کوروش بزرگ

G

Guest

Guest
#1
کوروش کبیر (529-580 قبل از میلاد) اولین امپراتور هخامنشی بود. او کسی بود که حکومت پارس را با در هم آمیختن دو قبیله اصلی ایرانی - مادها و پارسیان- به وجود آورد. از او به عنوان کشورگشایی بزرگ یاد شده است زیرا در زمانی، حاکم بزرگترین امپراتوریهایی بود که تا کنون به وجود آمده اند. او به خاطر بردباری بی مانند و رفتار بزرگ منشانه اش در برابر مغلوبین جنگ نیز شهرت فراوانی دارد.

کوروش به محض غلبه بر مادها، دولتی را برای این قلمرو خود در نظر گرفت و مامورین دولتی را از بین بزرگان هر دو قبیله برگزید. پس از فتح آسیای صغیر(شبه جزیره بزرگی که در میان دریای مدیترانه و دریای سیاه قرار دارد)، کوروش سپاه خود را به سمت مرزهای شرقی حرکت داد. با ادامه حرکت به سمت شرق، او سرزمینهای مسیر خود تا رود سیحون ( آمودریا) را فتح کرد و پس از عبور از سیحون، به سی دریا در آسیای مرکزی رسید و در آنجا به منظور دفاع از این مرزها در برابر هجوم قبایل کوچ نشین آسیای مرکزی، شهرهایی با برج وباروی مستحکم و نیرومند بنا کرد.

پیروزیهای کوروش در شرق موجب شد تا موقعیت برای فتح غرب مناسب شود.حالا نوبت بابل و مصر بود. زمانی که کورش بابل را فتح کرد، به یهودیان ساکن آن اجازه داد تا به " سرزمین موعود" باز گردند و با برخورد توام با احترام و مدارا با اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم نژادهای دیگر، به عنوان یک فاتح آزادی بخش، مشهور شد و امروز نام کوروش، به عنوان یکی از محبوب ترین و مورد احترام ترین امپراتوران در تاریخ به ثبت رسیده است.

فرمان کوروش کبیر
فرمان کوروش کبیر که بر روی یک استوانه گلین، به خط میخی و به زبان آریایی نوشته شده است، در 1878 در جریان حفاریهای محل تمدن بابل، به دست آمد. در این فرمان، کوروش، شیوه رفتار انسانی با ساکنان سرزمین بابل را برای فاتحان ایرانی شرح داده است.

این سند به عنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته شده است و در سال 1971، سازمان ملل متحد ترجمه متن آنرا به تمام زبانهای رسمی به چاپ رساند و آن را در اختیار دفاتر این سازمان در کشورهای مختلف قرار داد.

در اینجا بخش آغاز این فرمان را می خوانید:
"آنگاه که من به آرامش و بی آزاربه بابل در آمدم در میان هلهله و شادی اورنگ فرمانروایی را در در کاخ پادشاهی استوار داشتم ... بی شمار سپاهانم به صلح در بابل گام بر داشتند. روا نداشتم کسی وحشت را بر سرزمین سومر و اکد فرا آرد. نیازمندیهای بابل و تمامی پرستشگاه های آنان را پیش دیده داشتم و در بهبود زندگی همگان کوشیدم. همه یوغ های ننگین بردگی را از مردمان بابل بر داشتم. خانه های ویرانشان را آباد کردم. به تیره بختیهاشان پایان دادم. مردوک مهتر خدای، از کردارم شاد شد و به من کوروش، پادشاهی که او را نیایش کرد و به کمبوجیه پسرم ... و به همه سپاهیانم، مهربانانه برکت داد از ته دل در پیشگاهش خدایگانی والای او را بس گرامی داشتیم. و همه پادشاهانی که در بارگاه خود به تخت نشسته اند در چهار گوشه جهان از فرا دریا تا فرو دریا ... همه ی پادشاهان باختر زمین که در خیمه ها سکونت داشتند برای من خراج گران آوردند و در بابل بر پایم بوسه زدند. از... تا شهرهای اشور و شوش آگاده اشنونا شهرهای زمبان مورنو در تا قلمرو سرزمین گوتیوم شهرهای مقدس فراسوی دجله را که پرستشگاه هاشان دیر زمانی ویران بود مرمت کردم و پیکره ی ایزدانی را که میان آنان جای داشتند به جای خود بازگرداندم و در منزلگاهی پایدار اقامت دادم. تمام مردمان آواره را جمع کردم و خانه هاشان را به آنان باز گرداندم ... اجازه دادم همگان در صلح بزیند."
 

