کنکوری های 89
- وضعیت
خب خدارو شکر همه دیگه کم کم دارن امتحانارو تموم میکنن!!
یه سری که خبر دارم دوم تموم کردن
یه سری امروز
بقیم ایشالا تا 2-3 روز دیگه
.
.
.خب حالا که شماها یه ترم از من بیشتر تجربه دارین
اینجانب هنوز در خم کوچه ترمکم
حالا چطوره هرکی دوست داره یه خاطره،یه تجربه،یه حرف موندنی از این ترمش!!از خاطرات ترمک بودنش بگه!!!
من که حرفی در این زمینه ندارم فعلا!!!
هرکی دوست داره شروع کنه
یه سری که خبر دارم دوم تموم کردن
یه سری امروز
بقیم ایشالا تا 2-3 روز دیگه
.
.
.خب حالا که شماها یه ترم از من بیشتر تجربه دارین
اینجانب هنوز در خم کوچه ترمکم
حالا چطوره هرکی دوست داره یه خاطره،یه تجربه،یه حرف موندنی از این ترمش!!از خاطرات ترمک بودنش بگه!!!
من که حرفی در این زمینه ندارم فعلا!!!
هرکی دوست داره شروع کنه
- ارسال ها
- 422
- لایک ها
- 39
- امتیاز
- 0
من چیزی یادم نمی یاد ولی اوایل سال بود که از یه استادی خیلی میترسیدم سوال بپرسم هم من هم ........خیلی های دیگه «استاد جزا و جرم شناسی»تا اینکه یه روز 3تا سوال پشت هم ازش پرسیدم خیلی ذوق کرده بودم که بلاخره ترسم از این استاد ریخت اما اخرای کلاس بودیم که به اصرار 2 تا از بچه ها که یکیشون همین چشمک بود ........یه سوال دیگه پرسیدم اما وسطش خندم گرفت اخه مبحثش درباره یه چیزی بود که الان نمیتونم بگم !!!!!بعد چشمک با یکی دیگه از دوستام بامن شروع به خندیدن کردن وای چقدر بد ضاییع شدم استاده گفت خانم نمیتونی سو.ال تخصصی بپرسی نپرس ....میون 46 نفر حسابی ضاییع شدم ..............ولی خوب یه تجربه شد تا تو کلاس همچین استادی کاملا جدی برخورد کنم .....البته یه خاطره جالب واسم شد چون بعد ضاییع شدن دقیقا 2..3 رنگ شدم !!!!!!
- ارسال ها
- 256
- لایک ها
- 46
- امتیاز
- 0
سر کلاس ریاضی نشسته بودیم که استادشم خانوم بودش... یه سوال پرسیدم و جواب داد بعد یکی از دخترا یه سوال کرد ، بعدش استاد به دختره گفت که خانوم بیاتی ، دختره گفت من نیستم ... استاده گفت خانوم بیاتی پس کی بود ، دید همه دارن قش قش می خندن ، گفت خانوم بیاتی کیه؟! بعدش من گفتم منم ... استاده کلی خجالت کشید و ما بسی خندیدیم...
- ارسال ها
- 172
- لایک ها
- 4
- امتیاز
- 0
- ارسال ها
- 422
- لایک ها
- 39
- امتیاز
- 0
- وضعیت