نوشته زیبا

zahra.v

New Member
ارسال ها
30
لایک ها
8
امتیاز
0
#1
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ از کفِ دنیا برود
هر که معشوق برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

biochrist

New Member
ارسال ها
112
لایک ها
80
امتیاز
0
#2
پاسخ : نوشته زیبا

صدایت از جنس آتش است بخوان هماره! که دلکش است
همین، همین جانِ سرکش است درین میانه، نشان تو
در ازدحام ِتبر اگر، شکسته شد شاخه‌های تر
مرا زجنگل دهد گذر، شکفتن ِشادمان تو
دوباره می‌سازمت وطن"، سرودِ سبز دلِ من است
زمانه را گو! چه می سزد اگر نبوسد دهان تو
 

tala.khanom

New Member
ارسال ها
2
لایک ها
3
امتیاز
0
#3
پاسخ : نوشته زیبا

ایســــــتــــاده ام ...
بگـــذار ســـرنوشـــت راهـــش را بـــرود ... !
مـــن ، همیــن جا ، کنار قـــول هـایت ،
درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت
و در عمــــق نبـــودنت ، محـــــکم ایــستاده ام !!



کَـــــر شدم !!!
چقدر نوشته های اینجا بلند گریه می کنند !
انگار تقصیر هم ندارند … !
انگار زیاد منتظر ماندند ، و شاید حدیث بی قراریست و یا …
عاشقانه هایی که نوشتن ندارد…
و من …
هنوز رویا می بافم …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

biochrist

New Member
ارسال ها
112
لایک ها
80
امتیاز
0
#4
پاسخ : نوشته زیبا

[FONT=&quot]دوستت میدارم و بیهوده پنهان میکنم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خلق میدانند و من انکارایشان میکنم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]عشق بی هنگام من تا از گریبان سر کشید[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]از غم رسوا شدن سر درگریبان میکنم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]دست عشقت بند زرین زد به پایم این زمان[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]کاین سیه کاری بهموی نقره افشان میکنم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]سینه پر حسرت و سیمای خندانم ببین[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]زیر چتر نسترنآتش فروزان میکنم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]دیده بر هم مینهم تا بسته ماند سر عشق[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]این حباب ساده راسرپوش طوفان میکنم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]این من و این دامن و این مستی آغوش تو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تا چه مستوری منآلوده دامان میکنم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]دست و پا گم کرده و آشفته می مانم به جای[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]نعمت وصل تورا اینگونه کفران میکنم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]ای شگرف، ای ژرف، ای پر شور، ای دریای عشق[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در وجودتخویش را چون قطره ویران میکنم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]تا چراغانی کنم راه تو را هر شامگاه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اشک شوقی نو به نو آویز مژگان میکنم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]زان نگاه کهربایی چاره فرمان بردن است[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]هرچه میخواهی بگو آن میکنم آنمیکنم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

biochrist

New Member
ارسال ها
112
لایک ها
80
امتیاز
0
#5
پاسخ : نوشته زیبا

گر سرو را بلند به گلشن کشیده اند
کوتاه پیش قد بت من کشیده اند
زین پاره دل چه ماند که مژگان بلند ها
چندین پی رفوش ، به سوزن کشیده اند
امروز سر به دامن دیگر نهاده اند
آنان که از کفم دل و دامن کشیده اند
آتش فکنده اند به خرمن مرا و ، خویش
منزل به خرمن گل و سوسن کشیده اند
با ساقه ی بلند خود این لاله های سرخ
بهر ملامتم همه گردم کشیده اند
کز عاشقی چه سود ؟ که ما را به جرم عشق
با داغ و خون به دشت و به دامن کشیده اند... سیمین بهبهانی

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

دلدار من
اگر بخواهی بی دریغ بلخ و بخارا و سمرقند را
به خال هندویت خواهم بخشید
اما پیش از آن از امپراطور بپرس
بدین بخشش راضی است یا نه
زیرا امپراطور که بسی بزرگتر و عاقلتر از من و توست
از راز عشق ورزیدن خبر ندارد!
آری
ای پادشاه!
میدانم که به این بخشش ها رضا نخواهی داد
زیرا تاج بخشی فقط از گدایان کوی عشق ساخته است گوته
 

bloodborne

New Member
ارسال ها
433
لایک ها
215
امتیاز
0
#6
پاسخ : نوشته زیبا

مثل کبریت کشیدن در باد...
زندگی دشوار است...
من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم...آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...
هرچه باداباد!...


