پاسخ : انگیزه کافی ندارم
*ترس*
بزرگترین مشکل همه ترسه
همه میترسن هدفشون اشتباه باشه؛مثلامحراب(شایدهم مهراب)میادمیگه شایداصلاالمپیادی نیستم
یه بارتوی یه تاپیکی گفتم هدفتون بایدبه اندازه ی خریدیه بطری شیرازسوپرمارکت سرکوچتون واضح باشه
درست وحسابی فکرکنید؛حتی شده ۱روزیایه هفته(واسه یه سال به این مهمی می ارزه)
ببینیدواقعاچی میخواید؛ببینیدبرای رسیدن بهش به چه ابزارهایی نیازدارید؛ببینیدراه تهیه ی ابزارچیه!
همین مثال شیر روادامه میدم
تصمیم میگیریدشیربخرید؛لباس میپوشید؛دنبال پول میگردید؛فرضاکه توی خونه نیست؛میریددنبال عابربانک برادرتون که توی خونه هست میگردید؛پیداش میکنید؛امانمیدونیدرمزش چنده؛بهش زنگ میزنید ورمز رومیگیرید
بعدش دنبال کلیدمیگردید؛یادتون میادهفته پیش گمش کردید؛زنگ میزنید به پدرتون؛منشیش میگه توی جلسه ست؛یه نیم ساعتی صبرمیکنید؛دوباره زنگ میزنید وازش میخوایدکه جای کلیدیدک روبهتون بگه؛کلیدروبرمیداریدومیزنیدبیرون؛مسیرروطی میکنیدتابه سوپرمیرسید؛شیر رومیخرید؛توی مسیربرگشت یه پسربچه ی کوچولورومیبینیدکه گم شده؛ازاهالی محل میپرسیدکه میشناسنش؛جوابی نمیگیری!به پلیس سرچهارراه تحویلش میدی؛حالامیای خونه؛کلیدرومیندازی توی در؛واردخونه میشی.....
ببین به هدفت رسیدی!مسیرپیچیده ای بود!امابه سلامت به هدف رسیدی!سخت بود؟
نه.....
چون همه جوانبش رودرنظرگرفتی
چون به هدفت عشق ورزیدی؛هدفت خوردن یه لیوان شیرداغ بود؛توحاضرشدی واسه یه لیوان شیرگرم توی زمستون این همه مسیر روطی کنی!چون دوستش داشتی!
پ اهدافتون رودوست داشته باشید!وسعی کنیدبراتون به حدزیادی واضح وتعریف شده باشه!
تکنیک های زیادی باتوجه به روحیات افرادهست؛امامهم ترین چیزاینه که هدفت رو ومسیرش روبه درستی بشناسی وبهش عشق بورزی......
سلام خانم احمدی و همه بچه ها و بزرگترا....................!
یه چیزی بگم؟؟
من از دیشب که اون پستمو گذاشتم (توی صفحه اول هست)نمیدونم یهو چی شد زد بسرم از همون موقع تا اخر شب درس خوندم باورم نشد بعدشم همون موقع یه برنامه ریزی خوب برای خودم انجام دادم.
و الانم فک میکنم واقعا از خودم راضیم نمیدونم چی شد(شاید جو گیری!)من اون پستو گذاشتم چون الان به نظرم اون پست احمقانه میاد البته برای خودم.
البته خانم احمدی من که محرابم (تاکید برای نگارش صحیح!)به خاطر این گفتم که شاید من المپیادی واقعی نیستم چون من از معلمام شنیده بودم که المپیادی واقعی کسیه که زندگیش المپیاد باشه البته نه به این منظور که درسای مدرسه کشک باشن یعنی خیلی به المپیاد اهمیت بده خوب من تا همین اواخر واقعا اینطوری بودم بعد از تعطیلات مدرسه شاید به دلیل خستگی نتونستم روندمو ادامه بدم اما حالا وباره فک میکنم همون المپیادی هستم هدفمم کاملا برام واضح و مشخصه و من اولاش میترسیدم اگه به هدفم نرسم چی میشه و کلا گیج بودم البته اون قدیم ندیما شاید اوایل مهر .....
اما الان دیگه ترسی ندارم میخوام تلاشمو بکنم هرچی خدا بخواد همون میشه.یادمون نره یکی از دلایل خوندن المپیاد رشته خاص علاقمون به ان رشتس یعنی من چون شیمی رو خیلی دوست داشتم اومدم سمتش. نه صرفا برای مدال.چون لذت خوندن المپیا حتمی هست اما مدال حتم نیست بنابراین اگه از همون اول فقط برای مدال جلو میومدم این کارو اصلا نمیکردم چون یه ریسک بزرگ بود ولی حالا لذتشو احساس میکنم.
ممون از راهنماییتون.