مغالطه(مرتبط با حال و هوای سایت و بحث و گفت و گو)

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#1
یک سری "دوستان" در یک سری بحث های اخیر خیلی "جالب" جواب میدادند و جواب حرف های منطقی رو با "مغالطه" میدادند.گفتم بد نیست تعریف و انواع مغالطه را بنویسم تا خودم و "دوستان" شاید یاد بگیرند
مُغالِطِه، سَفسَطه یا مَغلَطِه (به پارسی سره: دژفرنود) استدلالی است که از نظر علم منطق نادرست باشد. مغالطه جزئی از برهان است که به طور قابل اثباتی در منطق آن ایراد وجود دارد و بنابراین کل برهان را نامعتبر می‌سازد.
مغالطه ممکن است برای وارونه کردن حقیقت(ها) به کار رود. مغالطه‌گر کسی است که از روی استدلال نادرست به یک نتیجهٔ درست یا نادرست رسیده‌است و ممکن است آن نتیجه را برای نتیجه‌گیری‌های دیگری هم به کار گیرد.
تعمیم ناروا: تعمیم ناروا در واقع نوعی از استقرای ناقص است که با آن کسی از چند نمونه محدود یا غیرمتعارف، حکمی کلی صادر می‌کند؛ در حالی که آن نمونه‌ها کم یا نامتناسب هستند. نمونه: «در یکی از کشورهای اروپایی، روزنامه‌نگاری از یک سیاست‌مدار دربارهٔ میزان محبوبیت او پرسید. وی در پاسخ گفت: محبوبیت من در بین ملت از همهٔ رقیبانم بیشتر است؛ زیرا در یک نظرخواهی که به تازگی در این کارخانه به عمل آمده، ۶۸ درصد کارگران به من رأی داده‌اند وبقیهٔ آنان به دیگران»
نادیده گرفتن استثنائات: عمومیتی ایجاد می‌کند که مغایر با استثنائات است. نمونه: مجروح کردن مردم یک جنایت است. جراحان مردم را مجروح می‌کنند. در نتیجه جراحان جنایتکارند.
آوردن جملات دوپهلو و مبهم: در این مغالطه، ساختار جمله به شیوه‌ای است که بیش از یک معنا بر آن متصور است. علل دوپهلوبودن جملات و ابهام در ساختار آن‌ها متعدد است. مهم‌ترین آن‌ها مثال ابهام مرجع ضمیر است.
ابهام مرجع ضمیر: نمونه: «گویند فرمان‌روای ستمگری، مردی را دستگیر کرد و فرمان مرگ او را صادر کرد. پس از آن به او گفت: اگر در میان مردم، بر سر منبر، فلان شخصیت محبوب مردم را لعن کنی، تو را آزاد خواهم ساخت. روز معین آن مرد مبارز بر فراز منبر رفت و گفت: ای مردم، فرمان‌روای شما از من خواسته‌است که فلان شخصیت را لعنت کنم؛ پس لعنت خدا بر او باد». این عبارتی دو پهلوست زیرا تصریح نشده‌است که مرجع ضمیر فرمان‌رواست یا شخصیت محبوب.
تمثیل ناروا: در بیشتر تمثیل‌ها وجه مشابهت دو پدیده ذکر نمی‌شود و استنباط آن بر عهده مخاطب گذاشته می‌شود. نمونه: «دولت هم مانند یک خانواده نمی‌تواند بیشتر از درآمدش خرج کند»؛ اما این تشابه درست نیست، زیرا دولت تسلطی بر سیستم اقتصادی خود دارد که خانواده چنان تسلطی ندارد و مثلاً می‌تواند نرخ سود قرض‌هایش را در یک سیاست پولی تغییر دهد، اسکناس چاپ کند و...
تصدیق تالی: نتیجه‌ای از فرض گرفته می‌شود که بنا بر منطق قابل گرفتن نیست. یعنی از اینکه p نتیجه می‌دهد q نتیجه بگیریم که q آنگاه p. نمونه: اگر به بیماری آنفلونزا مبتلا باشید آنگاه گلودرد خواهید داشت. حال اگر بگویید: «من گلو درد دارم، پس به بیماری آنفلونزا مبتلا هستم،» مغالطه کرده‌اید زیرا بیماری‌های دیگر هم می‌تواند منجر به گلودرد شود.
انکار مقدم: از درستی p آنگاه q نتیجه بگیرید که اگر p برقرار نباشد q نیز برقرار نیست. مثلاً: اگر من در انتخابات آمریکا شرکت کنم آنگاه یک شهروند آمریکایی هستم. من در انتخابات آمریکا شرکت نمی‌کنم، بنابراین من یک شهروند آمریکایی نیستم. در حالی که یک شهروند آمریکایی می‌تواند انتخاب کند که رای بدهد یا نه.