دنگ..،دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من...
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

negar Abi

New Member
ارسال ها
84
لایک ها
177
امتیاز
0
#7
پاسخ : نوشته زیبا

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ . . .ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ ،ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ . . .
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ ،ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ . . .
ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ . . . ! :105:

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

ﺩﺭﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﮐﻮدﮐﯽ ﯾﮏ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺯﯾﺮﺍ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮔﺮﻓﺖ.

***

ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﺸﮑﻠﺖ ﺭﻭ ﺣﻞ ﻣﯿﮑﻨﻪ 
ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯿﺶ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﯼ 
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﺸﮑﻠﺖ ﺭﻭ ﺣﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ 
ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯿﺖ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻩ . . .
 

yeganeh.t1

New Member
ارسال ها
80
لایک ها
143
امتیاز
0
#8
پاسخ : نوشته زیبا

ای دل کوچک من
توخدایی داری
که بزرگ است...
بزرگ...
وبه قول" سهراب"
درهمین نزدیکیست
ای دل کوچک من
بگذارغم وغصه ببارد
شاید
شایداینبارخدا میخواهد
که پس ازبارش غم
وپس ازخواندن نامش هردم
اسمان دل توصاف شود
ونگاهت به همه اهل زمین پاک شود
شایداینبارخدامیخواهد
که خودش چترشود
که بمانی
نروی
ودگربازنگویی "سهراب" قایقت جادارد!؟
ای دل کوچک من
توبمان وبگذار
که دراین بارش بی وقفه غم
بانگاهت به خداشادشوی
وبخوانی هردم
که خدایی داری
که بزرگ است...
بزرگ است...
بزرگ...
 

biochrist

New Member
ارسال ها
112
لایک ها
80
امتیاز
0
#9
پاسخ : نوشته زیبا

به کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد نه تشنه عشق ... چون تشنه عشق روزی سیراب می شود.ویکتور هوگو


دون دادگری هیچگونه پیش داوری درست نیست.ویکتور هوگو
 

negar Abi

New Member
ارسال ها
84
لایک ها
177
امتیاز
0
#10
پاسخ : نوشته زیبا

زندگی باور آرزو های قشنگه...

***
سعی نکن ترس از شکست ، مانع از حضورت در میدان شود....:71::115::rolleyes:
 

biochrist

New Member
ارسال ها
112
لایک ها
80
امتیاز
0
#11
پاسخ : نوشته زیبا

بدتر از مرگ چیست؟ آنچه بعد از آمدنش مرگ را می‌طلبی.
 

~PanteA ~

New Member
ارسال ها
137
لایک ها
147
امتیاز
0
#12
پاسخ : نوشته زیبا

دیدی یه وقت هایی همه چیز عالی و سرجاشه و دلت میخواد اون لحظه اصلا تموم نشه؟؟
.‏ ‏
‏ ‏.
‏ ‏.
‏ ‏.
.
.‏ ‏
‏ ‏.
‏ ‏.
‏ ‏.
.
آره منم ندیدم :| :/
 

yeganeh.t1

New Member
ارسال ها
80
لایک ها
143
امتیاز
0
#13
پاسخ : نوشته زیبا

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه ...نه هرگز!
بی تو حتی شب من ماه ندارد
پایِ سست و تنِ فرسوده ام آخِر که به آن کوچه دگر راه ندارد
بی تو یک شب منِ تنها هوسِ کویِ تو کردم
هوسِ مویِ تو و بویِ تو و رویِ تو کردم
سرِ سجاده ی خود تا به سحرگاه نشستم
بند از پای گسستم چشم ها بستم و در خویش شکستم
گله کردم ز نگاهت وان دو چشمانِ سیاهت
گله کردم گله کردم به خدایت!
بی تو شب ماه ندارد ابر هم گاه ندارد به سحر راه ندارد در بساط آه ندارد
دلِ سنگی که تو داری به خدا شاه ندارد!
دوش گفتم به خدایت که شب و روز ندارم
که ز دستت نفسم حبس در این سینه و مبهوت نگاه و همه جانم نگران است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

