داداشم والا ما نمی دونیم فروم چه صیغه ایه؟
صفرکیلومتریم
اگه پیداش کردم حتما می ذارم
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
یا خدا خودت رحم کن
اگه انجوریه ما نصف عمرمون پای بساط بودیم!!
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
بحث رو عوض نکنید آقا !
معمولا وقتی جوابی نیست ، بحث به حاشیه کشیده میشه !
خب برفرض هم که آتیشی نشدید ، به هرحال اعتراض که کردید !
×
در هرصورت مساله چیزی نبودکه جای اعترض داشته باشه.
سانی توسط این دادگاه به قبول نشدن در المپیاد با اعمال شاقّه محکوم می شه
دانگ(اینم صدای چکشش بود!)
«فیلم جدایی پانته آ از سانی»
والا ما یه ساله پای این بساط هستیم .
حالا اگه خیلی براتون غیرمعقوله و در دایره واژگانتون احساس غریبی میکنه به کار نبرید ! چون حوصله اخطار دریافت کردن از به کار بردن کلمه ی رکیکی مثل بساط ندارم !! (این بساط بین من و یه عده از المپیادی ها خیلی رایج بود ... و اینو از یه بنده خدای المپیادی شنیدم اولین بار ... )
×
الان میخواستم درخصوص اون اعمال شاقه و اینکه چی باشه یه چیزی بگم ... ولی آزادی بیان وجود نداره که ! باز میان میگن بعیده از شما ادبیاتی ها همچین کلمات رکیکی !
به قول یکی از اساتید " فیریک نزنید خواهشا...قرار نیست که ادبیاتی ها به فارسی کهن سخن بگن ! "
×
مرسی بابت قضاوت درستتون آقای قاضی :دی
ولی المپیاد قبول بشه + اعمال شاقه...
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
رباعی:
این آینه انعکاس را کم دارد
تک بیت خدا،جناس را کم دارد
هر گوشه ی ایوان نجف می گوید:
این باغچه عطر یاس را کم دارد
غزل:
بی تو راه نجات می لرزد
همه ی کائنات می لرزد
لقبی درخورت ندارم چون
در کنارت صفات می لرزد
تا خدا هم اگر روم بالا
بی تو این ارتباط می لرزد
دست هایم به رعشه افتاده
قلمم در دوات می لرزد
باز دیدم دو دست،افتاده
علمی بی ثبات می لرزد
پیش چشم تو آب می ریزد
در نگاهت فرات می لرزد
شعر در وصفتان نمی گنجد
بر لبانم لغات می لرزد
«علی صادقی»
---- دو نوشته به هم متصل شده است ----
دوستای گلم لطفا نظر بدید
خیلی قشنگ بود
نسبت به اشعار یه عده دیگه از دوستان خیلی بهتر بود ... یا حداقل بیشتر به دل ما نشست
موفق باشید