- ارسال ها
- 4
- لایک ها
- 6
- امتیاز
- 0
یک روز استاد به کلاس امد و گفت من فردا میخواهم امتحان بگیرم کلاس که تمام شد و دانشجو ها به خوابگاه امدند شروع کردند به درس خواندن به غیر از یک اتاق در ان اتاق 4 دانشجو تنبل و بیحال بودند تصمیم گرفتند ان شب را درس نخوانند و به مهمانی رفتند موقع برگشتند تازه یاد امتحان فردا افتادند گفتند چه کار کنیم چه گار نکنیم تا بلاخره یکی از انان نظر داد میگوییم به بیرون از شهر رفته بودیم هنگام برگشتن یکی از لاستیک ها پنچر شد و ما مجبور شدیم ماشین را تا خوابگاه هل دهیم،...فقط کافیه خودمون را با درست کنیم که باور کنه ماشین را هل داده ایم یکی دیگر گفت اگه استاد بپرسه بیرون شهر چی کار میکردید چی جوابش را بدهیم؟ یکی دیگر گفت نمیپرسد اگه ما درست رفتار کنیم و تو سوتی ندهی نمیپرسد این قذر این موضوع برایش غیر منتظره است که نمیپرسد دوباره او سوالش را تکرار کرد اگه پرسید چی؟ یکش دیگر که تا کنون چیزی نگفته بود گفت اگه هم پرسید،از هرکی پرسید همون کسی که ازش پرسیده یه چیزی سر هم میکند و میگوید ان یکی دیگر گفت چه طوره بگوییم تصادف کرده ایم هان خوب است همه گفتند نه اون موقع که میگوید خب یکی 2 ساعت درگیر این موضوع بوده اید نه از ساعت 12 ظهر تا 3صبح پس بالاخره تصمیم اول تصویب شد فردا اماده بودند کلی هم کلاهشون رو قاضی کرده بودند برای فردا، فردا رفتند دانشگاه و ماجرارا برای استاد شرح دادند استاد انکار میکرد و این ها اسرار میکردند اخرش قرار شد فردا از این ها امتحان گرفته شود ان ها هم رسیدند به اتاق خودشون و شروع کردند به خواندن برای فردا،فردا رفتند دانشگاه اماده برای امتحان استاد گفت بخاطر خارج بودن از وقت امتحان شما باید هر کدامتون توی یک کلاس بنشینید ان ها هم قبول کردند امتحان از 2 سوال تشکیل شده بود از 20 نمرهنام و نام خانوادگی(2نمره)کدام یک از چرخ های ماشین پنچر شده بود؟1)جلو سمت چب 2)جلو سمت راست3)عقب سمت چب 4)عقب سمت راست(18نمره)