bloodborne

New Member
ارسال ها
433
لایک ها
215
امتیاز
0
#14
پاسخ : نوشته زیبا

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت .
فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند
و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:
می آید، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود
و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد
و سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.
فرشتگان چشم به لبهایش دوختند
گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:
” با من بگو از انچه سنگینی توست.”
گنجشک گفت:
لانه کوچکی داشتم ،
ارامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام .
تو همان را هم از من گرفتی .
این توفان بی موقع چه بود ؟
چه می خواستی از لانه محقرم؟ کجای دنیا را گرفته بود ؟
و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداز شد .
فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود .
خواب بودی . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند.
انگاه تو از کمین مار پر گشودی .
گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت : و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم
از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی.
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود .
ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت.
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.
 

yeganeh.t1

New Member
ارسال ها
80
لایک ها
143
امتیاز
0
#15
پاسخ : نوشته زیبا

در زنــــــــدگی هرکس بـــــاید یک نفر باشد...


مرد و زن بـــــــودنش مهــــــــــم نیست...


فقط بایدیــــــک نفــــــــرباشد...
یک آدم ...
یک دوســــــت...
یک همـــــــدم...
یک رفیـــــــــق...


یک نفـــــــــر که جــــــــویای حالـــــــــت باشد...


که نگرانـــــــت باشد...


که تو را بهتـــــــر ازخــــــــودت بشناسد...


یک نفر که شماره اش را بگیری و بگویی حالم بد است..
شنیدن همین یک جمله کافیست تاکار وزندگی اش را تعطیل کند... و خودش را به تو برساند...


آخر خوشبختـــــــــیست یک نفر درزنـــــــــدگیت باشد...


که تنهانباشی ...
که تنها نمــــانی...؛:":؛""..........""""""......خدایا توتنهایم نگذار
 

bloodborne

New Member
ارسال ها
433
لایک ها
215
امتیاز
0
#16
پاسخ : نوشته زیبا

بعضی وقتا خوبه با مشکلاتت خلوت کنی
 

bloodborne

New Member
ارسال ها
433
لایک ها
215
امتیاز
0
#17
پاسخ : نوشته زیبا

[SUB]​[/SUB]
 

yeganeh.t1

New Member
ارسال ها
80
لایک ها
143
امتیاز
0
#18
پاسخ : نوشته زیبا

اگر کسی احساست را نفهمید...مهم نیست....
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن......
فهمیدن احساس کار هرکسی نیست..........شاملو
 
ارسال ها
264
لایک ها
251
امتیاز
0
#19
پاسخ : نوشته زیبا

بعضی وقتا دلم از همه دنیا میگیره
بعضی وقتا فکر میکنم واسه هیچکس مهم نیستم
بعضی وقتا میخوام سرموبزنم به دیوار تا بترکه
اما
بعضی وقتا یه سلام ساده
یه حالت چطوره
یه دوست دارم
یا حتی یه تک زنگ از یه شماره آشنا
یه شماره که مدتها منتظرش بودی
یه شخص خاص
آره
همون یه نفر
میتونه تو رو از همه غمای دنیا در بیاره
ولی حیف
حیف
حیف که اون نمیدونه چقدر
چقدر....
آه
گفتنش سخته
مثل نبودنش
گفتن اینکه
دیگه براش مهم نیستی
اما
خیلی برات مهمه
آروم شدنت با صای بوق تلفنش
هه
چه دنیای نامردی




از هنرمند ناشناس
 

biochrist

New Member
ارسال ها
112
لایک ها
80
امتیاز
0
#20
پاسخ : نوشته زیبا

به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری ؟
به غبار این بیابان
- " همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم "
- " به کجا چنین شتابان "
- "به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا سرایم "
- " سفرت بخیر اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها ، به باران
برسان سلام ما را "
 
بالا