راستش تا اونجايي كه من مي دونم ما 8 تا نيمه رسانا داريم كه هيچ كدوم شون تو بدن انسان نيستن
مي تونين منبع بگيد برا حرف تون (سيليسيم در استخوان) ؟ :confused:
بله درست میفرمایید
برای همین گفتم که اینا رو صرفا با کلمات گفتم...
اصلا این ذهنیت رو با کلمات نمی شه گفت
این که میگم او موقع فقط می خوام تصویر ذهنیم رو با شما به اشتراک بزارم.
وگرنه واقعا هیچ موقعی توی ذهنم نیست... هیچ زمانی
فقط مجبورم از این کلمات استفاده کنم تا به فکرم برای دیگران دست و پا بدم!
مثلا به اون روزی فکر می کنم که هیچ چیزی خلق نشده بوده ... (روز ازل)
نه فرشته ای نه سیاره ای نه زمینی و نه آسمونی ... حتی نور و روشنایی هم معنایی نداره ... حتی زمان
اون موقع خدا چه حالی داشته ... چطور تصمیم به خلقت گرفته ...
البته این چیزایی که نوشتم صرفا سعی کردم با کلمات بیانشون کنم اما فکر کردن بهشون خیلی بزرگ تر از این کلمات هست ... بعضی وقتا به خودم میگم ... بیخیال ... ولش کن
بيشتر از "متابوليسم" به مد"مسير هاي انتقال پيام" بر مي گرده :)
حتما! حتما از كمك و اطلاعات تون استفاده مي كنم ، چون فك مي كنم اطلاعات ارزنده اي دارين !
راستي رشته دانشگاهي تون چيه ؟ (مي دونم گفتين يادم رفت فقط اون رشته رياضي شيراز يادمه :p)
میگم که همین الان یک دفعه یه سوالی برام پیش اومد.
اگر فقط خداوند بینهایته پس علم هم باید یک نهایتی داشته باشه؟ یا نه چون سرچشمه ی علم خداوند هست پس علم نهایتی نداره؟
صرفا خیلی کنجکاو شدم که بدونم این که میگن قله ی علم ... آیا واقعا علم قله ای داره؟
البته مبحث خون هم كمي متفاوت هست چون در سرعت هاي بالا و پايين دو رفتار مختلف رو نشون ميده
بايد بيشتر بررسيش كنم ، چون جريان برق ممكنه رو رسپتور هاي وابسته به ولتاژ سلول ها اثر بذاره
اما مبحث جالبيه راجع بهش حتما تحقيق مي كنم :)
ما فعلا تو متقاعد كردن "دانش اموز" برا اينكه سيستم اموزشي غلطه مونديم
چه برسه به مديريت :)
بيش از اين مزاحم تون نشم ، منم برم ادامه بيوشيمي مُ بخونم
با بهترين ارزوها :)
دقيقا !
ما داريم اشكال سيستم اموزشي مدارسُ در المپياد به اصطلاح حل مي كنيم !!
شناخت محيطي هم نميشه صرفا با المپيادي كردنش رفع كرد (ايجاد المپ جغرافي) بلكه بايد
نوع مطالب درسي و شيوه فراگيري انها رو تغيير بدن مثلا شيوه يادگيري تنها از طريق حفظيات نباشه ، عملي باشه
بچه هارو ببرن تو محيط،
مثلا يكي از اقوام مون در فلان كشور زندگي مي كردن ، بچه شون كه ابتداييه مي گفت موقع درس اهرم ها رفته بودن از نزديك جرثقيل ها و غيره و رو مي ديدن يا يه درس محيط زيست داشتن كه براي هر چهار درس يه گردش علمي و بازديد عملي داشتن !
اين مسائل كه مي گين تو دانش محيطي ما ضعف داريم بايد در قسمت سيستم اموزشي مدارس از ابتدايي تا دبيرستان
پياده كنن اما بحث من سر المپياد جغرافيا هست كه چيزه بيخوديه درحال حاضر(اين به معني بيخود بودن درس جغرافيا نيست بلكه به معنيه وجودش در جا و زمان و در قالب اموزشي نامناسبي هست !)
ببينيد اون مثال گيرنده هاي نوري رو بخونيد يه بار
درسته اگه ما به جا سه تا گيرنده 100 تا گيرنده داشتيم خيلي بهتر بود
اما نيازي نبود چون با همون سه تا گيرنده ابي-زرد- قرمز نياز كليت رفع مي شد
نمي دونم متوجه منظورم ميشيد يا نه ، چقدر منظورم ُ و هدف از برخوردم در رابطه با اشتباه اموزش و پرورش گفتم يا نـــــــــــه
اميدوارم مفيد واقع بشه به هر حال :)
قبول دارم مي گين براي خيلي از رشته ها، جغرافي دان نيازه
اما اين برا افرادي هست كه به طور اختصاصي تو اين رشته تحصيل مي كنن
يعني جغرافيا يه رشته تخصصي هست ! اما ما هدف مون از المپ رشته هاي عمومي كه گستره زيادي از مفاهيم رشته هارو در بر بگيره هست
ما دنبال "جزء" نيستيم تو سطح دبيرستان ، بلكه ما فعلا مي خوايم بچه هارو با "كليت" اشنا كنيم تا بعدها ر دانشگاه وارد "جزء" ها بشن