389/12/1 #64 ارسال ها 35 لایک ها 2 امتیاز 0 1389/12/1 #64 یا رب به خدایی خداییت وانگه به کمال پادشاییت از عشق به غایتی رسانم او ماند اگر چه من نمانم (فکر کنم دو بیت شد آخرش رو م بگیرید )
یا رب به خدایی خداییت وانگه به کمال پادشاییت از عشق به غایتی رسانم او ماند اگر چه من نمانم (فکر کنم دو بیت شد آخرش رو م بگیرید )
pegah.farrokhi New Member 1389/12/1 #65 ارسال ها 344 لایک ها 600 امتیاز 0 1389/12/1 #65 نه درسته،موقوف المعانیه! ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد وقت آن است که بدرود کنی زندان را
M maral4 New Member 1389/12/1 #66 ارسال ها 35 لایک ها 2 امتیاز 0 1389/12/1 #66 ای صاحب کرامت شکرانه ی سلامت روزی تفقدی کن درویش بینوا را
pegah.farrokhi New Member 1389/12/1 #67 ارسال ها 344 لایک ها 600 امتیاز 0 1389/12/1 #67 این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت اجر صبری است که در کلبه ی احزان کردم
B.mikaniki New Member 1389/12/1 #68 ارسال ها 275 لایک ها 567 امتیاز 0 1389/12/1 #68 مردان خدا پرده پندار دریدند یعنی همه جاغیرخداهیچ ندیدند
B.mikaniki New Member 1389/12/1 #69 ارسال ها 275 لایک ها 567 امتیاز 0 1389/12/1 #69 دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
MR.Amin New Member 1389/12/1 #70 ارسال ها 594 لایک ها 202 امتیاز 0 1389/12/1 #70 درد [HIGHLIGHT=#bfbfbf]عشقی [/HIGHLIGHT]کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که م÷رس
darrande Well-Known Member 1389/12/1 #71 ارسال ها 592 لایک ها 811 امتیاز 93 1389/12/1 #71 در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه مشو غره به امروزت که فردایت نهی آید
pegah.farrokhi New Member 1389/12/1 #72 ارسال ها 344 لایک ها 600 امتیاز 0 1389/12/1 #72 darrande گفت در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه مشو غره به امروزت که فردایت نهی آید کلیک کنید تا باز شود... تکراری قبوله؟ دیده ی بخت به افسانه ی او شد در خواب کو نسیمی ز غنایت که کند بیدارم
darrande گفت در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه مشو غره به امروزت که فردایت نهی آید کلیک کنید تا باز شود... تکراری قبوله؟ دیده ی بخت به افسانه ی او شد در خواب کو نسیمی ز غنایت که کند بیدارم
darrande Well-Known Member 1389/12/1 #73 ارسال ها 592 لایک ها 811 امتیاز 93 1389/12/1 #73 ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم است ضمنا عذر خواهی می کنم حواسم نبود.
pegah.farrokhi New Member 1389/12/1 #74 ارسال ها 344 لایک ها 600 امتیاز 0 1389/12/1 #74 تا جاذبه نگاهت در سکوت است سیب دل من در سقوط است
M maral4 New Member 1389/12/1 #75 ارسال ها 35 لایک ها 2 امتیاز 0 1389/12/1 #75 تو آنی کز یک مگس رنجه ای که امروز سالار و سر پنجه ای
MR.Amin New Member 1389/12/1 #76 ارسال ها 594 لایک ها 202 امتیاز 0 1389/12/1 #76 یکی روبهی دید بی دست و پای فرو ماند در لطف و صنع خدای!!!!!!!!
FATIMAH New Member 1389/12/1 #77 ارسال ها 138 لایک ها 84 امتیاز 0 1389/12/1 #77 یارب این نوگل خندان که سپردی به منش/ می سپارم به تو از شر حسود چمنش
B bihamta New Member 1389/12/1 #78 ارسال ها 757 لایک ها 345 امتیاز 0 1389/12/1 #78 شايد كه بيش از اين نپسندي به كار عشق آزار اين رميده ي سر در كمند را
m-s New Member 1389/12/1 #79 ارسال ها 577 لایک ها 129 امتیاز 0 1389/12/1 #79 ای ÷ادشه خوبان داد از غم تنهایی/دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
pegah.farrokhi New Member 1389/12/1 #80 ارسال ها 344 لایک ها 600 امتیاز 0 1389/12/1 #80 یارب به وقت گل گنه بنده عفو کن وین ماجرا به سر ولب جویبار بخش