دلنوشته ها

[Al!R3ZA]

پاسخ : دلنوشته ها

داداش دمت گرم خيلي باحال گفتي!!!اما به نظرم اين دلنوشته نيست!!!!!!يه جورايي ادم ياد استاد ابي ميفته!!!! من واقعن تحت تأثير مفاهيم عميق اين شعر قرار گرفتم!! اشك تو چشام جمع شد!!! :90:

از این استادی که میگی من فقط یه شعر دارم اونم آخه مگه فرشته هم ، رسم شکستن بلده ئه ! کلاً بدم میاد ازش :4:
اینم یه متنی رو دیدم یه جا، یهو گل کرد، نوشتم :4:
تاثیر مفاهیمم خیلی قبول دارم =)))))))))))) ته مفهومه اصلاً :4:

 

[GHAZAL.N]

پاسخ : دلنوشته ها

خدایا
یادته چقدر بهت التماس کردم یه کاری نی تا مرحله 2 قبولل بشم؟
چرا این کارو باهام کردی؟
حالم دیگه از درسای لج درآر دبیرستان به هم میخوره.حالا چه جوری بشینم کنکور بخونم؟

 

[frahmani110]

پاسخ : دلنوشته ها

کاش می شد یک شب تمام زندگیت را در چمدانی بریزی،
سوئیچ ماشین را بی اجازه برداری و به دل جاده بزنی
مقصد برایت مهم نیست
فقط میخواهی از تمام کسانی که می شناسی
دور شوی
از تمام آنهایی که به جرمی نداشته محکوم به زیستنت کرده اند
از همان کسانی که بودنشان برایت مهمترین چیز این دنیاست
خودشان هم این را میدانند اما باز نمک به زخم های بازت می زنند...

کاش میشد به شرافتت قسم بخوری که روزی می روی و پشت سرت را هم نگاه نخواهی کرد
کاش می توانستی...
کاش ...​

 

[mohammad1]

پاسخ : دلنوشته ها

ای خدا
زندگیم رو reset کن
قبلم رو بشور که بد جور نیاز به شستن داره
دستم رو بگیر که بد جور نیاز به حرکت دارم
یه دکمه اون بالا هست
فشارش بده و تمومش کن
دیگه توان نمونده برام
دست انداز زیاد دیدم داخل زندگیم
وقتی میخورم زمین
دستم رو بگیر​

 

[SHAKHMARD]

پاسخ : دلنوشته ها

دیروز دست را بر قلب خود گذاشتم و بهش گفتم :
چه کنم وقتی دلم تنگ است و دستم کوتاه و جفای یار میبینم؟
گفتم که چرا شکسته ای؟ چرا بیتابی؟.......
.
.
چند لحظه ای سکوت و تفکر او....
.
.
و سرانجام پاسخ او.....گفت:
ببین من وظیفم خون رسانیه! ازین خزعبلات احساسی از من نپرس!:13::13:
:204:

 

[chemistry20]

پاسخ : دلنوشته ها

...خدایا...
ای خداااااااا...:20:

 

[parastoo.sh]

پاسخ : دلنوشته ها

خدای من !
حضور همیشگی ات را در تک تک لحظات زندگی ام حس میکنم!
وقتی از ته دل میخندم...وقتی احمقانه و بچگانه گریه میکنم یا حتی وقتی پریشانم و در بن بست زندگیم حبس شده ام و هیچ راه در رویی ندارم!
آن وقت است که تو صدایم میزنی و می گویی:
به آسمان نگاه کن...چشمانت را ببند و...
چشمانم را که باز میکنم،من هستم و آرامش...
آرامشی عجیب...
و تو باز هم بی ردپا و اثر رفتی...
می گردم اما...
تنها چیزی که از تو در پایان این بن بست برایم مانده،آرامشی ست که بوی تورا میدهد...
اکنون اینجا بن بست است و هرچه میگردم راهی نیست...
صدایت میکنم!
صدایم کن!
نجوایی دور اما سخت آشنا را به یاد می آورم که می گوید:
به آسمان نگاه کن...
به آسمان نگاه میکنم!
بی شک اکنون می آیی...
باز هم با آرامشی عجیب!
باز هم بی نشانه!

