Fatima !!!!!

New Member
ارسال ها
53
لایک ها
101
امتیاز
0
#41
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

تا حالا گچا رو با آدامس به هم چسبوندید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کل دستای معلمه پر آدامس میشه !!!!!!!!!!!! بعد نیم ساعت تلاش میکنه دستاشو پاک کنه بعد نیم ساعت شما بهش میخندین !!!!!! فوق العاده است !!!!!! :21:
 

0009093

New Member
ارسال ها
3
لایک ها
2
امتیاز
0
#42
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

با اجازتون حدود 5 تا سوزن عمودی روی صندلی دبیر محترم قرار دادیم تا خونش دویییییییییییییییییییییییییییییییید!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

moohi

New Member
ارسال ها
1
لایک ها
4
امتیاز
0
#43
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

این سوتی مال پسر داییمه که پارسال کنکور داد
از زبان پسر داییم میگم:

زمستون بود و برف همه جای حیاط رو گرفته بود. ما هم ناراحت از تعطیل نشدن مدرسه تو زنگ تفریح برف بازی کردیم
زنگ بعدی معلم ادبیاتمون که کچل هم بود یه کم دیر کرد. ما هم در این فرصت تو کلاس برف آوردیم. واسه تفریح
یه نفر از بچه ها یه تیکه گنده برف رو زد به سقف بالا سر معلم. معلم اومد تو کلاس و نشست سر جاش.برف کم کم
اب میشد و قطره قطره می ریخت تو سرش تازه داشت حس رستم و سهرابی میگرفت که برف افتاد رو سرش.
بد بخت داشت از عصبانیت می ترکید!!!
 

Ss_20

New Member
ارسال ها
229
لایک ها
452
امتیاز
0
#44
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

یه بار معلممون جای خودش یه دبیر دیگه رو فرستاده بود...بعد دوستم باهاش لج کرد وقتی دبیر داشت زنگ اخر از کلاس میرف بیرون که بره خونشون یه ادامس چسبوند به لباسش..اونم متوجه نشد و با همون ادامسی که پشت لباسش بود تا خونشون جلوی ملت رفت
 

maryam_chmat

New Member
ارسال ها
10
لایک ها
11
امتیاز
0
#45
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

یادمه دوران راهنمایی یه دبیر اقا داشتیم واسه فیزیک مون میومد دبیر خوبی بود ولی خیلی از خودش تعریف می کرد با بچه ها قرار گزاشتیم حالش بگیریم سر زنگ اون یه لاک غلط گیرو ریختیم رو میز بیچاره از راه که رسید کیفش گذاشت رو میز بعدشم نوبت دستاش رسید دید ماها مشکوک میزنیم ساکتیم یه لحظه که به میز نگاه کرد متوجه شد ماهام حسابا خندیدیم بیچاره خیلی ناراحت شد کم مونده بود جلو ماها گریه کنه خلاصه یکی از بچه ها پاشد معذرت خواهی کرد حالا سال اول دبیرستان معلم فیزیکمون وسط سال رفت به جاش یا اقایی اوردن خیلی گیج میزد بازم قرار شد حالش بگیریم روز موعود رسید بعد ابن که اومد کلاس یه چند دقیقه ای گذشت هممون ریختیم سرش که اشکال داریم یه کی از بچه ها رفت کنارش از پشت یواشکی 2تا شاخ گذاشت یه کی دیگه هم قرار بود گوشی بیاره و فیلم بگیره خلاصه کارمون تموم شد زنگ تفربح زدن و ما فیلم رو نگاه کردیم و حسابی خندیدیم حالا یه بارمهمین معلمون داشت درس میداد پشتش به ما بود ماهم هرچی دستمون بود پرت کردیم طرفش هی برمیگشت میدید همه ساکتن خلاصه یه خرده بعدش فهمیدو رفت سراغ مدیرمون اونم حسابی حالمون گرفت
 

Magnetic

New Member
ارسال ها
324
لایک ها
550
امتیاز
0
#46
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

من که نه ولی در کل یه بار راهنمایی بودیم یه معلم عربی داشتیم از اون بد اخلاق هاش!
دوستان هم تصمیم گرفتن 1 زنگ کلا با صدای بلند فقط حرف بزنند و به حرف این هم اصلا توجهی نکنند بلکه یکم بچزوننش.
خلاصه این کار رو کردن و معلم هر چی تذکر داد گوش هیچ کس بدهکار نبود که نبود... .
بعد زنگ بعدش برامون خبر اوردن که معلممون به محض این که پاش رسیده دفتر سکته قلبی کرده و منتقل شده بیمارستان!!!!!!
تا یکی دوجلسه بعدش هم که معلم نداشتیم.
بعد وقتی که اومد هم بد اخلاق تر شده بود و هم از نمره عربی نصف بچه های کلاس 5 نمره کم کرد!!!!!!!
می بینید.به این میگن یه بلای درست و حسابی!
 

