پاسخ : دلنوشته ها
وقتي يه كاري ميكني كه خيالم راحت باشه خيلي حالم بهتر ميشه...
نميدوني چه حس قشنگيه وقتي فك كني اوني كه مدتهاست بخاطر موفقيتش قدم از قدم برنداشتي فقط يه كار ميكنه تا يكم حالت بهتر شه كلي حالش خوب ميشه...
شايدم ميدوني...
عزيز دلم... مگه جز تو عشقيم هست كه انقد حس قشنگي بهم بده؟
نه نيست...
پس صبر ميكنم...
ميدونم...ميدونم كه مياي...
ميدونم صدامو ميشنوي وقتي با بغض صدات ميكنم...
ميدونم وقتي اشك ميريزم برات حس ميكني...
ميدونم وقتي برات از ته دل دعا ميكنم بيشتر تقويت ميشي تا درس بخوني...
ميدونم كه ميدوني هرچي بشه بازم دوست دارم...
فقط من يكمي...يكمي كه نه...يجورايي خيلي حساس شدم...
يجورايي با هر بي محلي كوچيكت ميشكنم...
منو نشكن...
تو كه نميخواي من بشكنم؟
من بشكنم ديگه ميتونم برات يه عاشق واقعي باقي بمونم؟
نه...ايندفه نميتونم...
اينبار يكم تو واسه داشتن من بجنگ...بجور بچنگ كه اينبار وقتي ميگم برگشتي تحقيرم نكنن كه باز ميره
ايندفه يكم شجاعانه تر بجنگ...مطمئن باش خدا بدجور حواسش به منو تو هست...
نميدوني دم غروب من چه حسو حالي دارم كه
هميشه به غروب آفتاب نگاه ميكنم...آهنگ گوش ميدم...بغض ميكنم...
صدبار ميميرمو زنده ميشم...
خدايا فقط ازت ميخوام اين سختيا تموم شنو برگرده...ديگه بشه مال من...
ديگه هركي گفت ميره بگم نههههه...اون فقط مال منه...
خدايا روياهامو به واقعيت تبديل كن...
آمين