اداره ی حمل و نقل شهر جادوگرها برای وسیله های نقلیه، یعنی همان جاروها! شماره ی پلاک تعیین کرده است. شماره ی پلاک هر جارو، عددی طبیعی و دلخواه است. روزی دو دوست جادوگر تصمیم می گیرند به مسافرت بروند. از آن جایی که سهمیه ی بنزین جاروهای آن ها تمام شده است، تصمیم می گیرند یک جاروی دونفره کرایه کنند. آن ها قبل از سوار شدن به این جارو، شماره ی پلاک آن را می بینند.
جادوگر اول می گوید: "من چند فرزند دارم که سن هریک از آن ها عددی طبیعی است. مجموع سن آن ها برابر شماره ی پلاک جارو و حاصل ضرب سن آن ها برابر سن من است."
جادوگر دوم جواب می دهد:" شاید اگر تو سن خودت و تعداد فرزندانت را می گفتی، من می توانستم سن هریک از آن ها را پیدا کنم."
جادوگر اول می گوید: "نه، در این صورت باز هم تو نمی توانستی این کار را انجام دهی."
جادوگر دوم جواب می دهد:" اکنون من سن تو را می دانم."
جادوگر اول می گوید: "من چند فرزند دارم که سن هریک از آن ها عددی طبیعی است. مجموع سن آن ها برابر شماره ی پلاک جارو و حاصل ضرب سن آن ها برابر سن من است."
جادوگر دوم جواب می دهد:" شاید اگر تو سن خودت و تعداد فرزندانت را می گفتی، من می توانستم سن هریک از آن ها را پیدا کنم."
جادوگر اول می گوید: "نه، در این صورت باز هم تو نمی توانستی این کار را انجام دهی."
جادوگر دوم جواب می دهد:" اکنون من سن تو را می دانم."
سن جادوگر اول چقدر بوده است؟