MR.Amin

New Member
ارسال ها
594
لایک ها
202
امتیاز
0
#47
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

ما بچه خوبی بودیم!!!!!!!!!!!:5:

از کارای بی ادبی شما نمیکردیم!!!!!!!!!!!:15:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

shivan

New Member
ارسال ها
17
لایک ها
155
امتیاز
0
#48
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

ما یه معلمم پرورشی داشتیم که کفشاشو تازه خریده بود و اونا رو خیلی دوست داشت:8::8:
همیشه تمیز بودن حتی پاشنه هاشون !
یه روز که رفته بود نماز تصمیم گرفتیم که با کفشاش یه کم ......:90:
رفتیم چسب برداشتیم ریختیم تو کفش هاش کاش بودی و اون لحظه ای که اونا رو پوشید می دیدی:21::21::94:
اول که سرخ شد بعد بدو بدو رفت تو دفتر خیلی اعصابش خرد شده بود:81:
از اون روز به بعد دیگه کفشاشو نپوشید هرچی هم دنبال کسی که این کارو کرده بود گشت ندیدش:4:
 
ارسال ها
199
لایک ها
268
امتیاز
0
#49
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

یه روز سر کلاس علوم راهنمایی نوبت کنفرانس دادن من شد. معلم ما اول سال گفته بود در هنگام کنفرانس، شخص کنفرانس دهنده حکم من را دارد و من حکم یک دانش آموز. اون روز مثل همیشه، معلم مثل یک دانش آموز رفت روی یکی از نیمکت ها نشست. وسط کنفرانس معلم از من پرسید "می تونم یک سوال بپرسم؟"
من هم با کمال پررویی گفتم "نه نمی توانید!!"
اون هم عصبانی شد و یک 0 به من داد و کنفرانس رو برداشت.
 

b_delshad

New Member
ارسال ها
156
لایک ها
142
امتیاز
0
#50
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

چرا اکثر خاطرات از راهنماییه؟
از دبیرستان هم بذارید
 

نیوتن

New Member
ارسال ها
50
لایک ها
22
امتیاز
0
#51
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

ما روز معلم وقتی معلم وارد کلاس شد بادکنک رو پر آب کرده بودیم وگذاشته بودیم بالای در تا وارد شد بادکنک ترکید ما فکر کردیم معلم ناراحت شد ولی از شدت خنده نتونست خودشو کنترل کنه تانصف زنگ بخاطر این خنده معلم پرید:90::90::90::90::90::90::90::221:
 

shivan

New Member
ارسال ها
17
لایک ها
155
امتیاز
0
#52
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

یکی دیگه از کاهایی که ما انجام می دادیم البته به علت تکرار زیاد برامون تکراری شده این بود که
تایر ماشین معلما رو پنچر می کردیم .
البته برای چند بار اول خیلی حال میده ! حتما امتحان کنید .
:4:
 

jasem

Well-Known Member
ارسال ها
341
لایک ها
327
امتیاز
63
#53
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

تا میتونید از اینکارو بکنین که دیگه اومدین دانشگاه از این کارا حال و حوصلتون نمیشه بکنید ...
نه حسش هست نه سر بعضی از کلاسا جرئتش ...
معلم شیمی اول دبیرستانمون داشت ضریب خطر درس میداد هر وقت ضریب خطر میرفت بالا بچه ها صدای اژیر در می اوردن
یه بار هم سر کلاس زبان دوم به استاد گفتیم یه فیلم اوردیم بریم سمعی بصری نگاه کنیم زبانمون خوب شه !!!! بدبخت تا پلی کرد دو تا دختر داشتن ...میکردند ...
 

