سلام ناظم تالارها !
صفحه پروفایلمو که میخوام باز کنم ارور میده !
با مرورگر های مختلف هم امتحان کردم ، اما باز نشد!
اگه کاری میشه کرد میشه بکنید که بتونم صفحه امو باز کنم ؟!
اینو من فک کنم خیلی وقت پیش خوندم.
کلیتش انگار اینه که یکی میاد به پیامبر میگه تو چقد ( نعوذ بالله ) زشت و داغون و بدبخت و خلاصه هرچی صفت بده بهشون نسبت میده.
پیامبر میگن درسته.
بعد ابوبکر بعد از مدتی وقتی اون مرد میره میاد و شروع میکنه از پیامبر تعریف کردن و هرچی صفات خوبه به ایشون نصبت میده.
دوباره پیامبر میگن درسته !
ملتی که اونجا بودن گیرپاچ میکنن و فیوزاشون میسوزه ، میرن پیش پیامبر میگن آقا شما که راست گویی. جریان چیه.
ازت بد میگن ، میگی درسته ، خوب میگن ، بازم میگی درسته ! چه وضعشه؟
در جواب میگن من آینه هستم و هرکس خودش رو تو من میبینه. دقیقا همون حرفی که تو زدی.
البته شایدم حکایت نبود و شعر بود. یادم نیست ولی هرچی بود خوندنش از زبون سعدی با این تعریف من خیلی توفیر داره ;)
سلام آقاي لطيفي
براي چي مي خواين برين؟ ناظم هاي ديگه كه زياد فعاليت نمي كنن شما برين كه ديگه سايت ميشه پر از اسپم و تاپيك ها و عنوان هاي خلاف قوانين انجمن! :4:
از نظر من زندگی بدون عشق ارزشی نداره...... :(
اره منم اینو کاملا می فهمم تو دوستام تو تقریبا خیلی خوب دردمو میفهمی و میخوای هم حسی کنی! و واقعا هم ممنونم ازت.
ولی خب هم تو میدونی هم من که کاری از دستت ساخته نیست ( همین خنده ای که میاری رو لبهام برام خیلی باارزشه :)! کار فقط از دست دو نفر ساخته است! یکی من که نمیتونم یعنی نمیخوام. علتش اینه که قاطی دلایل قلبی دلایل عقلی هم هست!!!!! . یکی دیگه هم اون کسی که باعث غم من شده که اونم کاری نمیکنه!
فعلا تنها راهش صبره..... باید صبر کرد..... کاش میشد.....
کاش مثل باد صبا یه چیزی بود که حرف های منو از این جا به اون فردی که میخواستم میرسوند.....
خوشم میاد همیشه نیمه پر لیوانو میبینی!!
خیلی زیبا بود این جملات آخر :)