 

[ahmadi]

پاسخ : دلنوشته ها

کاش boo(شخصیتی که درآواتارم مشاهده میشود!)‏ بودم؛که دوستم حتی اگر هیولا بود؛حتی اگه گنده بود؛حتی اگه اومده بود که من روبترسونه؛بازهم حداقل*‏
دوستم*‏
بود!‏

دوستم داشت...
برایم چیزهای خوب میخواست....حاضربود به خاطرم خودش به خطربیوفتد؛حاضربودبه خاطرم ازشغل موردعلاقه ش؛ازدوستان دوست داشتنی اش؛ازخانه ی زیبایش به همران آن دوست سبز یک چشمش دست بکشد و به یخبندانی تبعیدشود؛فقط به خاطرمن....
اگرهیولا بود؛حداقل برایم تکیه گاه بود.....
تو همان هیولایی؛و من.....
ای کاش من نیز boo بودم تا قبل ازآنکه هیولا بودنت رابفهمم وبچشم؛تمام خوبی هایت؛ازخودگذشتگی هایت و مهربانی هایت رامیدیدم....
ای کاش boo می بودم که خجالت نکشم ازاینکه برایت بنویسم: I miss you
دلم میخواد فریادبزنم وبگویم:
‏*دلم برات تنگ شدهههههههه*‏
آنقدربلند که صدایم به گوشت برسد؛هرجای دنیا که باشی!‏
ای کاش boo می شدم و تو آن هیولای دوست داشتنی م بودی.....
ای کاش بودی،ای هیولای آبی رنگ عزیزم.....
‏((ثنااحمدی))‏

 

[Archaeopteryx]

پاسخ : دلنوشته ها

کاش مجنون های قرن 21 به پای لیلی می مردند....
کاش لیلی ها عاشق فرهاد نمیشدند.....
کاش مجنون ها به پای لیلی میسوختند نه اینکه به شیرین دل ببندند....
کاش عشق های امروزی تفریح برای دوران تنهایی نبودند....
(آرمین اینانلو.24 مرداد ماه.ساعت 1:40 دقیقه بامداد:4

 

[Al!R3ZA]

پاسخ : دلنوشته ها

دوستان یه نوشته ای دیدم، یهو طبع شعرم گل کرد، یه مشت چرتو پرت گفتم، گفتم برای شما هم بذارم :4:
شرمنده دیگه :4:

اونی که همش بهم میگفت، فقط خودت رو دوست دارم
تو این دنیای بی مرام، جز تو کسی رو ندارم
بیا فقط تورو میخوام، با هیچ کسی کار ندارم
میخوام بهت تکیه کنم، سرمو رو شونه‌ات بذارم

بیا بیا دوست دارم ، تویی فقط تو زندگیم
تویی تموم عمرمو یاور من تو خستگیم
بیا با هم این دنیای لعنتی رو خوب بسازیم
با هم همیشه ببریم، هیچوقت نذاریم ببازیم

یادم میاد این جمله ها، بهت نگاهی میکنم
وقتی دلم رو میشکنی، سر دوراهی میمونم
میگم خدا چیکار کنم، نشون بده راهی به من
باید برم یا بمونم، فکری بکن به حال من

اما من میخوام بمونم، مهم نیس که چیه تهش
بدبختیو بیچارگی؟ عیب نداره فدای سرش
مهم فقط اونه برام، که زندگیش عالی باشه
حتی اگه من نباشم، درحال خوشحالی باشه

عیبی نداره خداجون، یه روز میام پیش خودت
یادت نره تو زندگیم، کسی نبود به جز خودت
درد دلم رو میدونی، آه دلم رو میشنوی
یادت نره که من براش، گفتم هزار تا مثنوی

نمیدونم چرا این شعر خودمو میبینم یاد کتاب داستانام تو زمان طفولیتم که به زبون شعر بودن میوفتم !
:10::10::10::10::10::10::10::21::21::21::21::21::21::21::21::21::21::21:

 

[hamidhanek]

پاسخ : دلنوشته ها

برای وارد شدن به قلب کسی باید قلب او را شکافت :12:

 

[mehrab chemistry lover]

پاسخ : دلنوشته ها

[FONT=georgia, times new roman, times, serif]

می ترسم از بعضی آدمها ...​

[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]آدمهایی که امروز دوستت دارند و فردابدون هیچ توضیحی رهایت می کنند...[/FONT]

[FONT=georgia, times new roman, times, serif]آدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینند و فردا بیرحمانه قضاوتت می کنند...
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینی و فردا خشم و قهرشان...
[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]آدمهایی که ام روز قدرشناس محبتت هستند و فردا طلبکار محبتت...
[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]آدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برند و فردا سخت بر زمینت می زنند...
[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]آدمهایی که مدام رنگ عوض می کنند امروز سفیدند، فردا خاکستری، پس فردا سیاه...
[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]آدمهایی که فقط ظاهرا آدمند ...
[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]چیزی هستند شبیه مداد رنگی های دوران بچگی مان !!
[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]هر چه بخواهند می کشند...
[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]هر رنگ که بخواهند می زنند.

[/FONT][/FONT]​

 

[ahmadi]

پاسخ : دلنوشته ها

من برای تو مینویسم؛همیشه می نوشتم؛ازابتدای آشنایی مان.....
من می گویم هیولای آبی و بقیه می خندند....
من میگویم *او*‏ و بقیه مرا به تمسخر میگیرند
من میگویم دوستش دارم و بقیه فکر میکنند که سرم به جایی خورده.....
من برای تو می نویسم؛همیشه می نوشتم؛اما تو حتی یک بار هم نگاهی به نوشته هایم نکردی؛که اگرمیکردی می فهمیدی که منظور تمام نوشته هایم تویی؛تو....فقط *تو*‏
می فهمیدی؛چون خودت میدانی که هیولایی آبی رنگی؛خودت میدانی که خورشید عالم تاب منی؛خودت میدانی که چقدر دوست داشتنی هستی....چرا که فقط تو میدانی که من چقدر دلم میخواهدbooباشم؛تا تو؛فقط و فقط تو هیولایم باشی!‏
تومیدانی که من چقدر تمام وجودم میلرزد وقتی میبنمت؛تومیدانی که من چقدر از آرامش هامیترسم وچرا!‏
فقط تومیدانی که من چقدر میتوانم دلتنگت باشم....
چون خودت هم این روزهادلتنگی!‏
مطمئنم که دلتنگی.....
تنها مشکلش این است که نمیدانم چه کسی دل دریایی تو را تنگ کرده....
شاید من تنگ کردمش؛شاید هم.....
‏((ثنا احمدی))‏

 

[Al!R3ZA]

پاسخ : دلنوشته ها

سلام آیریسک
امروز بیش از یک سال و نیم است که من با تو هستم
با تمام خوبی ها و بدی هایم و خوبی ها و بدی هایت خاطره ها دارم
با خیلی از کاربرانت سعی کردم ارتباط دوستانه برقرار کنم
مدت زمان زیادی را با تو بودم. حتی بیش از زمانی که با خود بودم با تو بودم
یادت هست که مدتی بیش از 17 ساعت با تو بودم.
به لطف تو دوستان خوبی پیدا کردم ، اتفاقات عجیبی در زندگی ام افتاد و امروز اینی هستم که می بینی.
اما به دلایلی که گفتنش فقط ناراحتی دارد ، شاید نتوانم مدتی پیش تو باشم.
برای من خیلی سخت است چون تنها دوست زندگی ام بودی. دوستی که امروز باید از او دل بکنم.
اما من را فراموش نکن. بازخواهم گشت و دوباره همچون امروز برترین آنلاین تو خواهم شد.
بازخواهم گشت و دوباره در کنارت فعالیت میکنم. هرچند کوچک...
بازخواهم گشت و دوباره در برترین هایت می آیم
منتظرم باش... باز خواهم گشت...
:115:

