یک روز دو ریاضیدان به نام های ایگور و پاول در خیابان با یکدیگر برخورد کردند.ایگور پرسید:<< حالت چطور است؟ حال پسرانت چه طور است؟تا انجا که به یاد دارم شما سه پسر دارید این طور نیست؟ ولی من سن انها را فراموش کرده ام>> پاول پاسخ داد:<<بله من سه پسر دارم.حاصلضرب سن انها 36 است.>> پاول پس از آن نگاهی به اطراف انداخت به خانه ای که درآن حوالی بود اشاره کرد و گفت:<<جمع سنین انها با تعداد پنجره های این خانه برابر است.>>ایگور چند لحظه ای فکر کرد و گفت:<<ببین پاول من نمی توانم سن تک تک پسر هایت را حساب کنم.>>پاول جواب داد:<< آه خیلی متاسفم.یادم رفت به تو بگویم که پسر بزرگم موهایی قرمز دارد.>>اکنون ایگور می تواند سن این سه برادر را تعیین کند.ایا شما هم می توانید این کار را انجام دهید؟