استنتاج حق از باطل: از روش‌های بسیار رایج مغالطه‌است. در این روش، گوینده نخست مطلب درستی را می‌گوید و سپس از آن نتیجه نادرست می‌گیرد.
انتشار خبر دروغ در سطح وسیع: دروغ مغالطه و عامل لغزش اندیشه است؛ نادرستی مقدمات استدلال باعث عدم اعتبار کل استدلال می‌شود. پیامد دروغ، گمراهی شنونده یا خواننده‌است. انتشار خبر دروغ به نحوی صورت می‌گیرد که هزینه‌های بسیاری را صرف تبلیغات و شایعات دروغ می‌نمایند.
تحلیل نادرست پدیده‌ها: در جامعه پدیده‌های گوناگون وجود دارد. ممکن است کسی پدیده‌ای را نتیجهٔ فلان پدیدهٔ دیگر معرفی کند، در صورتی که در واقع چنین نباشد. مثلاً ممکن است افزایش خودکشی یا طلاق یا قاچاق یا دزدی یا بزهکاری را به عوامل اقتصادی مربوط کند؛ درحالی‌که عوامل بسیار دیگری نیز هستند.
معنی عبارت برخلاف مراد گوینده (تفسیر نادرست): این مغالطه هم بسیار شایع است و بدین صورت است که آیه‌ای از قرآن کریم، یا خبری از پیشوایان دین، یا شعری از شعرای بزرگ را مطابق گرایش باطنی خود معنی می‌کند و همهٔ معانی و تفاسیر دیگر را نفی می‌کند.
استدلال از سکوت: مغلطه استدلال از سکوت همانطور که از نامش پیداست ارتباط مستقیمی با سکوت دارد. این مغلطه زمانی انجام میگیرد که فردی سکوت فرد یا افراد دیگر را شواهدی کافی برای نتیجه گرفتن گزاره یا گزاره هایی قطعی قرار دهد، در حالی که لزوماً ارتباط منطقی بین آن سکوت و نتایج ادعا شده وجود ندارد. نمونه: اگر پرهام نقاش چیره دستی بود احتمالاً به ما میگفت، چون چنین چیزی به ما نگفته پس قطعاً نقاش چیره دستی نیست.
تکذیب یا تخطئه گوینده: در این مغالطه شخص به جای این که به محتوای سخن بپردازد، به تکذیب و تخطئه گوینده و خاستگاه آن می‌پردازد. منشا این مغالطه این تصور نادرست است که: «امکان ندارد یک عقیده صحیح و مستدل از سوی کسی که دارای موقعیت مناسب علمی و اجتماعی و... نیست، ارائه شود.» مانند این که «سیگار برای سلامتی زیانی ندارد؛ همین پزشکی که این کتاب را درباره زیان‌های دخانیات نوشته، خود سیگار می‌کشد.» در روایات اسلامی (روایت از علی بن ابی‌طالب) نیز این مغالطه نکوهش شده‌است. (نقد «من قال» به جای نقد «ما قال»)
مغالطه‌های آماری: این مغالطه در مسایل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بسیار رایج است و از شیوه‌های بسیار متداول تبلیغاتی است.
مصادره به مطلوب: این مغالطه وقتی رخ می‌دهد که کسی نتیجه استدلال مطلوب را که باید اثبات شود، اثبات‌شده بداند، به عبارت دیگر، در مقدامات استدلال از همان نتیجه‌ای که در صدد اثبات آن است، استفاده کند. نمونه: مولیر در یکی از نمایشنامه‌های خود در مورد دختری که خود را به لالی زده بود، می‌نویسد: پزشکی را برای مداوای او به بالینش آوردند، از او پرسیدند: «چرا این دختر لال شده‌است؟» پزشک گفت: «برای این که نمی‌تواند سخن بگوید.» از او پرسیدند «چرا نمی‌تواند سخن بگوید؟» جواب داد: «برای این که زبان او قدرت عمل را از دست داده‌است.»
اهمال در شرایط قیاس: اهمال در شرایط قیاس آن است که شرایط انتاج و قواعد استنتاج را رعایت نکنند و مثلاً از ضروب عقیم، نتیجه بگیرند یا جایی که نتیجهٔ قیاس جزئی است، نتیجهٔ کلی استنتاج کنند. همچنین است رعایت‌نکردن شرایط حد وسط که قیاس سفسطی تولید می‌کند و وجه بطلان آن در درس‌های گذشته گفته شد.