Artimis

New Member
ارسال ها
7
لایک ها
0
امتیاز
0
#2
آره من منشور کوروشو خونم خیلی زیباست آدم می فهمه تو کل تاریخ ایران حداقل یه حاکم بوده که به فکر مردمش باشه
من که از اون موقع شیفتش شدم
او که به نام عدالت می آید باید عدالت را برقرار کند وگرنه دشمن من است
دشمن من دشمن مردم است و دشمن مردم دشمن من است
پس بدانید سر متجاوز را به سنگ خواهم زد
سر تازیانه زن را به سنگ خواهم زد
دروغ گو دشمن من است ریا و دورویی دشمن من است
من هرگز به وجدان خویش و وجدان جهان دروغ نگفته نمی گویم و نخواهم گفت
چراکه دروغگو دروغگو به دنیا نمی آید
اما دروغگو دروغگو از دنیا خواهد رفت
دلیری و دانایی ثروت بی زوال ملت من است
من با همدلی مردمانم بود که کاریزها و رودها روان کرده ام
.......
کوروش کبیر
 

mmmirani

New Member
ارسال ها
57
لایک ها
3
امتیاز
0
#3
بحث هخامنشیان شد، کسی کتاب از زبان داریوش رو خونده؟
ارزش خوندن داره؟
 

mmmirani

New Member
ارسال ها
57
لایک ها
3
امتیاز
0
#4
سلام
این درباره کوروش نیست ولی زیباست!

