پاسخ : قشنگ ترین بیتی یا شعری که تا حالا خوندین
خیلی خیلی خیلی هست...
نمیشه گفت قشنگ ترین ولی همشون فوق العاده است:
چند تاشون به ذهنم اومد:
1-به ناامیدی ازاین در مرو ، امید اینجاست/فزون تر از عدد قفل ها ، کلید اینجاست...
2-نمیدونم سنگ قبر پروین اعتصامی رو شنیدین یا نه براتون میذارم:
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و زهر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چو بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنتگاه
خاطری را سبب تسکین است
3- کفر نامه آقای شریعتی چطور:
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.
خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …
4-حافظ عزیز دلم یه شعرایی داره...طلا می ارزه:
خودم عاشق این قسمت نه چندان مشهورم(خصوصاً بیت هفتمی):
[TABLE]
[TR]
[TD="class: b"]
هزار جهد بکردم که یار من باشی
[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
مُرادبخشِ دلِ بیقرارِ من باشی
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
چراغِ دیده شب زندهدار من گردی[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
انیسِ خاطرِ امیدوار من باشی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
چو خسروان ملاحت به بندگان نازند[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
تو در میانه خداوندگار من باشی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
از آن عَقیق که خونین دلم ز عشوه او[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
اگر کنم گِلِهای غمگسار من باشی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
در آن چمن که بُتان دست عاشقان گیرند[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
گرت ز دست برآید نگار من باشی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
شبی به کلبه احزان عاشقان آیی[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
دمی انیس دل سوگوار من باشی
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
شود غزاله خورشید صید لاغر من[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
سه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفه من[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
اگر ادا نکنی قرض دار من باشی![/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
من این مراد ببینم به خود که نیم شبی[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
به جای اشک روان در کنار من باشی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
من ار چه حافظ شهرم، جوی نمیارزم[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
مگر تو از کرم خویش یار من باشی
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
این یکیو:
[TABLE]
[TR]
[TD="class: b"]
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهان[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
اینم معرکه است:
[TABLE]
[TR]
[TD="class: b"]
نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند
[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
نه هر که آینه سازد، سکندری داند[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
کلاهداری و آیین سروری داند[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
تو بندگی، چو گدایان، به شرطِ مزد مکن[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
که خواجه خود روش بندهپروری داند[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
غلام همت آن رندِ عافیتسوزم[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
که در گداصفتی، کیمیاگری داند[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
وگرنه هر که تو بینی، ستمگری داند
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
بباختم دل دیوانه و ندانستم[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
که آدمیبچهای شیوهی پری داند[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
هزار نکتهی باریکتر ز مو اینجاست[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
مدارِ نقطهی بینش ز خال توست مرا[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
که قدر گوهر یکدانه جوهری داند
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
به قد و چهره، هرآنکس که شاه خوبان شد[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
جهان بگیرد اگر دادگستری داند[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="class: b"]
ز شعر دلکش حافظ کسی بُوَد آگاه
[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD="class: b"]
که لطف طبع و سخنگفتنِ دری داند[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
5-از اشعار ایرج میرزا نگذرین که خیلی زیباست...
6
-تک بیت زیبایی که اولین بار از دوستم مصطفی شنیدم:
میهمان گرچه عزیز است ولی همچو نفس/ خفگی آرد اگر آید و بیرون نرود
ببخشید ولی بازم کمه...