 

[GHAZAL.N]

پاسخ : دلنوشته ها

دندانم شکست
به خاطر سنگریزه ای که در غذایم بود
اشک ریختم
نه برای درد دندانم !
که برای کم شدن سوی چشمان مادرم........
حسین پناهی:161:

 

[saiedeh]

پاسخ : دلنوشته ها

دوستان یه نوشته ای دیدم، یهو طبع شعرم گل کرد، یه مشت چرتو پرت گفتم، گفتم برای شما هم بذارم :4:
شرمنده دیگه :4:

اونی که همش بهم میگفت، فقط خودت رو دوست دارم
تو این دنیای بی مرام، جز تو کسی رو ندارم
بیا فقط تورو میخوام، با هیچ کسی کار ندارم
میخوام بهت تکیه کنم، سرمو رو شونه‌ات بذارم

بیا بیا دوست دارم ، تویی فقط تو زندگیم
تویی تموم عمرمو یاور من تو خستگیم
بیا با هم این دنیای لعنتی رو خوب بسازیم
با هم همیشه ببریم، هیچوقت نذاریم ببازیم

یادم میاد این جمله ها، بهت نگاهی میکنم
وقتی دلم رو میشکنی، سر دوراهی میمونم
میگم خدا چیکار کنم، نشون بده راهی به من
باید برم یا بمونم، فکری بکن به حال من

اما من میخوام بمونم، مهم نیس که چیه تهش
بدبختیو بیچارگی؟ عیب نداره فدای سرش
مهم فقط اونه برام، که زندگیش عالی باشه
حتی اگه من نباشم، درحال خوشحالی باشه

عیبی نداره خداجون، یه روز میام پیش خودت
یادت نره تو زندگیم، کسی نبود به جز خودت
درد دلم رو میدونی، آه دلم رو میشنوی
یادت نره که من براش، گفتم هزار تا مثنوی

خوبه اگه برای اولین بار گفتین این شعر رو ولی باید بهتون بگم بیشتر شبیه ترانه است تا شعر و به زبون خیلی خیلی خیلی ساده نوشتید .

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

من برای تو مینویسم؛همیشه می نوشتم؛ازابتدای آشنایی مان.....
من می گویم هیولای آبی و بقیه می خندند....
من میگویم *او*‏ و بقیه مرا به تمسخر میگیرند
من میگویم دوستش دارم و بقیه فکر میکنند که سرم به جایی خورده.....
من برای تو می نویسم؛همیشه می نوشتم؛اما تو حتی یک بار هم نگاهی به نوشته هایم نکردی؛که اگرمیکردی می فهمیدی که منظور تمام نوشته هایم تویی؛تو....فقط *تو*‏
می فهمیدی؛چون خودت میدانی که هیولایی آبی رنگی؛خودت میدانی که خورشید عالم تاب منی؛خودت میدانی که چقدر دوست داشتنی هستی....چرا که فقط تو میدانی که من چقدر دلم میخواهدbooباشم؛تا تو؛فقط و فقط تو هیولایم باشی!‏
تومیدانی که من چقدر تمام وجودم میلرزد وقتی میبنمت؛تومیدانی که من چقدر از آرامش هامیترسم وچرا!‏
فقط تومیدانی که من چقدر میتوانم دلتنگت باشم....
چون خودت هم این روزهادلتنگی!‏
مطمئنم که دلتنگی.....
تنها مشکلش این است که نمیدانم چه کسی دل دریایی تو را تنگ کرده....
شاید من تنگ کردمش؛شاید هم.....
‏((ثنا احمدی))‏

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای من عاشق این کارتونم ! یعنی میمیرم براش مخصوصا boo! خدا که چقد نازه ! الآن بزرگ شدم ولی اگه بچه بودم صد در صد منتظر بودم که هیولا بیاد توی اتاقم ! حیف شد یعنی نمیاد دیگه؟؟؟؟؟؟

 

