پاسخ : دلنوشته ها
شب است .
واژه ها یکی یکی در ذهنم میدوند !
کلمات در قفس ادبیات حبس شده اند !
جست و جوی یک اندیشه ، برای رسیدن به آرامش تنها دغدغه ی اکنون است !
تو هم گاهی گذر میکنی از خاطرم .
و من از تمامی افکار ربوط به تو ،
آهسته عبور میکنم
تا صدای ویرانی اشعارم را در سکوت تنهایی ام نشنوی !
اما تو چشمانت را میبندی و از ته دل میخندی ...
اما من ،
برای تو شب ها بیدار می مانم .
بی آنکه بدانی چه میگذرد در فکرم .
اما تو هیچ گاه به خانه ام نمی آیی.
تا برایت غزلواره هایم را قاب کنم .
بزنم به دیوار دلت !
تا هروز ،
تمامی شب هایی که بیدار ماندم و برایت شعر گفتم ،
از جلوی چشمانت رد شود!
عبور کن آهسته آهسته !
تنها قلب های زنده ، شب ها بیدارند ...!
شب است .
واژه ها یکی یکی در ذهنم میدوند !
کلمات در قفس ادبیات حبس شده اند !
جست و جوی یک اندیشه ، برای رسیدن به آرامش تنها دغدغه ی اکنون است !
تو هم گاهی گذر میکنی از خاطرم .
و من از تمامی افکار ربوط به تو ،
آهسته عبور میکنم
تا صدای ویرانی اشعارم را در سکوت تنهایی ام نشنوی !
اما تو چشمانت را میبندی و از ته دل میخندی ...
اما من ،
برای تو شب ها بیدار می مانم .
بی آنکه بدانی چه میگذرد در فکرم .
اما تو هیچ گاه به خانه ام نمی آیی.
تا برایت غزلواره هایم را قاب کنم .
بزنم به دیوار دلت !
تا هروز ،
تمامی شب هایی که بیدار ماندم و برایت شعر گفتم ،
از جلوی چشمانت رد شود!
عبور کن آهسته آهسته !
تنها قلب های زنده ، شب ها بیدارند ...!