mehryar

مشاور فیزیک
ارسال ها
367
لایک ها
61
امتیاز
28
#21
غلطه.........
 

mahdisaj

New Member
ارسال ها
183
لایک ها
3
امتیاز
0
#22
دختره می بینه که اون یارو پسره وقتی تو خاکسپاری مادرش اومده پس حتما تو خاکسپاری خواهرشم میاد پس میگیره اونو می کشه
 

mehryar

مشاور فیزیک
ارسال ها
367
لایک ها
61
امتیاز
28
#23
درسته.........................................
 

MJ73

New Member
ارسال ها
66
لایک ها
29
امتیاز
0
#24
سوال هوشات منو کشته
 

mehryar

مشاور فیزیک
ارسال ها
367
لایک ها
61
امتیاز
28
#25
تو هم منو کشنی.....



 

rami

New Member
ارسال ها
108
لایک ها
4
امتیاز
0
#26
اگه کسی به این سؤال جواب درست بده باهوشه البته اگه قبلآ نشنیده باشه.

سعی میکنم خلاصش کنم.

در روزگاران قدیم پادشاهی دریک قصر باشکوه که تعداد زیادی خدمتکار داشت زندگی میکرد یکی از خدمتکارانش پیر مردی ناتوان بود که دختر زیبایی داشت چون پیرمرد توان کار کردن نداشت پادشاه به او دستور داد که دخترش با او ازدواج کند تا از این طریق زندگیشان هم تأمین شود روزی که دختر به قصر آمد به پادشاه گفت اگر اجازه دهید من هم شرطی بذارم تا در این انتخاب سهمی داشته باشم پادشاه گفت شرطت چیست دختر گفت در یک کیسه دو سنگ سیاه و سفید بگذارید و به من بدهید تا یکی از آن دو را از درون کیسه بردارم اگر سنگ سفید بود با شما ازدواج میکنم ولی اگر سیاه بود نه. پادشاه که میدانست میتواند هر دو سنگ را سفید قرار دهد و دختر هم قبل از آن که سنگ را از کیسه بردارد نمیتواند داخل کیسه را ببیند قبول کرد.
بعداز آن خبر رسید که آن دختر با پادشاه ازدواج نکرد.
به نظر شما آن دختر چه کار کرده بود؟(چه کلکی سوار کرده بود؟)

توجه:آن ها در فضایی باز هستند و دختر نمیتوانست چیزی با خود ببرد وحق این که قبل از برداشتن داخل کیسه را ببیند هم نداشت.
راستی دستهایش را هم سیاه نکرده بود تا بتواند سنگ را سیاه کند.
 

mahdisaj

New Member
ارسال ها
183
لایک ها
3
امتیاز
0
#27
دختره خودشو میزنه به کوری سنگ سفید در میاره میگه این سیاهه پادشاهه هم که میبینه این کوره بی خیالش میشه
 

rami

New Member
ارسال ها
108
لایک ها
4
امتیاز
0
#28
غلطه..............
 

dinodanesh

New Member
ارسال ها
98
لایک ها
42
امتیاز
0
#29
1-به باباش که خدمتکار بوده میگه دو سنگ سیاه تو کیسه بذاره و کسی نمیفهمه

یا

2-دختره فرار می کنه
 

erfankh

New Member
ارسال ها
202
لایک ها
89
امتیاز
0
#30
من با توجه به سوال فهمیدم که پادشاه آدم خوبی بوده
پس تقلب نمی کنه و یک سنگ سیاه در یک کیسه و یک سنگ سفید در کیسه دیگه می ذاره
شانس دختره هم میفته سیاه رو ور میداره
 

rami

New Member
ارسال ها
108
لایک ها
4
امتیاز
0
#31
dinodanesh گفت
1-به باباش که خدمتکار بوده میگه دو سنگ سیاه تو کیسه بذاره و کسی نمیفهمه

یا

2-دختره فرار می کنه
غلطه..............

دختره هیچ چیزی نمیتونه با خودش ببره . میگردنش که چیزی همراهش نباشه پس از فکر این که چیزی باخودش ببره بیایید بیرون.

دختره فرار نمیکنه ععنی نمیتونه فرار کنه پس پادشاه اون جا چه کاره است؟

کمی بیشتر دقت کنید.
 

rami

New Member
ارسال ها
108
لایک ها
4
امتیاز
0
#32
erfankh گفت
من با توجه به سوال فهمیدم که پادشاه آدم خوبی بوده
پس تقلب نمی کنه و یک سنگ سیاه در یک کیسه و یک سنگ سفید در کیسه دیگه می ذاره
شانس دختره هم میفته سیاه رو ور میداره

غلطه.............