نامه عمربن الخطاب به يزدگرد سوم ساساني ، شاهنشاه پارس
( اصل اين نامه در موزه لندن نگهداري مي گردد )
از: عمربن الخطاب خليفه المسلمين
به : يزدگرد سوم شاهنشاه پارس
يزدگرد! من آينده خوبي براي تو و ملتت نمي بينم مگر اينکه پيشنهاد مرا قبول کرده و بيعت نمايي. زماني سرزمين تو بر نيمي از جهان شناخته شده حکومت ميکرد ليکن اکنون چگونه افول کرده است؟ ارتش تو در تمام جبهه ها شکست خورده و ملت تو محکوم به فناست. من راهي براي نجات به تو پيشنهاد مي کنم. شروع کن به عبادت خداي يگانه ، يک خداي واحد ، تنها خدايي که خالق همه چيز در جهان است. ما پيغام او را براي تو و جهان مي آوريم ، او که خداي حقيقي است. آتش پرستي را متوقف کن ، به ملتت فرمان ده آتش پرستي را که کذب مي باشد متوقف کنند و به ما بپيوندند براي پيوستن به حقيقت.
الله خداي حقيقي را بپرستيد ، خالق جهان را. الله را پرستش نماييد و اسلام را بعنوان راه رستگاري خود قبول کنيد. اکنون به راههاي شرک و پرستش کذب پايان داده و اسلام را بعنوان ناجي خود قبول کنيد. با اجراي اين تو تنها راه بقاي خود و صلح براي پارسيان را پيدا خواهي نمود. اگر تو بداني چه چيزي براي پارسيان بهتر است ، تو اين راه را انتخاب خواهي کرد. بيعت تنها راه مي باشد.
الله اکبر
(محل امضاي عمر)
خليفه المسلمين
عمربن الخطاب
پاسخ يزدگرد سوم به عمر بن خطاب
از: شاهنشاه ، شاه پارس و غيره ، شاه کشورها ، شاه آريايي ها و غير آريايي ها ، شاه پارسها و ديگر نژادها و نيز تازيان ، شاهنشاه پارس ، يزدگرد سوم ساساني.
به: عمربن الخطاب ، خليفه تازي
به نام اهورا مزدا ، آفريننده جان و خرد. تو در نامه ات نوشته اي مي خواهي ما را بسوي خداوندت الله اکبر هدايت کني ، بدون دانستن اين حقيقت که ما که هستيم و ما چه را پرستش مي نماييم!
شگفت انگيز است که تو در جايگاه خليفه تازيان تکيه زده اي! با اينکه خردت به مانند يک ولگرد پست تازي است ، ولگردي در بيابان تازيان ، و مانند يک مرد قبيله اي باديه نشين!
مردک! تو به من پيشنهاد مي کني که يک ايزد يگانه و يکتا را پرستش نمايم بدون اينکه بداني هزاران سال است که پارسها ايزد يکتا را پرستش نموده اند و پنج نوبت در روز او را عبادت مي نمايند! سالهاست که در اين سرزمين فرهنگ و هنر ، اين راه عادي زندگي بوده است.
زمانيکه ما سنت ميهمان نوازي و کردارهاي نيک را در گيتي پايه گذاري نموده و پرچم ” پندار نيک ، گفتار نيک ، کردار نيک “ را برافراشتيم ، تو و نياکانت بيابان گردي مي کرديد ، سوسمار مي خورديد زيرا که چيز ديگري براي تغذيه خود نداشتيد و دختران بيگناه خود را زنده بگور مي نموديد!
مردم تازي هيچگونه ارزشي براي آفريدگان خداوند قايل نيستند! شما فرزندان خدا را گردن مي زنيد ، حتي اسيران جنگي را ، به زنان تجاوز مي کنيد ، دختران خود را زنده بگور مي نماييد ، به کاروانها يورش مي بريد ، قتل عام مي کنيد ، زنان مردم را دزديده و اموال آنها را به يغما مي بريد! قلب شما از سنگ ساخته شده ، ما تمام اين اعمال اهريمني را که شما مرتکب مي شويد محکوم مي کنيم. چگونه شما مي توانيد به ما راه خدايي را تعليم داده در حاليکه اين گونه اعمال را مرتکب مي شويد؟
تو به من مي گويي پرستش آتش را متوقف کنم! ما ، پارسها عشق آفريدگار و نيروي او را در روشني آفتاب و گرماي آتش مشاهده مي نماييم. روشني و گرماي آفتاب و آتش ما را قادر مي سازد تا نور حقيقت را مشاهده نموده و قلبهايمان را به آفريدگار و به يکديگر شعله ور نماييم. به ما کمک مي کند تا به يکديگر مهر بورزيم ، ما را روشن نموده و قادر مي سازد تا شعله مزدا را در قلبهايمان زنده نگهداريم.