[ahmadi]

پاسخ : دلنوشته ها

‏*ازمحبت خوارها گل میشود......‏*‏

‏******‏
میدانم چندی ست که شاعر این مصرع تنش توی گور میلرزد....
چون خوب میبیند که هرچقدر محبت کردم زخم دیدم.....
‏((ثنااحمدی))‏

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

‏*ازمحبت خوارها گل میشود......‏*‏

‏******‏
میدانم چندی ست که شاعر این مصرع تنش توی گور میلرزد....
چون خوب میبیند که هرچقدر محبت کردم زخم دیدم.....
‏((ثنااحمدی))‏

 

[Hosein.D]

پاسخ : دلنوشته ها

از دوست عزیزی که این موضوع رو گذاشته صمیمانه تشکر میکنم و دوستان عزیز هم واقعا جمله های قشنگ و زیبایی از خودشون نوشتن ولی نمیدونم چرا مثه اونا نمی تونم حرفای دلمو اینجا ینویسم!!!

 

[lady_s]

پاسخ : دلنوشته ها

سلام آیریسک
امروز بیش از یک سال و نیم است که من با تو هستم
با تمام خوبی ها و بدی هایم و خوبی ها و بدی هایت خاطره ها دارم
با خیلی از کاربرانت سعی کردم ارتباط دوستانه برقرار کنم
مدت زمان زیادی را با تو بودم. حتی بیش از زمانی که با خود بودم با تو بودم
یادت هست که مدتی بیش از 17 ساعت با تو بودم.
به لطف تو دوستان خوبی پیدا کردم ، اتفاقات عجیبی در زندگی ام افتاد و امروز اینی هستم که می بینی.
اما به دلایلی که گفتنش فقط ناراحتی دارد ، شاید نتوانم مدتی پیش تو باشم.
برای من خیلی سخت است چون تنها دوست زندگی ام بودی. دوستی که امروز باید از او دل بکنم.
اما من را فراموش نکن. بازخواهم گشت و دوباره همچون امروز برترین آنلاین تو خواهم شد.
بازخواهم گشت و دوباره در کنارت فعالیت میکنم. هرچند کوچک...
بازخواهم گشت و دوباره در برترین هایت می آیم
منتظرم باش... باز خواهم گشت...
:115:

سلام.میشه بگین مثلا چه اتفاقات خاصی؟
یا تنها دوستتون آیریسکه؟مطمئنین؟
بعد مگه نگفتین دارین میرین چرا نرفتین؟
چرا همش شما پای ثابت برترین هایین؟(حسودیم شده خب!!!)
ج سوالا برام مهمه ها!!ج بدین لطفا! :دی

 

[Al!R3ZA]

پاسخ : دلنوشته ها

سلام.میشه بگین مثلا چه اتفاقات خاصی؟
یا تنها دوستتون آیریسکه؟مطمئنین؟
بعد مگه نگفتین دارین میرین چرا نرفتین؟
چرا همش شما پای ثابت برترین هایین؟(حسودیم شده خب!!!)
ج سوالا برام مهمه ها!!ج بدین لطفا! :دی

سلام، نه :4:
هرچیزیو که نمیشه گفت :4:
میشه گفت یه جورایی آیریسک ! یعنی دوستام توی آیریسک بودن. مجاز کل به جز داره :4:
خب رفتم دیگه :4: روزی 12 ساعت شده روزی 2 ساعت ، یعنی رفتن :4:
از روی بیکاری! :4: بیکار بودم رفتم پایه ثابت برترین ها شدم :4:
اهم اهم... :4: من برای شما دارم :4:

---- دو نوشته به هم متصل شده است ----

وقتی علیرضا میگه نمیام ینی روزی 5 ساعت......!! منظورش اینه!
البته خوب سوالتون ب تاپیک مربوط نیس...به خودش پ میدادید بهتر بود!

شاخی جان دیگه 5ساعتم نیستم خدا وکیلی !‌ :4:
پر پرش سه ساعته که کار دیگه بینش میکنم!‌ :4: