سبک اُپ آرت
هنر دیدگانی(Op Art یا Optical Art) به نوعی نقاشی یا اشكال دیگر هنر گفته می شود كه با خطای دید سر و كار دارند و یا از آن استفاده می كنند. هنر دیدگانی، یك جنبش هنری بود كه در سالهای دهه شصت میلادی، از هنر پاپ(Pop Art)مشتق شد و به صورت مكتبی مستقل درآمد.بسیاری از نمونه های مشهور هنر دیدگانی سیاه و سفید رسم شده اند، به این دلیل برخی آن را آبستره می دانند .
جریان اثر بریجیت رایلی
یک نمونه خطای دید، اثر هنرمند مجاری تبار، ویکتور وازارلی
بیننده ای كه به آثار این سبك می نگرد، ممكن است حركت، چشمك زدن، خاموش و روشن شدن، چرخش، لرزش یا جهش مشاهده كند.این سبك، تركیبی از علم و هنر است،به عبارتی میتوان گفت كه وجوه علمی در آثاری كه به این سبك خلق میشوند، قابل تشخیص هستند. هنرمند این سبك در آثاری كه خلق میكند، تأثیرات مختلفی را كه در بیننده ایجاد میشود، مد نظر دارد و هدف وی این است كه تماشاگر را به نوعی در جریانی كه اینگونه تصاویر قصد بیان آن را دارند، وارد كند. گاهی در آثاری كه به این سبك خلق میشود، مخاطب دو و یا چند تصویر مختلف را درون یك تصویر تشخیص میدهد و از این مشاهده، كه به نوعی یك بازی فكری ست غرق در لذت میشود.
اُپ آرت درواقع یك سبك نقاشی انتزاعی بود كه از خطاهای بصری و دیگر جلوههای دیدمانی بهره میگرفت. این سبك عموماً از رنگهای درخشان و انتزاعات هندسی درهم فشرده استفاده میكرد و بر مد، طرحهای تبلیغاتی و دیگر جنبههای فرهنگ همگانی دورهی خود، تأثیر زیادی داشت.
در اُپ آرت، تحریک شبکیه چشم، مهمترین وسیله و معمولاً تنها وسیلهٔ ارتباط است و هدف از آن، ایجاد واکنشهای بصری فیزیولوژیک در تماشاگر است. بسیاری از کارهای هنر دیدمانی، چیزی بیش از بازیهای زیرکانهٔ ادراکی (یا خطای دید) نیستند. البته این آثار در بلندمدت نتوانستند اعتبارشان را حفظ کنند و فقط معدودی از آنها توانستند موقعیت خود را بهعنوان یک اثر هنری حفظ کنند، و از آن میان تنها استثنای درخور توجه، کار بریجیت رایلی بود.
هنر دیدگانی(Op Art یا Optical Art) به نوعی نقاشی یا اشكال دیگر هنر گفته می شود كه با خطای دید سر و كار دارند و یا از آن استفاده می كنند. هنر دیدگانی، یك جنبش هنری بود كه در سالهای دهه شصت میلادی، از هنر پاپ(Pop Art)مشتق شد و به صورت مكتبی مستقل درآمد.بسیاری از نمونه های مشهور هنر دیدگانی سیاه و سفید رسم شده اند، به این دلیل برخی آن را آبستره می دانند .

جریان اثر بریجیت رایلی

یک نمونه خطای دید، اثر هنرمند مجاری تبار، ویکتور وازارلی
بیننده ای كه به آثار این سبك می نگرد، ممكن است حركت، چشمك زدن، خاموش و روشن شدن، چرخش، لرزش یا جهش مشاهده كند.این سبك، تركیبی از علم و هنر است،به عبارتی میتوان گفت كه وجوه علمی در آثاری كه به این سبك خلق میشوند، قابل تشخیص هستند. هنرمند این سبك در آثاری كه خلق میكند، تأثیرات مختلفی را كه در بیننده ایجاد میشود، مد نظر دارد و هدف وی این است كه تماشاگر را به نوعی در جریانی كه اینگونه تصاویر قصد بیان آن را دارند، وارد كند. گاهی در آثاری كه به این سبك خلق میشود، مخاطب دو و یا چند تصویر مختلف را درون یك تصویر تشخیص میدهد و از این مشاهده، كه به نوعی یك بازی فكری ست غرق در لذت میشود.
اُپ آرت درواقع یك سبك نقاشی انتزاعی بود كه از خطاهای بصری و دیگر جلوههای دیدمانی بهره میگرفت. این سبك عموماً از رنگهای درخشان و انتزاعات هندسی درهم فشرده استفاده میكرد و بر مد، طرحهای تبلیغاتی و دیگر جنبههای فرهنگ همگانی دورهی خود، تأثیر زیادی داشت.

در اُپ آرت، تحریک شبکیه چشم، مهمترین وسیله و معمولاً تنها وسیلهٔ ارتباط است و هدف از آن، ایجاد واکنشهای بصری فیزیولوژیک در تماشاگر است. بسیاری از کارهای هنر دیدمانی، چیزی بیش از بازیهای زیرکانهٔ ادراکی (یا خطای دید) نیستند. البته این آثار در بلندمدت نتوانستند اعتبارشان را حفظ کنند و فقط معدودی از آنها توانستند موقعیت خود را بهعنوان یک اثر هنری حفظ کنند، و از آن میان تنها استثنای درخور توجه، کار بریجیت رایلی بود.