حیف که اون بحث ها رو آقای خلینا پاک سازی کردند وگرنه برای یاد گرفتن بهتر و دیدن مثالهای مغالطه میتونست به یک مرجع جهانی تبدیل شه!!:213:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#2
پاسخ : مغالطه(مرتبط با حال و هوای سایت و بحث و گفت و گو)

مغالطه ربطی
مغالطه مضمر مردود: ذکر نکردن یکی از مقدمات که در واقع نادرست است.
مغالطه فصل امر: استفاده از قیاس استثنایی منفصله در حالی که قضیه شرطیه منفصله، حقیقیه یا مانعةالخلو نیست.
ذوالحدین جعلی: میان مقدم و تالی قضایای شرطی، رابطه‌ای وجود ندارد و یا قضیه فصلی، حقیقی نیست.
خلط نسبت: استفاده از نسبت‌های غیرمتقارن و غیرمتعدی به عنوان نسبت‌های متقارن و متعدی
مغالطه دلیل نامربوط: استنتاجی که در آن نتیجه منطقی مقدمات نسبت به نتیجه گرفته شده، اعم، اخص یا مباین باشد.
مصادره به مطلوب: استفاده از نتیجه در مقدمه استدلال.
استدلال دوری: به کار بردن مقدمه‌ای که صحت آن وابسته به صحت نتیجه استدلال است.
تعمیم شتاب‌زده: صادر کردن حکم کلی با نمونه ناکافی
مغالطه آماری
پنداشت پرسش
مغالطه تمثیل: تسری دادن حکم یک چیز به چیزی دیگر که در صفتی شبیه چیز اول باشد.
 

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#3
پاسخ : مغالطه(مرتبط با حال و هوای سایت و بحث و گفت و گو)

مغالطه در استدلال پیش فرض نادرست
سنت‌گرایی: هر پدیده یا عقیده به یادگار مانده از گذشته، درست و پذیرفته است و هر عقیده بی‌سابقه، مردود و نادرست است.
تجددگرایی: هر پدیده یا عقیده نو و جدید، مقبول و درست است و هر عقیده به یادگارمانده از گذشته مردود است.
فقرگرایی یا توسل به برتری فقر:افراد فقیر و تهی‌دست دارای شخصیت مثبت و افکار درست هستند.
ثروت‌گرایی یا توسل به برتری ثروت: افراد ثروت‌مند و متمول دارای شخصیت مثبت و افکار درست می‌باشند.
مغالطه توسل به اکثریت: هر موضوعی که اکثریت مردم نسبت به آن موافق باشند، درست است.
مغالطه علت شمردن مقدم: در دو حادثه متوالی، حادثه اول، علت حادثه دوم است.
مغالطه علت شمردن مقارن: دو دو حادثه هم‌زمان، یک حادثه، علت حادثه دیگر است.
مغالطه ترکیب: اگر اجزای مجموعه‌ای دارای وصفی باشند، کل آن مجموعه نیز دارای آن وصف خواهد بود.
مغالطه تقسیم: اگر کل مجموعه دارای وصفی باشد، اجزای آن مجموعه نیز دارای همان وصف هستند.
مغالطه میانه‌روی: در هر بحثی با دو نظریه یا طرح مخالف، باید نظر میانه را انتخاب کرد.
مغالطه قمارباز: در وقوع یک امر محتمل، نتیجه مراتب قبلی در مراتب بعدی مؤثر است.
 

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#4
پاسخ : مغالطه(مرتبط با حال و هوای سایت و بحث و گفت و گو)

مغالطات صوری
عدم تکرار حد وسط: تکرار نشدن حد وسط به طور کامل و دقیق
مغالطه وضع تالی: در یک قضیه شرطی، با فرض تالی، تحقق مقدم را نتیجه گرفتن.
مغالطه رفع مقدم: در یک قضیه شرطی، با رفع مقدم، وضع تالی را نتیجه گرفتن.
مغالطه مقدمات منفی: نتیجه‌گیری از قیاسی با مقدمتین سالبه.
مغالطه مقدمات ناسازگار: استنتاج از قیاس دارای مقدمتین متناقض.
مغالطه افراد غیرموجود: از قضایای کلی، نتیجه جزئی گرفتن.
ایهام انعکاس: برای موجبه کلیه، عکس کلیه و برای سالبه جزئیه، عکس قائل بودن.
سوء تألیف: تعمیم یافته بودن حدی موضوع یا محمول در نتیجه، بدون تعمیم آن در مقدمات قیاس و نیز استنتاج از قیاسی که حد وسط آن در هیچ یک از دو مقدمه تعمیم‌یافته نیست.
 

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#5
پاسخ : مغالطه(مرتبط با حال و هوای سایت و بحث و گفت و گو)

مغالطات مقام دفاع
مغالطات مقام دفاع [ویرایش]عوض کردن موضوع بحث: بحث را به بیراهه کشاندن
نکته انحرافی: منتفی کردن زمینه پاسخ‌گویی با یک نکته بی‌ربط
شوخی بی‌ربط: استفاده از طنز و لطیفه برای پوشاندن ضعف خود و تشویش اذهان عمومی.
مغالطه توسل به واژه‌های مبهم: در مقام توجیه یک مدعای نادرست، به تفسیر دلخواه از واژه‌های مبهم پرداختن.
توسل به معنای تحت‌اللفظ: در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که منظور اصلی معنای تحت‌اللفظ برخی از واژه‌ها بوده، نه معنای متبادر به ذهن.
مغالطه تغییر تعریف: در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که از برخی واژه‌ها معانی خاص دیگری مورد نظر بوده‌است.
مغالطه تغییر موضع: در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که آن سخن از دیدگاه و نقطه‌نظر خاصی بیان شده‌است.
مغالطه استثنای بی‌اهمیت: پذیرش مثال نقض، اما غیرمهم و بی‌تأثیر جلوه دادن آن.
مغالطه از طریق تخطئه مخاطب: اشاره به این‌که خود منتقد هم مرتکب همان خطایی شده که از آن انتقاد می‌کند.
تبعیض‌طلبی: درخواست این که ملاک‌های نقد مدعای او با ملاک نقد مدعای دیگران متفاوت باشد.
مغالطه حفظ پیش‌فرض: بی‌توجهی به شواهد خلاف و اصرار بر مدعا.
پذیرش ظاهری نقد: اشاره به انتقاد و پذیرش ظاهری آن‌ها و باقی ماندن بر مدعای خطا
 

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#6
پاسخ : مغالطه(مرتبط با حال و هوای سایت و بحث و گفت و گو)

مغالطات مقام نقد
پارازیت: ایجاد وقفه در ارائه یک سخن یا پیام و یا ایجاد مانع در رسیدن آن به مخاطب.
اتهام ابهام: مبهم و نامفهوم شمردن سخنی که مبهم نیست.
تکذیب نادرست:دروغ و غیرواقعی معرفی کردن یک مدعا
ساده‌انگاری مدعا: پیش‌پا افتاده تلقی کردن یک مدعا.
اتهام مغالطه: مغالطه‌آمیز معرفی کردن سخنی که مغالطه‌آمیز نیست، بدون ارائه دلیل برای آن.
مغالطه توسل به شخص: نقد گوینده به جای نقد گفته او.
توهین: ناسزا و فحش دادن.
مغالطه منشأ: اشاره به این‌که سرچشمه و اصل موضوع مورد نقد، از شخصیت مذمومی بوده‌است.
مغالطه پهلوان‌پنبه: ترسیم یک مدعای ضعیف و نقد آن به جای نقد مدعای اصلی.
مغالطه کامل نامیسر: رد همه راه‌حل‌های موجود با اشاره به نقاط ضعف آن‌ها و یا مقایسه با کامل نامیسر.
ارزیابی یک‌طرفه: تنها به نقاط ضعف یا قوت موضوعی اشاره کردن و نادرستی یا درستی آن را نتیجه گرفتن.
مغالطه رد استدلال: از نادرست بودن یا مغالطه‌آمیز بودن دلیل یک مدعا، نادرستی خود آن را نتیجه گرفتن.
مناقشه در مثال: به جای رد مدعا، در مثال‌ها و مصادیق آن تردید کردن.
مغالطه تخصیص: رد یک مدعای کلی با اشاره به حالتی خاص و غیرطبیعی که در آن حالت آن مدعا صادق نیست.
بهانه: نپذیرفتن سخنی به علت برخی اشکالات جزئی.
مغالطه جمع مسائل در مسئله واحد: ادغام سؤالات در سؤالی که مبتنی بر پیش‌فرض‌هایی‌است که مخاطب قبول ندارد.
 

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#7
پاسخ : مغالطه(مرتبط با حال و هوای سایت و بحث و گفت و گو)

مغالطات ادعای بدون استدلال
استدلال از راه سنگ: ایجاد زمینه‌ای برای طلب نکردن دلیل از سوی مخالفان و سلب امکان نقادی مدعای موردنظر.
اتهام نادانی: ادعای این‌که آن مدعا بسیار واضح و بدیهی‌است و نیاز به استدلال ندارد.
مسموم کردن سرچشمه: نسبت دادن یک صفت منفی و مذموم به مخالفان آن مدعا یا کسانی که تردید می‌کنند.
مغالطه تله‌گذاری: نسبت دادن یک صفت مثبت و ممدوح به موافقان آن مدعا یا مخاطبانی که آن را می‌پذیرند.
مغالطه توسل به جهل: این‌که مدعای موردنظر نفی نشده‌است یا دلیلی برخلاف آن نیست، پس آن درست است.
مغالطه طلب برهان: درخواست از مخاطبان که اگر مدعای موردنظر را نمی‌پذیرند، بر ضد آن دلیل بیاورند.
مغالطه طرد شقوق: با ذکر عیوب شقوق مختلف، مطلوبیت شق مورد نظر را اثبات کردن.
مغالطه تکرار: تکرار مدعا به جای استدلال برای اثبات آن.
فضل‌فروشی: تظاهر به داشتن کمالات و فضل بسیار برای این که سخن او پذیرفته شود.
کمیت‌گرایی افراطی: استفاده نابه‌جا از اعداد و ارقام برای نشان دادن دقت زیاد مدعا.
مغالطه بیان عاطفی: استفاده از کلماتی با بار ارزشی مثبت به جای استدلال‌های موافق یک مدعا و بالعکس.
عبارات جهت‌دار:استفاده از کلماتی با بار ارزشی مثبت و منفی به جای استدلال یک مدعا.
مغالطه توسل به احساسات: تأثیر روانی بر مخاطب و استفاده از احساسات و عواطف برای منحرف کردن او از مقام استدلال.
تهدید: جای‌گزین کردن زور به جای استدلال یعنی اگر مدعای موردنظر را نپذیرد، آسیبی به او خواهد رسید.
تطمیع: جای‌گزین کردن منفعت‌طلبی به جای استدلال؛ یعنی اگر مدعای موردنظر را بپذیرد، نفعی به او می‌رسد.
جلب ترحم: جای‌گزین کردن ترحم و دلسوزی به جای استدلال؛ یعنی تشویق به پذیرفتن سخن شخص قابل ترحم
آرزواندیشی: جای‌گزین کردن امید و آرزو به جای استدلال.
عوام‌فریبی: استفاده از هیجان جمعی، گرایش به تفاخر به جای استدلال.
مغالطه توسل به مرجع: استفاده از نظر افراد مشهور به عنوان حجت و دلیل برای یک مدعا
مغالطه تجسم: فرض و گمان یک جسم عینی و خارجی به ازای هر یک از الفاظ و کلمات.
مغالطه توسل به احتمالات: بهره‌گیری از احتمالات به جای استدلال.
مغالطه جزمی‌گرایی: مطرح کردن مدعا و اجازه ندادن تشکیک در آن.
 

seyed iman

Well-Known Member
ارسال ها
1,326
لایک ها
998
امتیاز
113
#8
پاسخ : مغالطه(مرتبط با حال و هوای سایت و بحث و گفت و گو)

مغالطات ابهام
مغالطه اشتراک لفظ: استفاده از واژه‌هایی که دارای دو یا چند معنا هستند؛ بدون قرینه‌ای که بر معنای موردنظر دلالت کند.
کژتابی یا ابهام ساختاری: به کارگیری جمله‌ای که می‌تواند به دو یا چندگونه بیان و فهمیده شود.
مغالطه ابهام واژه: استفاده از واژه‌های مبهمی که قابلیت تفسیرهای گوناگون دارند.
اهمال سور: عدم ذکر سور قضیه و تلقی آن به عنوان قضیه‌ای کلی
تعریف دوری: تعریف دو شیء یا لفظ مبهم به یک‌دیگر در حالی که برای شناخت هر یک نیازمند به شناخت دیگری باشیم.
مغالطات عدم دقت برای گمراه‌سازی
مغالطه کنه و وجه: معرفی یک صفت یا یک جنبه خاص از یک پدیده به عنوان ذات و اساس آن
علت جعلی: معرفی امری که علت نیست یا بخش کوچکی از علت است به عنوان علت اصلی
بزرگ‌نمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبه‌های خاصی از یک واقعیت به صورت بزرگ‌تر و مهم‌تر از آن‌چه هست
کوچک‌نمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبه‌های خاصی از یک واقعیت به صورت کوچک‌تر و کم‌اهمیت‌تر از آن‌چه هست
مغالطه متوسط: مغالطه آماری برای بیان اطلاعات خاص مورد نظر
نمودار گمراه‌کننده: استفاده از نمودارهای مغرضانه برای بیان اطلاعات آماری
تصویر گمراه‌کننده: استفاده نادرست از اندازه تصویری که نشانه داده‌های آماری به کار می‌رود.
مغالطات نقل
دروغ: عدم مطابقت خبر با واقعیت
توریه: بیان سخنی که معنای آن به ظاهر درست است؛ اما آن‌چه مخاطب از آن درک می‌کند نادرست و دروغ است.
نقل قول ناقص: نقل گزینشی بخشی از سخنان دیگران بدون توجه به پیام اصلی او در مجموعه سخنانش
تحریف: کاستن و افزودن محتوای یک متن
تفسیر به رأی یا تفسیر نادرست: تفسیر یک سخن مغایر با اغراض گوینده و موافق با اغراض شخص.
مغالطه تأکید لفظی: تکیه و تأکید بر برخی از الفاظ یک قضیه و استنباط معانی که موردنظر گوینده نیست.
 
بالا