من در سؤال پرسیدم دختره چه کلکی سوار میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بیشتر دقت کنید.
 

mobtaker

New Member
ارسال ها
465
لایک ها
36
امتیاز
0
#33
منظورتون این هست که بالاخره شاه 2 تا سفید می ذاره یا نه؟
 

rami

New Member
ارسال ها
108
لایک ها
4
امتیاز
0
#34
mobtaker گفت
منظورتون این هست که بالاخره شاه 2 تا سفید می ذاره یا نه؟

آره دیگه شاه دوتا سفید میذاره ولی دختره خیلی باهوش بود با کاری که میکنه شاه نمیتونه چیزی بگه

و دیگه دختره مجبور به ازدواج با شاه نمیشه.

حالا شما بگید دختره چی کار کرده که تونسته خلاص بشه؟

متوجه منظور سؤال شدید یا بیشتر توضیح بدم؟

سؤال خیلی واضحه دوباره بخوانیدش.
 

kiarash5000

New Member
ارسال ها
135
لایک ها
22
امتیاز
0
#35
مگه تو فضای باز روی زمین سنگ سیاه وجود نداره ؟؟؟

شمارم فقط گفتی باید اونو از تو کی3 بیاره بیرون خوب 1 سنگه سیاه از رو زمین بر میداره ( مثلا خم میشه میگه آخ کمرم ... آخه یکی اونجا نیس بگه 2ختره جوونو کمر درد
) بعد همون طور که قایمش کرده دستشو میکنه تو کی3 بعد دوباره همونطوری درش میاره ... اینم سنگ سیاه .....


ولی مگه 2ختره مریضه که با شاه نمیخواد ازدواج کنه ؟؟؟
 

mobtaker

New Member
ارسال ها
465
لایک ها
36
امتیاز
0
#36
بابا سوال هوشه ها
یکی درست جواب بده
منم فکر می کنم ببینم می تونم یا نه
 

pishi72

New Member
ارسال ها
358
لایک ها
77
امتیاز
0
#37
rami گفت
اگه کسی به این سؤال جواب درست بده باهوشه البته اگه قبلآ نشنیده باشه.

سعی میکنم خلاصش کنم.

در روزگاران قدیم پادشاهی دریک قصر باشکوه که تعداد زیادی خدمتکار داشت زندگی میکرد یکی از خدمتکارانش پیر مردی ناتوان بود که دختر زیبایی داشت چون پیرمرد توان کار کردن نداشت پادشاه به او دستور داد که دخترش با او ازدواج کند تا از این طریق زندگیشان هم تأمین شود روزی که دختر به قصر آمد به پادشاه گفت اگر اجازه دهید من هم شرطی بذارم تا در این انتخاب سهمی داشته باشم پادشاه گفت شرطت چیست دختر گفت در یک کیسه دو سنگ سیاه و سفید بگذارید و به من بدهید تا یکی از آن دو را از درون کیسه بردارم [HIGHLIGHT=#ffff00]اگر سنگ سفید بود با شما ازدواج میکنم ولی اگر سیاه بود نه.[/HIGHLIGHT] پادشاه که میدانست میتواند هر دو سنگ را سفید قرار دهد و دختر هم قبل از آن که سنگ را از کیسه بردارد نمیتواند داخل کیسه را ببیند قبول کرد.
بعداز آن خبر رسید که آن دختر با پادشاه ازدواج نکرد.
به نظر شما آن دختر چه کار کرده بود؟(چه کلکی سوار کرده بود؟)

توجه:آن ها در فضایی باز هستند و دختر نمیتوانست چیزی با خود ببرد وحق این که قبل از برداشتن داخل کیسه را ببیند هم نداشت.
راستی دستهایش را هم سیاه نکرده بود تا بتواند سنگ را سیاه کند.
فك كنم جواب تو لحن دخترس! سنگ سفيد برميداره ولي چون يجوري تو جملش پارادوكس ايجاد كرده شاه توش مونده!!!!

حدس ميزنم اينطوري باشه ولي نميدونم پارادوكسش كجاس!!!!
 

dinodanesh

New Member
ارسال ها
98
لایک ها
42
امتیاز
0
#38
دختره هر دوتا سنگ رو برمی داره و میبینه هر دو تاش سفیده بعدش به شاه می گه تو کلک زدی و من با تو ازدواج نمی کنم
 

mobtaker

New Member
ارسال ها
465
لایک ها
36
امتیاز
0
#39
جناب pishi72 منظورتون چیه؟توضیح بدین لطفا
 
بالا