خداوندگار ما اهورا مزداست و عجيب است که شما مردم نيز او را تازه کشف کرده و او را بنام الله اکبر نامگذاري نموديد. اما ما مثل شما نيستيم ، ما با شما در يک رده نيستيم. ما به نوع بشر کمک مي کينم ، ما عشق را در ميان بشريت مي گسترانيم ، ما نيکي را در زمين مي گسترانيم ، هزاران سال است که ما در حال گسترش فرهنگ خود بوده اما در راستاي احترام به فرهنگهاي ديگر گيتي ، درحاليکه شما بنام الله سرزمين هاي ديگر را مورد تاخت و تاز قرار مي دهيد
شما مردم را قتل عام مي کنيد ، قحط وقلا مي آوريد ، ترس و فقر براي ديگران ، شما به نام الله اهريمن مي آفرينيد. چه کسي مسئول اين همه بدبختي است؟
آيا اين الله است که به شما فرمان مي دهد تا بکشيد ، غارت نماييد و تخريب کنيد؟ آيا اين شما رهروان الله هستيد که بنام او اين اعمال را انجام ميدهيد؟ يا هردو؟
شما از گرماي بيابان ها و سرزمينهاي سوخته بي حاصل و بدون منابع برخاسته ، شما مي خواهيد از طريق لشگر کشي و زور شمشيرهايتان به مردم درس عشق به خدا دهيد ، شما وحشيان بياباني هستيد ، در حاليکه مي خواهيد به مردم شهر نشين مانند ما که هزاران سال است در شهرها زندگي مي کنند درس عشق به خدا بدهيد! ما هزاران سال فرهنگ در پشت سر داريم ، که به راستي يک ابزار نيرومند مي باشد! به ما بگوييد؟ با تمام لشگر کشي هايتان ، توحش ، کشتار و قحط و قلا بنام الله اکبر ، شما به اين ارتش اسلامي چه آموخته ايد؟ شما چه چيز به مسلمانان آموخته ايد که بر آن ابرام مي ورزيد تا آنرا به ديگر ملل غير مسلمان نيز بياموزيد؟ شما چه فرهنگي از اين الله خود آموخته ايد ، که حالا مي خواهيد به زور آنرا به ديگران تعليم دهيد؟
افسوس آه افسوس... که امروز ارتش هاي پارسي از ارتش شما شکست خورده اند. اکنون مردم ما مي بايد همان خدا را پرستش نماييند ، همان پنج نوبت در روز را ، اما با زور شمشير و او را به عربي عبادت نمايند . پيشنهاد مي نمايم تو و دار و دسته راهزنت بساط خود را جمع کرده و به بيابانهاي خود به جايي که در آن زندگي مي کرديد برگرديد. آنها را به جايي برگردان که در آن عادت به سوختن در گرماي آفتاب را دارند ، زندگاني قبيله اي ، خوردن سوسمار و نوشيدن شير شتر ، من اجازه نخواهم داد که تو دار و دسته راهزنت را در سرزمين هاي حاصلخير ، شهرهاي متمدن و ملت شکوهمند ما آزاد گذاري. اين ”جانوران قسي القلب “ را ، براي قتل عام مردم ما ، دزديدن زنان و فرزندان ما ، تجاوز به زنان ما و فرستادن دخترانمان به مکه بعنوان اسير ، آزاد مگذار! به آنها اجازه نده تا بنام الله مرتکب اينگونه اعمال شوند ، به رفتار جنايتکارانه خود پايان ده.
آريايي ها بخشنده ، گرم ، ميهمان نواز و مردمي نجيب بوده و هرجايي که رفته اند آنها بذر دوستي خود را گسترانده اند ، عشق و خرد و حقيقت. بنابراين ، آنها نبايد تو و مردمت را براي رفتار جنايتکارانه و راهزني مجازات نمايند.
من از تو درخواست مي کنم که با الله اکبر خودت در بيابانهايت بمان و به شهرهاي متمدن ما نزديک مشو زيرا که اعتقادات تو ” خيلي مهيب “ و رفتارت ” بسيار وحشيانه “ مي باشد.
(محل امضاي يزدگرد سوم )
شاهنشاه يزدگرد سوم ساساني
 
ارسال ها
248
لایک ها
12
امتیاز
18
#5
پاسخ یزدگرد واقعا زیباست .
اما آخراش یه خورده بد صحبت نکرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

Goharshady

New Member
ارسال ها
2,239
لایک ها
166
امتیاز
0
#6
به نظر من که خیلی هم خوب نوشته ، خیلی هم به این اعراب سوسمار خور افتخار داده با اون حرفها!
 
بالا