مشاعره

[شازده کوچولو]

پاسخ : مشاعره

آخر به چه گویم هست از خودم خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست

 

[scientist13]

پاسخ : مشاعره

توانا بود هر که دانا بود/ ز دانش دل پیر برنا بود

 

[s.a.kh]

پاسخ : مشاعره

دست در دامن مولا زد در/که علی بگذر و از ما مگذر

 

[simas]

پاسخ : مشاعره

رود بخواب دو چشم از خیال تو هیهات / بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک

حافظ

 

[M-Mohammadi]

پاسخ : مشاعره

کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی/ چیزی که نپرسند تو از پیش مگوی

خواجه نصیر توسی

 

[crazyboy]

پاسخ : مشاعره

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد / یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند

فروغی هم از درد المپیادیا با خبره :4:

 

[-com-]

پاسخ : مشاعره

درست آن شد که این گردش به کاریست / درین گردندگی هم اختیاریست(خسرو و شیرین-نظامی)

 

[m-farhadpour]

پاسخ : مشاعره

دراین دنیا نمودم عمر خود صرف
نخواندم از کتاب عشق یک حرف

 

[-com-]

پاسخ : مشاعره

فلک بر پای دارو انجم افروز/خرد را بی میانجی حکمت آموز

 

[crazyboy]

پاسخ : مشاعره

ز غفلت با تبه کاری به سر بردم دبیرستان را / کنون از زندگی سیرم نخواهم زندگانی را :4:

 

[-com-]

پاسخ : مشاعره

اگر دانستنی بودی خود این راز/یکی زین نقش ها دردادی آواز

 

[m-farhadpour]

پاسخ : مشاعره

اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف خانه وگرمابه وگلستان باش

 

[-com-]

پاسخ : مشاعره

اگر رفیق شفیقی درست پیمان باشحریف خانه وگرمابه وگلستان باش

با حرف (ز) باید شروع میکردید!!!

 

[-com-]

پاسخ : مشاعره

شکوهش چتر بر گردون رساند/سمندش کوه از جیحون جهاند

 

[Maryam-M]

پاسخ : مشاعره

شب فراق ندارد که تاسحر چند است/مگر کسی که به زندان عشق دربند است

 

[-com-]

پاسخ : مشاعره

تو را بسیار گفتن گر سلیم است/مگو بسیار دشنامی عظیم است

 

[crazyboy]

پاسخ : مشاعره

تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی آید / دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
نشستم باده خوردم خون گریستم کنجی افتادم / تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید

 

[-com-]

پاسخ : مشاعره

درین زندانسرای پیچ بر پیچ/برادر زاده ای دارد دگر هیچ

 

[-com-]

پاسخ : مشاعره

چو بنیادی بدین خوبی نهادی/تمامش کن که مردی اوستادی

 

[Maryam-M]

پاسخ : مشاعره

یک عمر زیر پا لگد کردند او را
اکنون که می‌گیرند روی شانه، مرده است