m-narvan

New Member
ارسال ها
53
لایک ها
6
امتیاز
0
#1
اینو خیلی وقت پیش خونده بودم امروز پیداش کردم
کنکور
یک جور رقابت گلادیاتوری که معمولا در آن مبارزه کنندگان به جای کلاهخود و زره از پاک کن و مداد و پاسخنامه استفاده می کنن
یک جور بهانه ی مدرن برای دادن جواب نه به طالبان علم.
توجیهی برای پرداخت حقوق به کارمندان سازمان سنجش.
نوعی سرکاری که در انتهای آن جوانان برومند مملکت از بیماری به بیکاری سیر می کنند.
معمولا تب آن با حضور دکتر توکلی در تلویزیون بالا گرفته و با شنیدن خبر عدم قبولی در پایان سفر شمال شهریور ماه برآمدگی مربوطه می خوابد.
انگیزه های شرکت در آن عبارتند از:
کسب علم، کسب دل،تبادل جزوه، حضور در اجتماعات همگانی 2 نفره از جمله کوه، کافی شاپ و…و پیچاندن پدر و مادر ماجرا به بهانه ی رفتن به دانشگاه!
منبع:چلچراغ-جلال سعیدی
 

pozitrone

New Member
ارسال ها
254
لایک ها
21
امتیاز
0
#2
دوستان عزیز.خواهش می کنم به جای زدن تاپیک های مختلف درباره ی کنکور هر گونه مطلب و بحث های خود را در تاپیک مربوط به کنکور امسال پیگیری کنید.
باتشکر محمد پوزیترون مدیرسایت............که من نیستم!مهندس خلیناست.
 

kquran

New Member
ارسال ها
357
لایک ها
18
امتیاز
0
#3
مدیریت محترم سایت جناب محمد پوزیترون.....که نه مهندس خلیناست
موضوع تاپیک با محتوای اپآن می خواند...پس مدیریت درست بکنید...
مدیر بهتر سایت....محمد مهدی ظاهرنسب.....که نه مهندس خلیناست! :p
 

m-narvan

New Member
ارسال ها
53
لایک ها
6
امتیاز
0
#4
سلام منم اول می خواستم تو کنکور امسال بذارم چون اصولا کسی زیاد این طرفا نمیاد ولی ترسیدم!
فکر کردم چون طنزه شاید بر خلاف قوانین باشه اینجا هم که قوانین خیلی سفت وسخت اجرا میشه! در هر صورت ببخشید.
 

pozitrone

New Member
ارسال ها
254
لایک ها
21
امتیاز
0
#5
میدونین چرا من اصرار دارم که همه ی بحث ها یه جا جمع شه؟چون می خوام همه بحث ها با هم یه جا باشن و همه در جریان بحث ها باشن و واسه ی هر موضوع یه تاپیک زده نشه.
آقای محمد مهدی مدیر محترم سایت kquran موافقی یا نه؟
نارون جان عذر خواهی لازم نیست. خیلی هم از شما به خاطر این مطلب جالب ممنونم. این خیلی خوبه که ما اشکالات رو مستقینا به گوش همدیگه برسونیم
و اون ها رو برطرف کنیم.
 

kavosh

New Member
ارسال ها
396
لایک ها
75
امتیاز
0
#7
شعر طنز پشیمانی

پشیمانی!

