- ارسال ها
- 389
- لایک ها
- 589
- امتیاز
- 0
دانشجو با دیدن نمرهاش خیلی ناراحت شد. پیش استاد آمد و گفت: «آقای حسابی، این سومین ترم است که من درس شما را میافتم. من که نمیخواهم استاد دانشگاه یا پروفسور شوم. من نهایتاً میخواهم یک معلم سادهی فیزیک در یک مدرسه شوم. چرا شما در این درس، به این اندازه سختگیری میکنید؟»
پروفسور یک جمله در جوابش گفت: « شاید تو نخواهی پروفسور فیزیک شوی، اما ممکن است دانشآموزی که شاگرد توست بخواهد به بالاترین درجات فیزیک برسد؛ او چه گناهی کرده است که معلمش در فیزیک مسلط نیست...»
پروفسور یک جمله در جوابش گفت: « شاید تو نخواهی پروفسور فیزیک شوی، اما ممکن است دانشآموزی که شاگرد توست بخواهد به بالاترین درجات فیزیک برسد؛ او چه گناهی کرده است که معلمش در فیزیک مسلط نیست...»