Shabi2

New Member
ارسال ها
5
لایک ها
1
امتیاز
0
#54
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

تو سال سوم راهنمایی معلم جغرافیمون مدیرمون بود ( تابستون همون سال رفته بود مالزی) هر وقت میومد سر کلاس همش از سفرش تعریف میکرد یه روز که احساس کردیم درسمون حسابی عقبه و خاطرات اونو فول فولیم با دو تا از بچه ها که اخر کلاس مینشستیم گفتیم کلاسشو بپرونیم تا از دست خاطراتش راحت شیم تا یه چند دقیقه ای صدای گوشیه رو ویبره رو دراوردم بعد با عصبانیت بلند شد و گفت کی همراش موبایل اورده همه ساکت شده بودن اما من دست بردار نبودم کفری شد و کیف ها و سرتاپای بچه هارو گشت اخرشم دید چیزی دست گیرش نمیشه زنگ خورد و رفت (باور کنید فیتیله کردن کلاس به همین راحتیه)
 

ghalam

New Member
ارسال ها
2
لایک ها
0
امتیاز
0
#55
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

بد ترین بلایی که میشه سر معلم ها آورد جیم زدن کلاسشونه.البته آزار های کلی دیگه ای هم هست.مثل نوشتن با ماژیکی که پاک نشه روی تخته و پروندن نصف کلاس،یا زدن فیوز تو زنگ کامپیوتر اون هم موقع امتحان
 

A.Sina

New Member
ارسال ها
20
لایک ها
9
امتیاز
0
#56
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

سال پيش يه بار برف زياد باريده بود مام رفتيم چند تا گلوله آورديم تو كلاس چسبونديم به سقف دقيقا بالاي صندلي معلم

معلم زبانمون هم بيچاره بي خبر اومد نشست بعد چند ديقه يه تيكه از برف افتاد روي دستش

البته شانس آورديم كه معلم زبانمون آدم خوبي بود و فقط بهمون گفت كه كار خوبي نكرديم( كو گوش شنوا) تازه بعدشم به هم ديگه مي گفتيم چه بدشانسي آورديم كه رو سرش نيافتاده:206:

بعد اين چيزي كه ميگيد بدو بايد بد كرد ما خيلي وقتا آخه خوبارو بهشون بد مي كنيم:42:
 

A.Sina

New Member
ارسال ها
20
لایک ها
9
امتیاز
0
#57
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

امسال تو كلاس ما مد شده كه از گوشي هر كسي يه صدايي در مياد
اينم همه ي معلم هارو كلافه كرده
محبوب ترين صداها هم صداي مگس، زنبور، بوق ماشين، و قورباغه است.
اون روز معاونمون اومده ميگه از نظر درسي كلاس ما بهتر از همه ي كلاس هاست ولي از نظر انضباط تو كل مدرسه نظير نداريم
هفته پيش كاري كرديم كه تو يه روز 2 بار اومدن كلاسمونو گشتن( البته چيزي پيدا نكردن)

معلم ادبياتمون هم ميگه مثه اينكه كنار كلاس شما يه طويله راه انداختن( حيف كه نتونستم جوابشو بدم...)
 

alidelgarm

New Member
ارسال ها
389
لایک ها
589
امتیاز
0
#58
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

سوم راهنمایی بودیم یه معلم زبان داشتیم که بیچاره رو خیلی اذیت کردیم.

مثلا تا برمیگشت رو به تخته بچه ها شروع میکردند به داد و بیداد کردن (مثلاً هرکی صدای یه حیوانی درمیاورد) معلمه تا برمیگشت رو به ما همه ساکت میشدند. معلم دوباره برمیگشت رو به تخته و همین برنامه.... معلمه سه چهار بار سرخ و سفید میشد بیچاره

بعضی وقتا به محضی که معلمه برمیگشت رو به تخته همه بچه ها یقه هاشون رو میدادند بالا. معلم میموند که چی بگه!! دو باره تا برمیگشت رو به تخته همه یقه هاشون رو میخواباندند. یا مثلا تا برمیگشت روبه تخته همه آستیناشون رو میدادند بالا...

بعضی وقتا میگفتیم " کسی که توی کلاس پشتک نزنه!!" همه بچه ها نوبتی از میز میامدن بیرون و شروع میکردند پشتک زدن وسط کلاس!!

بیچاره معلمه هم میترسید به ما چیزی بگه... دو سه تا بچه غول توی کلاس داشتیم!!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
ارسال ها
284
لایک ها
207
امتیاز
0
#59
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

من یه بار معلمم میخواست بندازم بیرون جفت رفتم توی صورتش.بعد بابام اومد از خواب بیدارم کرد گفت پاشو دیر شد برو مدرسه
 

Mediana

New Member
ارسال ها
12
لایک ها
14
امتیاز
0
#60
پاسخ : چه بلا هایی سر معلماتون آوردید؟!

کلاسای واله میرفتیم ماژیکا رو انداختیم تو سطل اشغال . استاد فیزیکمون مجبورمون کرد از تو اشغالا برداریمش بشوریم
 
بالا