در ایامی که صاف و ساده بودم
به فکر درس و مشق افتاده بودم
همیشه جزوه‌ای اندر برم بود
سرم لای کتاب و دفترم بود
همه درها به رویم بسته بودم
ز خرخوانی شدیدا خسته بودم
ز خواب و از خوراک افتاده بودم
به بربچ پاسخ رد داده بودم
خریت کرده بودم بیش در بیش
پراندم از خودم بیگانه و خویش
به عشقم اس ام اس دیگر ندادم
جگر خون می‌شوم افتد چو یادم
نمودم دس به سر عشق نهانم
دلیل این حماقت را ندانم
موبایلم را همیشه آف کردم
حسابی خر شدم من گاف کردم
زدم بر کامپیوتر چهار تکبیر
نمودم قهر با آهنگ و تصویر
نکردم رایت آهنگ جدیدی
شکستم رایتر و دستگاه و سی دی
ز خود ضبط خفن را دور کردم
به شدت خویش را سانسور کردم
نه در فکر کانال ماهواره
نمودم جمع دیشش را دوباره
ز فکرم دور شد لیلا و اندی
فراموشم بشد آهنگ سندی
برفت از یاد آهنگ متالیک
ندیدم فیلم‌های خوب و آنتیک
ز اینترنت شدیدا دور گشتم
چو خود می‌خواستم مجبور گشتم
ز وبگردی نمودم ترک عادت
ز بیخوابی بکردم خویش راحت
ز چت کردن نمودم توبه‌ای سخت
خیالم شد کمی آسوده و تخت
بکردم آی دی او را فراموش
نمودم لامپ خود را باز خاموش
نکردم هیچ ایمیلی دگر باز
خریت را نکردم باز آغاز
کشاکش بود در اعماق جانم
کسی آگه نمی‌شد از نهانم
خلاصه خویش را محدود کردم
ره ابلیس را مسدود کردم
سر ساعت به پای کار بودم
ز صبح تا نیمه شب بیدار بودم
نمودم در شگفت افراد خانه
ندادم دست خویشانم بهانه
دگر بهر غذا کی داد کردم
برای شام کی فریاد کردم
شدم راضی به خامه با مربا
نبودم دیگر اندر فکر پیتزا
هر آن‌چه مادرم می‌پخت خوردم
دگر من آبرویش را نبردم
همه گفتند به‌به چه جوانی
خدا قسمت کند در زندگانی
خوشا بر حال شخص مادر او
زده این بچه تاجی بر سر او
چگونه یک شبه این گونه گشته
چه بوده این‌چنین وارونه گشته
همه اندر شگفت از کار ایام
چگونه گشته اسب سرکشی رام
خلاصه کار ما درس و دعا بود
به تست و نکته فکرم مبتلا بود
نمودم دوره هر درسی فراوان
خریدم جزوه از آینده‌سازان
شدم در تست حاذق چون قلم‌چی
شدم دکتر پس از آن نسخه پیچی
چو تابستان شد و هنگام کنکور
هزاران بار رفتم تا لب گور
ولی ما امتحان را خوب دادیم
به خود ما وعده‌ي‌مطلوب دادیم
پذیرفته شدم در رشته‌ای ناب
نمی‌دیدم چنین چیزی بجز خواب
درآمد اسم من در روزنامه
زدند عکس مرا در هفته نامه
درآوردم سری در بین سرها
به رویم باز شد آن بسته درها
بگفتا دختر همسایه تبریک
به من تقدیم شد یک هدیه‌ي شیک
پدر بر من بگفتا آفرینا
نمودی رو سفیدم نازنینا
دگر مادر نگو با شور و شادی
بگفتا پاسخم را خوب دادی
به پا بنمود جشن باشکوهی
ز دوش خویشتن برداشت کوهی
شدم وارد به دانشگاه تهران
نمودم سعی و کوشش‌ها فراوان
گرفتم مدرکی با نمره‌ی خوب
خریدم بهر آن یک قاب مرغوب
نمودم قاب یعنی ما فلانیم
مهندس گشته‌ایم و شادمانیم
به کار خویشتن مغرور بودیم
ز ژرفای حقایق دور بودیم
چو بگذشت زین قضایا چند ماهی
ز دانشگاه بگرفتم گواهی
شدم مشمول و دیدم چاره‌ای نیست
در این دنیا چو من بیچاره‌ای نیست
شدم سرباز و گشتم من نظامی
شدم مامور بخش انتظامی
شدم افسر ولی تاجی نه بر سر
شدم عاشق ولی یاری نه در بر
به ما بگذشت بیهوده دو سالی
پز عالی ولی با جیب خالی
گرفتم کارت در پایان خدمت
شدم راحت از آن زندان نکبت
سپس در جستجوی کار بودم
چو خیل دوستان بیکار بودم
به هر جایی که شد گشتم روانه
به شرکت یا محل کارخانه
هزاران وعده و پیمان شنیدم
ولی از آن همه خیری ندیدم
نه من وابسته بودم بر نهادی
نه شرکت کرده بودم در جهادی
نه آقازاده‌ای بی‌ریش بودم
نه فردی عاقبت اندیش بودم
خلاصه هرچه من سگدو زدم بیش
نبردم کاری آخر باز از پیش
در این اوضاع و احوال پریشان
بدیدم من یکی از قوم و خویشان
که بود او آشنا با کار بازار
شگرد اصلیش قاچاق سیگار
به من گفتا چرا بیکار هستی
چرا چون دیگران سربار هستی
بیا اینجا به نزد دوستان باش
نخواهم کرد اسرار تو را فاش
بداد آن خویش گوشی را به دستم
ز تحصیلات طرفی من نبستم
بدیدم مایه در بازار باشد
فقط ابله به فکر کار باشد
پشیمان گشته‌ام از کرده‌ی خویش
نبرده علم کار بنده را پیش
ز کار خویشتن من شرمسارم
نمودم شعر ایرج را شعارم
بگویم بارها با مد و تشدید
که گه خوردم غلط کردم ببخشید
ندیدم روی خوش در زندگانی
اگرچه رفته ایام جوانی!
 

kavosh

New Member
ارسال ها
396
لایک ها
75
امتیاز
0
#8
!

dars
jozve
ketab
emtehan
nomre
nokte
test
azmoOn
taraz
talash
ezterab
doaa
konkoOr
daneshgah
madrak

Akharesham hichi
bayad ba madraket bikar beshini too khoone

:roll:
 

cleopatra

New Member
ارسال ها
64
لایک ها
23
امتیاز
0
#9
Re: !

kavosh گفت
dars
jozve
ketab
emtehan
nomre
nokte
test
azmoOn
taraz
talash
ezterab
doaa
konkoOr
daneshgah
madrak

Akharesham hichi
bayad ba madraket bikar beshini too khoone

:roll:
اصلا هم این طور نیست.
آدم های با استعداد مثل شما بی کار نمی مونن. :arrow:
اونهایی بی کار می مونن که از همون اول میونه خوبی با درس خوندن نداشتن و فقط لاف درس خوندن و بدبختی کشیدن رو می زدن!
باور کنید! الان دارید سختی می کشید و فکر می کنید سختی کشیدن بی فایده است. در حالی که کاملا اشتباه می کنید. اگر می خواهید به خوشی برسید باید سختی بکشید! :twisted:
نابرده رنج گنج میسر...؟
 

mshf

New Member
ارسال ها
366
لایک ها
10
امتیاز
0
#10
من اعتراض زدم حالا جوابش اومده اما برا من میگه مشخصات وجود نداره این به معنیه اینه که اعتراض وارد نیست یا اصلا اعتراضم دریافت نشده اگه دریافت شده بود اصولا باید مینوشت اعتراض وارد نیست اگه اطلاع دارید لطفا جواب بدید
 
بالا